طنز | ماجراهای خانوادهٔ مدنی
یاشار تاج محمدی در «نیم ستون» طنز اصاف نیوز نوشت:
بچه: بابا بابا بابا معلممون گفته در مورد آزادی انشا بنویسیم، بیا برام بنویس من بلد نیستم.
بابا: عجب آدمای بیشعوری پیدا میشنا، بچه جان برو به معلمتون بگو بابام هم بلد نبود.
بچه: بابا بابا بابا آزادی بیان ینی چی؟
بابا: ینی با وجود اینکه من حوصله ندارم، تو میتونی این سوالا رو بپرسی.
بچه: ولی اینجور وقتا بعدش توی اتاق حبسم میکنی و دیگه بهم پول تو جیبی نمیدی.
بابا: اون مساله اش فرق میکنه پسرم، اون مال آزادی پس از بیانه.
بچه: بابا بابا بابا آزادی قبل از بیان ینی چی؟
بابا: ینی همین که تو داری الان از پتانسیلش به نحو احسن استفاده میکنی، و بهتره به مادرت حوالت کنم. ببین پسرم آزادی ینی اینکه مادرت برای ناهار ازت بپرسه از بین چلوکباب و باقالی پلو با ماهیچه و پیتزا قارچ و گوشت و نیمرو و سیب زمینی آب پز کدوم رو میخوای؟ این ینی تو آزادی. حالا برو دنبال کارت.
بچه: مامان مامان مامان من باقالی پلو با ماهیچه رو انتخاب میکنم.
مامان: پسر گلم! در پی رد صلاحیت گستردهٔ پدرت، همهٔ گزینه ها به غیر از نیمرو و سیب و زمینی آب پز منتفی هستند، ولی تو آزادی پس از بررسی های میدانی و سبک و سنگین کردن شرایطت، از بین این ها دست به انتخاب بزنی و سرنوشت ناهارت رو با دست های خودت معین کنی.
بچه: بابا بابا بابا رد صلاحیت گستره ینی چی؟
بابا: بچه مگه من بهت نگفته بودم برو درستو بخون، باز رفتی نشستی پای ماهواره.
بچه: ماهواره نگفته مامان گفته.
بابا: برو به مامانت بگو اگر بخواد فشار از پایین و چانه زنی از بالا بکنه، منم لوایح دوقلو رو در صحن علنی مطرح میکنم.
بچه: مامان مامان مامان …
مامان: خودم شنیدم. برو به بابات بگو سعی نکنه با مطرح کردن مداوم مساله ی لوایح دوقلوش، پروژهٔ نرمالیزاسیون رو پیش ببره. در ضمن بهش بگو به خاطر رفتار ضخیم و غیر ظریفش، مجددا تحریم ها رو تمدید کردم.
خیلی جالب بود! البته بعضیا می گن باید از همین نیمرو و سیب زمینی آب پز شروع کنیم تا «تمرین دموکراسی» کنیم!