کمکاری نهادهای دینی و دیوار کوتاه پلیس
جعفر محمدی در «عصر ایران» نوشت:
ما به وظایف خود عمل نمیکنیم، دست روی دست میگذاریم، کمکاری و کجکاری میکنیم و بعد از همه اینها، وقتی اوضاع به هم ریخت، به پلیس میگوییم: «برو رفع و رجوع کن!»
این خلاصه صورت وضعیت نهادهای مختلف کشور است، از دستگاههای متصدی اقتصاد گرفته تا مسئولان فرهنگ:
بخشهای اقتصادی کشور خوب کار نمیکنند، فقر بر معیشت مردم حاکم میشود، دزدی و سایر جرائم نظیر آن در جامعه رواج مییابد، آنگاه به پلیس میگویند: برو دزدها را بگیر، این چه وضعیتی است؟!
بخشهای تعلیم و تربیت کشور، عملکردی نامطلوب ارائه میکنند و افراد نه در مدرسه، نه در دانشگاه و نه در رسانهها، روابط استاندارد رفتاری مانند کنترل خشم را یاد نمیگیرند و نزاع و ضرب و جرح و … زیاد میشود و بعد به پلیس میگویند: برو جمعشان کن، مردم امنیت ندارند!
حوزههای علمیه به عنوان مهمترین نهاد دینی کشور که متولی تدین مردم هستند، کمکاری میکنند و بیش از آن که به هدایت دینی بپردازند درگیر اجرائیات و سیاست میشوند و آنگاه که تقیدات دینی کمرنگ میشوند – و مثلاً پوشش زنان مصداق بدحجابی میشود – به پلیس میگویند: برو با زنان و دختران بدحجاب برخورد کن، اسلام در خطر است!
واقعیت این است که پلیس نه در ایران و نه در هیچجای دنیا، نمیتواند تاوان همه کمکاریها را به تنهایی پرداخت کند.
اگر اقتصاد یک کشور سر و سامان داشته باشد و رفاه عمومی حاکم باشد، طبیعتاً تعداد اندکی از افراد به سمت جرائم مالی خواهند رفت و پلیس میتواند با آن تعداد کمشمار مقابله کند ولی اگر فقر و جرائم ناشی از آن، عمومیت پیدا کرد، آیا پلیس میتواند با سرقتهای خرد و کلان روزانه و جرائم نظیر آن، مقابله کامل کند؟
اگر تعلیم و تربیت استاندارد و سلامت روانی مناسبی در جامعه باشد، بسیاری از خلافهای خرد و عناوین مجرمانه مانند نزاعهای خیابانی و حتی قتل حذف میشوند و اندک جرائم را نیز پلیس کنترل میکند ولی اگر جرم و جنایت عمومیت یابد، پلیس فقط میتواند به شکار برخی از مجرمان بپردازد و هرگز قادر به تأمین امنیت نخواهد بود.
اگر سطح دینداری مردم بالا باشد، طبیعتاً تقید آنها به قواعد مذهبی از جمله حجاب نیز زیاد خواهد بود ولی وقتی متولیان دین، سراسر مشغول امور غیر دینی شوند و مردم ، به ویژه جوانان از دستوران دینی فاصله گیرند، آیا میتوان به پلیس فشار آورد که بروید و با جمعیت میلیونی زنان بدحجاب برخورد کنید؟
اگر روحانیون که وظیفه ذاتی و اصلیشان، هدایت دینی جامعه است، با این همه امکاناتی که جمهوری اسلامی در اختیارشان قرار داده، بتوانند دین را در جامعه نهادینه کنند و ایمان را در قلبها تقویت نمایند، آنگاه زنان و دختران، نه از ترس پلیس یا بر اساس قوانین کشور، که بر مبنای باور واقعی درونی، حجاب را رعایت میکنند، کما اینکه در دوران رضا شاه که کشف حجاب اجباری بود، بخش اعظم زنان و دختران ایرانی، چون باور دینی داشتند، ولو تحت فشار و تهدید و ارعاب، حجابشان را حفظ کردند.
نمیشود که متولیان دین، کار خود را بر زمین بگذارند و دیگران را مسئول قلمداد کنند و مثلاً به نیروی انتظامی بگویند بروید افرادی که ما باید به احکام دین رهنمونشان میکردیم ولی کوتاهی کردیم را دستگیر کنید.
نتیجه چنین روندی، ایجاد حس تقابل بین مردم و حاکمیت و نیز تضعیف نیروی انتطامی است. نباید دیوار پلیس را کوتاهتر از همه دید و تمام کم و کاستیها را متوجه آن دانست.
مسئولیت پلیس در هر کشور و از جمله در ایران، حفظ امنیت جامعه است و هر عاملی که باعث تضعیف پلیس شود، نهایتاً به کاهش امنیت در جامعه منجر خواهد شد. در این میان، بی هیچ تردیدی، یکی از مهمترین عوامل تضعیف نیروی انتظامی، نهادها و دستگاههایی هستند که نتیجه کاهلی یا ناکارآمدیشان، انبوه مسائلی است که انتظار دارند، پلیس یک تنه حلشان کند! … که نمیشود.
انتهای پیام