«خدماترسانی کاریکاتوری دانشگاه آزاد»
خبرگزاری دانشجو وابسته به بسیج دانشجویی، در گزارشی با عنوان «دانشگاهی با کلاسهای خالی و ادارات شلوغ / خدماترسانی کاریکاتوری دانشگاه آزاد» نوشت:
راستش را بخواهید اولین چیزی که چشمانم به آن دوخته شد تله کابینی بود در وسط دانشگاه. انگار این تله کابین در گوشم زمزمه میکرد که اینجا با دانشگاههای دیگر فرقهای اساسی دارد. هرچند که کرونا این تله کابین را هم متروک و خاک خورده باقی گذاشت.
اینها اولین تصاویری است که در آغاز سفر به دنیای دانشگاه آزاد با آن مواجه شدم. بازدیدی که بنا بر گزارشها یا بهتر بگویم، درد و دلهای گسترده دانشجویان دانشگاه آزاد انجام و باعث شد تا متوجه شوم در دورانی که دانشجو کمترین تماس را به شکل حضوری با دانشگاه دارد، چرا باید اعتراضات در همان سطح همیشگی یا حتی بیشتر از آن باشد.
از بزرگ ترین واحد تهران که دست بر قضا همسایه دیوار به دیوار سازمان مرکزی دانشگاه آزاد هم هست؛ یعنی واحد علوم تحقیقات شروع کردم و با واحد تهران شمال نیز تمام. با اینکه هم در دوران کرونا هستیم و هم اصلا کلاسها شروع نشده بود؛ اما شلوغی نزدیک درب، خاطرات دوران تلخ و شیرین حضوری بودن دانشگاهها را زنده کرد.
ترجیح دادم به جای آسانسور از راه پله استفاده کنم تا بتوانم همه طبقات را به درستی مشاهده کنم. هر طبقه به دو بخش تقسیم شده بود یک بخش مختص به کلاسهای درس و بخش دیگر امور اداری مربوط به رشته ای خاص انجام میشد.
همانطور که انتظار می رفت در بخش کلاسها حتی خدمه هم حضور نداشتند و خاکی که روی میز و صندلی خالی کتابخانهها و آزمایشگاهها نشسته بود، دوباره به من گوشزد میکرد که دانشگاه به شکل مجازی به کار خود ادامه میدهد.
اما از طرفی دیگر در بخش اداری با صف های طولانی و عجیب و غریب مواجه شدم. دانشجویانی که کارشان طولانی نبود و با نظر یا امضای مدیر گروهشان مشکلشان حل میشد. اما سوال اساسی این بود که چرا باید بخش مربوط به گروه با این حجم ازانتظار و صفهای طولانی مواجه باشد؟
تلاش کردم با چند دانشجو که مدت طولانی بود در این صف ها ایستادهاند، صحبت کنم و اولین جمله ای که از زبانشان خارج میشد مربوط به اخذ شهریه کامل دانشگاه در قبال آموزش مجازی و خدمات ضعیف در بخش اداری بود.
یکی از دانشجویان اینطور میگفت که مشکل نوع و جنس خدمات رسانی نیست و بیشتر مسئله اینجا در ناکارآمدی سیستم آموزشیار و همچنین تعداد بسیار پایین نیرو و پرسنل اداری به علت بیماری کروناست. مشکلی که باعث شده است یک کار ساده حتی تا چند روز طول بکشد. نکته جالب توجه این است که حتی پرسنل اداری هم از موضوع ناکارآمدی سیستم یکپارچه آموزشیار به شدت ناراضی بودند.
در طبقات دیگر هم مشکل در همین سطح و همین لایه بود و کندی فرایند اداری حتی پرسنل اداری را هم خسته کرده بود. انتشارات دانشگاه هم که توان ارائه خدمات به این حجم از متقاضی را ندارد، باعث شده بود تا یک صف بلند بالا که انتهایش حتی تا حیاط دانشگاه هم رفته بود، شکل بگیرد.
اما در بخش اداری ساختمان که تقریباً همه دانشجویان چند باری گذرشان به این نقطه افتاده است، مسائل پیچیده تر و صفها طولانی تر بودند. نگاهی به بخش نظام وظیفه انداختم و با خیل عظیمی از دانشجویانی مواجه شدم که یا وقت کمی برای برای ثبت نام دارند و یا به دنبال سنوات هستند که فقط برای گرفتن یک امضا و یا دریافت یک کد ۴ رقمی ساعتها در یک صفحه بلند بالا منتظر بودند.
آن طرف تر دانشجویی با لحنی عصبانی توضیح داد : من الان یک ساعت تمام است در صف ایستاده ام و وقتی نوبت به من رسید، با این پاسخ مواجه شدم که برای حل مشکلم باید ابتدا امضایی از دفتر دیگر بگیرم! چرا این موضوع را ابتدا به من نگفتند؟ در بخش دیگر باز هم با صحنه شلوغی و ازدحام در پشت درب اتاقهای آموزش، دبیرخانه و حتی بایگانی مواجه شدم که هر کدام علت خاصی داشت.
یکی از دانشجویان می گفت: من درسی را به صورت مهمان در واحد علوم تحقیقات گذرانده بودم و برای این که نمره در دانشگاه مبدأ درج شود گفته شد که خودت باید به دانشگاه علوم تحقیقات مراجعه کرده و یک نامه از آن واحد دریافت کنید. نکته جالب اینجا بود که واحد علوم تحقیقات نامه را به شکل اتوماسیونی برای مبدأ ارسال کرد که طبق بخش نامه باید اصل نامه توسط دانشجو به دانشگاه مبدأ برده میشد. بعد از چند روز رفت و آمد از غربی ترین نقطه تهران تا شرقی ترین نقطه، بالاخره اصل نامه را به واحد تهران شمال بردم که تازه شروع به گرفتن استعلام کنند. در واقع من به این علت نبود انسجام در سیستم مدیریتی دانشگاه و ناآگاهی یکی از پرسنل دانشگاه از یک دستور العمل باید چند روز کارم به تعویق بیوفتد.
این روایتها و صحنهها برایم یک معنی بیشتر نداشت. انگار زور بروکراسی کهنه و احتمالا فرسوده اداری در دانشگاه آزاد از کرونا بیشتر بود که توانست دانشجویانی که سلامتشان انقدر با اهمیت بود که برایشان سیستم اختصاصی آموزش مجازی طراحی کرده بودند را درون این صف های تودرتو و پرازدحام آن هم به شکلی کاملا سرگردان قرار داده بود.
خستگی، تنش بین پرسنل و دانشجویان و دانشجویان ورودی جدید که هم سرگردان هستند و هم در تداخل با کار اداری دانشجویان تحصیلات تکمیلی باید ساعتها در صف باشند، شاید تکراری ترین صحنههایی باشد که در یک روز بازدید میدانی به این دانشگاه با آن مواجه شده ام.
دانشگاه آزاد در دوران آموزش مجازی عملا از حجم کارش کاسته شده است و بدیهی ترین توقع این بود که در این مدت به اصلاح ساختارهای فرسوده و کند خود فکر کند. این شرایط نه تنها برای دانشجویان غیر قابل تحمل است؛ بلکه خود پرسنل دانشگاه را هم خسته و گیج کرده است. سرعت در خدمات رسانی اداری و همچنین نادیده گرفتن برخی از بروکراسیهای کهنه و ناکارآمد باید هر چه سریع تر به انجام برسد.
انتهای پیام