آقای مهدی نصیری! این ره به کعبه نمیرسد
سیدحمید طباطبایی در جماران نوشت: «نوشته ای از جناب آقای مهدی نصیری در روزهای گذشته منتشر شده و ایشان با تعریفی ناقص از رهبری کاریزماتیک، حضرت امام را دارای کاریزما دانسته اند و نقدهایی را بر آن مترتب کرده اند.
در این باره نکاتی گفتنی است.
نخست آنکه «محبوبیت فراوان برای یک رهبر» به معنای آن نیست که نوع رهبری او هم از نوع رهبری کاریزماتیک باشد. لازم است به صورت مختصر اشاره کنم که این اصطلاح را جامعه شناس معروف «ماکس وبر»ابداع کرده و آن را در کنار «رهبری سنتی» و «رهبری دموکراتیک» نشانده است. و اتفاقا مطابق با تعریف او ، آنچه در جمهوری اسلامی شکل گرفته، مانند پیدایش قانون اساسی و کسب مشروعیت از طریق رفراندوم و انتخابات های متعدد ،همه با ساختار دموکراتیک سازگار است.
پس بدون اینکه بخواهم در «فره ایزدی» حضرت امام، شبهه کنم و مقبولیت بی نظیر ایشان را نادیده بگیرم، باید به جناب نصیری تذکر دهم که مطابق با تعریف های جامعه شناسان، انقلاب اسلامی با رهبری فرهمند امام شکل گرفته ولی جمهوری اسلامی کاملا از ساختار دموکراتیک برخوردار است.
نکته دوم آنکه ایشان در این مطلب از یک سو رهبری کاریزماتیک را مختص معصومین می داند و از دیگر سو تلاش دارد که با نشان دادن برخی از قضایای تاریخی ثابت کند که پیامبر و امامان (سلام الله علیهم) سعی در تهییج مردم به خروج از «کاریزما پنداری» داشته اند.
این در حالی است که صدها نمونه دیگر می توان از تاریخ اسلام سراغ گرفت که در آنها ائمه از چنین خروجی نهی کرده اند. و به خصوص در باره پیامبر قرآن به صراحت پذیرش بی چند و چون سخنان او را مورد تأکید قرار می دهد. چنانکه می فرماید:«وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ». البته چشم بستن جناب نصیری بر بخش هایی از تاریخ که با مشرب امروزین او سازگار نیست سابقه طولانی دارد ولی این نیز باید معلوم باشد که این روش با تحقیق صادقانه سازگار نیست.
در این باره فقط اشاره کنم که ایشان از زمره مستندات خود به بحث شوری توجه می دهند ولی ادامه نمی دهند که در همان جا هم قرآن پس از تأکید بر اصل مشورت می فرماید:«وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ ». به عبارت دیگر نهایتاً تصمیم با پیامبر است.
نکته سوم بی توجهی نصیری به صدها نمونه از مشورت های یاران انقلاب و نقدهای دوستان امام به ایشان و حتی بی ادبی های ایشان نسبت به امام است.
برای نمونه فقط کافی است که به نامه آیت الله آذری قمی خطاب به امام توجه کنید. این نامه که در سال ۱۳۶۳ نگاشته شده به حدی توهین آمیز است که در آن امام، «آقای روح الله خمینی» خطاب شده است و نویسنده آن مدعی است که «در این پنج سال شاهد از بین رفتن احکام شرع و التقاط این احکام و نفوس با فتواهای نادرست بوده». و نکته جالب آنکه امام بعد از این نامه که برای سی نفر از علمای اعلام ارسال شده ؟ ایشان را نه تنها طرد نکرد، بلکه او را در ماه های آخر عمر و در سال ۱۳۶۷ به عضویت شورای بازنگری قانون اساسی منصوب کرد. و نکته جالب تر اینکه آقای آذری در انتخابات بعد مجلس نه تنها رد صلاحیت نشد که کاندیدای جامعه مدرسین حوزه علمیه بود.
هم چنین لازم است از نامه جامعه مدرسین یاد کنیم که مطابق برخی نقل ها امام آن را تندتر از نامه نهضت آزادی برشمرده بودند. و جالب آنکه این نامه را دفتر سیاسی جامعه مدرسین، در مجموعه منشورات خود منتشر کرده است. و یا از نامه های مختلف نهضت آزادی در اوج شرائط حاد دفاع مقدس که البته امام دستور می دهند هرگز با آنها برخورد نشود و در پاسخ به برخی از بزرگان که گفته بودند« نهضتی ها شما را قبول ندارند» ،می فرمایند« مگر من اصول دین هستم که هر کس من را قبول ندارد بی دین باشد»
و نکته آخر آنکه لازم است نسبت به دغدغه آقای نصیری اشاره کنم. نصیری چند صباحی است می خواهد به خیال خود حساب جمهوری اسلامی را از اسلام و مکتب اهل بیت جدا کند. و به همین جهت هر از چندگاهی به داستانی از میان روایات اشاره می کند و با مقایسه بین رفتار مسئولان با آنچه در روایات موجود است، می خواهد مثلا جوانان را از دین گریزی باز دارد.
اما مشکل اصلی نصیری آن است که در این کار صادق نیست. چراکه اولا همه روایات را در کنار هم نقل نمی کند. و ثانیا اصلا توجهی به شرایط مختلف و «ناهمسانی» موقعیت ها ندارد. و ثالثا نمی تواند ببیند که امثال این تلاش ها به نتیجه ای که او می خواهد ختم نمی شود و تنها کسانی برای او سوت می زنند که می خواهند به دست او اصل داستان را بکوبند.
و رابعا برادرم نصیری خوب است کمی هم از ارزش های والای انقلاب یاد کند. آیا در نوشته های این سالهای او نمونه هایی در دفاع از آنچه ده ها هزار نفر برای آن خون دادند و صدها هزار مادر و پدر زجر کشیدند یافت می شود؟ آیا نصیری یک نقطه درخشان در کارنامه جمهوری نمی بیند که از آن در مقابل موج نامردی ها دفاع کند؟ آیا او خود را وام دار امام و شهیدان نمی داند؟
برادرانه و در حالیکه برای مهدی نصیری احترام قائلم، او را به این جمله حکیمانه امام توجه می دهم که می فرمایند: «اگر اسلام عزیز و جمهوری اسلامی نوپا به انحراف کشیده شود و سیلی بخورد و به شکست منتهی شود، خدای نخواسته اسلام برای قرن ها به طاق نسیان سپرده می شود»
انتهای پیام
نصیری یکی به نعل می زند یکی به میخ با سواد آبکی که ایشان دارد آسمان ریسمان می کند که مکتب رو به افول تفکیک را احیا کند خوب است به ایشان یاد آور شویم ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود می بری و زحمت ما می داری
۱-هیچ شخصی قابل مقایسه ,با پیامبر نیست.چون به منبع کل وصل است.
۲-همه انسان ها, قابل نقد هستند,جز رسول الله وامامان
۳-دهه شصت هم استثنا نیست ومسولین ان قابل نقد
۴-انتخابات دهه شصت هم قابل نقد است ,از نظر دمکراسی و حتی مردم سالاری اسلامی
۵-……………………….
درست تر این بود که متن سخنان مهدی نصیری رو هم قرار میدادید.
آقای نصیری کاملا جالب این موضوع رو تحلیل کردند و در سایت های دیگر هست . کاملا منطقی هم بود
اتفاقادغدغه اساسی ما قسمت اخر این نوشته است….براین نهج روان..نه از تاک نشان ماند ونه از تاکنشان….
نصیری بی سواد است
اگر قرآن را یکبار با معنی بخواند متوجه شدت انحراف خود از دین اسلام می شود.