داشتن نامزد پنهان انتخاباتی اصلاح طلبانه نیست
قائم مقام دبیرکل حزب اراده ملت گفت: باید به دوستانی که چراغ خاموش در انتخابات حضور پیدا میکنند گفت ممکن است خود به زیر ماشین بدون چراغ رفته و نکته دیگر اینکه این روش دیگر اصلاحطلبانه نیست.
افشین فراهانچی قائم مقام دبیرکل حزب اراده ملت در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به این سوال که این روزها اصلاحطلبان منفعل رفتار میکنند. دلایل این انفعال چیست و چه راههایی برای خروج از آن وجود دارد، گفت: به دنبال چند شکستی که در دو سال اخیر و در سه انتخابات اصلی و چند انتخابات فرعی نظیر نظامپزشکی و … برای جریان اصلاحطلبان پیش آمد، به طور طبیعی این جریان بخشی از قدرت خود را از دستداده است و دیگر نمیتواند از ابزارهای کلاسیکی که در اختیار داشته استفاده کند.
وی افزود: مثلاً چون اصلاحطلبان در شورای شهر تهران حضور ندارند، نمیتوانند از طریق قدرتی که در اختیار این شورا است، اقدامات خود را جلو ببرند. ناگزیر این جریان از یکطرف بسیاری از ابزارهای قدرت خود را از دستداده و از طرف دیگر باید بر بررسی علل شکست و حاشیههای منتج از آن تمرکز کند و از این رفتارها یک انفعال استشمام میشود وگرنه این جریان در ابعاد مختلف در حال فعالیت و کنش است ولی جنس و گستره آن تغییراتی داشته است.
این فعال سیاسی در ادامه گفت: بعد از یک دوره آسیبشناسی و عادت کردن به فضای جدید و بر اساس موازنه قوای شکلگرفته این جریان خود را بازسازی خواهد کرد و مجدداً در صحنه حضور خواهد یافت. البته دو نکته در این میان مهم است: اول اینکه جریان اصلاحات به علت دور شدن از ساختارهای قدرت رسمی توان اثرگذاری کمتری خواهد داشت و دوم اینکه به علت اشتباهات و کوتاهیهای صورتگرفته بخشی از سرمایه انسانی و یا نمادین خود را از دستداده است.
وی همچنین ادامه داد: به نظرم یکی از مشکلات اصلی جریان اصلاحطلبی این بود که در زمینبازی طراحی شده توسط رقبا حضور پیدا میکند و هنوز نتوانسته زمین و قواعد بازی را در راستای جریان خودش تعریف کند. شاید خیلیها بگویند که بهجز این چارهای نبود. ولی معتقدم میشود این مشکل را بهگونهای حل کرد. بهشرط آنکه به قواعد کار پایبند بمانیم.
فراهانچی گفت: در انتخابات ریاستجمهوری خرداد ۱۴۰۰ تا حدودی و در بدو امر بر اساس یک الگوی خاص عمل شد ولی در ادامه بخشی از اصلاحطلبان قاعده را رعایت نکردند. من با اجازه این بخش را با تفصیل بیشتری باز میکنم چراکه گمان من این است که توجه به این نکته راه نگهداری هر جریان اصیل و خوداتکایی میتواند باشد.
فراهانچی در پاسخ به این سوال که ضرورت انسجام میان اصلاحطلبان باید تا چه میزانی باشد و این انسجام به چه شکلی اتفاق میافتد، گفت: در انتخابات ۱۴۰۰ و بر اساس رویه اصلاحطلبانه، در ابتدا توافق شد که این جریان در انتخابات حاضر خواهد بود (این بحث خلاف قاعده است که ما در هر انتخاباتی مدام موضوع شرکت یا عدم شرکت را در بدو امر پیش بکشیم و توان و وقت نیروها را صرف این موضوع کنیم). در قدم دوم قرار شد نامزدهای جریان اصلاحات، توسط متولیان امر معرفی شوند (اینکه این متولیان امر چه کسی یا چه کسانی هستند بحث دیگری است که در فرصت مناسب به آن خواهم پرداخت). در قدم سوم اگر از بین نامزدهای رسماً معرفی شده کسی با وجود تمام محدودیتها در گردونه انتخابات ماند پشت سر ایشان اجماع صورت گیرد و رقابت شود. اما دیدیم که از حدود یک دوجین نامزد معرفی شده هیچکس نتوانست در گردونه باقی بماند و اینجا بخشی از جریان اصلاحطلبی نامزدی غیررسمی را به عناوین مختلف و با توجیهاتی نظیر نامزد پنهانی و نامزد چراغ خاموش و غیره معرفی کردند و یک شکست و انشقاق را دامن زدند.
وی تصریح کرد: یک جریان خوداتکا همزمان هم به قوام درازمدت خود و ارزشهایش توجه میکند و هم محدودیتهای بیرونی را مدنظر قرار میدهد. اینگونه نیست که برای رسیدن به منصبی، تمام ارزشها و اصول خود را کنار بگذارد. مثلاً نحوه حضور اصلاحطلبان برای انتخابات پیشروی مجلس حدوداً میتواند بهصورت زیر باشد:
در مرحله اول لازم است تا جناح اصلاحطلبی یا یک حزب نامزدهای خود را با معیارهایی که خودش تعیین میکند (بر اساس شاخصهای کمی و کیفی) مشخص کرده و بهنوعی نامزدهای خود را احصا نماید و رسماً اعلام کند تا جایی برای شک و شبهه باقی نماند. در این مرحله کف نامزدهای جناح یا حزب مشخص میشود و تحت هیچ شرایطی نباید بعداً از آن عدول کرد حتی اگر هیچکدام از این نامزدها در گزینش نهایی بیرون نیایند. در قدم بعدی و بعد از اعلام اسامی نامزدهای نهایی دو حالت پیش میآید یا نامزدهای این جناح و حزب در بازی هستند که در مرحله بعد میتوان فهرست انتخاباتی را شکل داد. یا این نامزدها نیستند که آنگاه یا در انتخابات به علت نداشتن نامزد حضور نخواهند داشت یا از نامزدهای جریانهای نزدیک با اتخاذ تضمینها و شرایطی حمایت خواهند کرد.
وی در ادامه تاکید کرد: ما این تجربه را در حزب کوچک خود (اراده ملت ایران) داشتهایم. در دورهای ما روی کاغذ بیش از ۱۰ نماینده در مجلس داشتهایم. ولی در عمل قدرت مانور ما در حد یک نفر هم نبوده است. درحالیکه در دور قبل انتخابات شوراها (۱۴۰۰)، ما ابتدا به طور دقیق نامزدهای خود را احصا کردیم و آنها را برای انتخابات گسیل نمودیم؛ لذا نهایتاً به طور دقیق مشخص بود که چند نفر از آنها رد صلاحیت شدهاند و چند نفر ماندهاند و از بین آنها که ماندهاند چند نفر توانستهاند به طور ائتلافی یا فردی در انتخابات حضور یابند و پیروز شوند یا شکست بخورند.
فراهانچی در ادامه گفت: بر همین اساس وزن و قد و اندازه ما معلوم است. درحالیکه در مجلس دوره قبل علیرغم اینکه ظاهراً اصلاحطلبان اکثریت را در اختیار داشتند ولی عملاً فراکسیون اصلاحطلبان به یکسوم اعضا مجلس هم نرسید. شما نگاه کنید که در جناح اصلاحطلبی – از سال ۱۳۸۴ به بعد – این روال اصلاً اجرایی نشده است و من ریشه آن را در فرصتطلبی و دوزیست بودن بعضی از منتسبان به جریان اصلاحطلبی میدانم که سعی میکنند با وسط بازیکردن در این میان برای شخص خود مزایایی را دستوپا کنند.
وی همچنین افزود: به این موضوع عدم شفافیت مواضع و نامشخص بودن وضعیت نامزدها باید خاتمه داد. تا این موضوع اصلاح نشود، حضور در انتخاباتهای مختلف حتی اگر با موفقیتهای ظاهری همراه باشد کمکی به ثمربخش بودن فعالیتها نمیکند. در بحث انتخابات مجلس پیشرو نیز اگر اصلاحطلبان به این شیوه عمل کنند میتوانند سرمایه اجتماعی خودشان را لااقل در بین نیروهای سیاسی حفظ و شاید افزایش دهند.
فراهانچی تصریح کرد: خیلیها در این مرحله میگویند که رد صلاحیتها نمیگذارد که نیروهای اصلی ما در گردونه انتخابات بمانند و ما ناگزیر هستیم چراغ خاموش حرکت کنیم. به این دوستان باید گفت اولاً وقتی چراغ خاموش حرکت میکنید ممکن است خودتان نیز زیر ماشین بدون چراغ بروید و دوم اینکه این روش که دیگر اصلاحطلبانه نیست. بله اگر شما دنبال نفوذ پنهانی میگردید روالش اینگونه است ولی وقتی از اصلاحطلبی سخن میگویید لازم است به لوازمش پایبند باشید. با یک روش شفاف و دقیق در این مرحله توپ در زمین متولیان برگزاری انتخابات میافتد که با این موضوع چگونه برخورد کنند. آنها نیز محدودیتهایی دارند و به این راحتی نمیتوانند همه جامعه را بهتدریج کنار بگذارند چرا که هزینه حکومتداری را بسیار افزایش میدهد.
وی افزود: حال خواهش دارم شما این سؤال را از تصمیمگیرندگان جناح اصلاحطلبی در ادوار مختلف انتخابات بپرسید که چرا ترجیح میدهند نامزدهای خود را مشخص و شفاف نکنند؟ مگر تبعات بسیار منفی و هزینه بر روش فعلی را نمیبینند. حتی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲ نیز جریان اصلاحطلبی نتوانست این موضوع را اینگونه که طرح کردم جلو ببرد و باعث شد که در فضای عمومی اینگونه جا بیفتد که آقای حسن روحانی نامزد تماموکمال جریان اصلاحطلبی است و تمام کوتاهیها و کمکاریهای دولت ایشان بر گردن جریان اصلاحطلبی گذاشته شد و سرمایه اجتماعی بهسختی اندوخته شده را به باد داد. این فضای غیرشفاف و مهآلود گرچه ممکن است تاکتیکی تلقی شود ولی آنچنان در تاروپود جریان اصلاحطلبی رسوخ کرده است که من چشماندازی برای برونرفت از آن در کوتاهمدت نمیبینم. اگر در انتخابات ۱۴۰۰ تا لحظه آخر همه پایبند این روش میماندند تمام هزینه رد صلاحیت نامزدها بر عهده مسئولان امر میافتاد ولی علم کردن آقای همتی بهعنوان نامزد پنهانی این سازوکار را خدشهدار کرد.
قائم مقام دبیرکل حزب اراده ملت در پاسخ به این سوال که آیا ساز و کارهای گروهی در گذشته در جریان اصلاحات که با نامهای گوناگونی تشکیل شده است را مفید میداند یا خیر گفت: گمان میکنم یکی از اصلیترین راهبردهای جریانهای اصلاحطلبانه باید این سازوکار باشد که “ما در انتخابات هستیم اگر نامزدهای اختصاصی (یا ائتلافی) ما حضور داشته باشند.” در این صورت نه میتوان این جریان را متهم به براندازی کرد، نه میشود آن را به فرصتطلبی متهم کرد، نه میشود آن را بهراحتی نادیده گرفت. با این روش نیروهای این جریان نیز اصالت خود را از دست نمیدهند. پدیده چراغ خاموش و نامزد پنهانی بیش از اینکه یک تاکتیک مؤثر در برابر روش ردصلاحیتها باشد تبدیل به یک مفسده در جریان اصلاحطلبی شده است.
وی افزود: قاعدتاً ایجاد یک ساختار برای جاانداختن و نظم دادن به همین هماهنگیها است. احزاب اصلاحطلب دور هم جمع میشوند تا در ابتدا بر نحوه کار و ائتلافها و … توافق کنند و در ادامه بر آن اساس عمل نمایند. ساختارهای فعلی هنوز نتوانستهاند این هدف را محقق سازند؛ و تا ما به یک فهم مشترک و سپس توافق مشترک نرسیم نمیتوانیم شاهد موفقیت و ساختن جریانی با سرمایه و رای اجتماعی مناسب باشیم.
فراهانچی همچنین در پاسخ به این سوال که با بازنشستگی سیاسی آقای خاتمی، اصلاحطلبان چه رویکردی خواهند داشت و نقش محوری اصلاحات به دست چه کسی خواهد افتاد، گفت: بازنشستگی سیاسی آقای خاتمی از منظرهای مختلف قابل بحث و تحلیل است اما باتوجه به نحوه نگاه من به انتخابات با عدم حضور ایشان دو مشکل بروز میکند. یک اینکه ایشان نقش بیبدیل در یکپارچهسازی تصمیمگیرندگان و کمک به پیشبرد تصمیمگیریها داشتند که این موضوع حتماً با مشکل مواجه خواهد شد (مشکلی که سالها است در جناح اصولگرا وجود دارد) و دوم اینکه ایشان در بین طبقات مختلف اجتماعی نفوذ و رای داشتند و در کوتاهمدت جایگزین مناسبی برای این نقش وجود ندارد. اما از جهت اصلاح کلی فرایند حرکت و تصمیمگیری اصلاحطلبان شاید بتوان از تهدید عدم حضور ایشان یک فرصت ساخت و کلیت حرکت و فرایند جریان اصلاحطلبی را مورد بهسازی قرارداد و به آنچه در ابتدا اشاره کردم رسید.
وی گفت: در انتها به بحث متولیان امر و تصمیمگیران اشارهای میکنم. اگر فرایند اصلی بهگونهای باشد که توضیح دادم آنوقت بحثهای بعدی حول محور شاخصهای نامزدها و متولیان تعیین و تطبیق شاخصها خواهد بود که خود امر پیچیده و مناقشه برانگیزی است.
انتهای پیام