فساد برنده است و ایران بازنده
علی نیلی، روزنامهنگار، در یادداشتی در نقد آخرین ساخته محمدحسین مهدویان، که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
نقد فیلم، کاری تخصصیست و من آموختهام در حوزهای که هیچ شناختی از آن ندارم، اظهار نظر نکنم؛ گیرم پدیدهای همهشمول چون سینما باشد. اینجا هم قصدم نقد فیلم نیست و فقط میخواهم چند کلمه درباره «مرد بازنده» حرف بزنم چون موضوع و مضمونش به زندگی تک تک ما ساکنان این سرزمین مربوط است و سرنوشتمان به نوعی بدان گره خورده.
مرد بازنده فیلم نگرانکنندهایست؛ خطرناک و نگرانی آفرین است چون از وجود نگاهی در بالاترین سطوح تصمیمگیری کشور خبر میدهد که مردم را صغیر و بیشعور، گیج و گول میبیند یا خود واجد این ویژگیهاست. میگویم چرا.
همه حرف فیلم آقای مهدویان در «مرد بازنده» این است که فساد در این کشور، سیستماتیک نیست و امری کاملا شخصی و خصوصی است. مرتکبان فساد گرچه روابط گسترده و موثری دارند اما اتصالات معناداری با قدرتمندان ندارند. فرض اینکه برخی از شبکههای فساد توانستهاند «امنیت» خود را بخرند هم از اساس غلط است. فیلم نشان میدهد آقازادهها یعنی فرزندان مقاماتی در حد وزیر و معاون وزیر، فساد میکنند و همه را دچار این توهم که شبکهای در کار است، اما زهی خیال باطل. شبکه فساد موهوم است و پرداخته یکی از مفسدین باهوش! شبکه فساد، آدرس غلطیست که میدهند تا کارآگاهان را گمراه کنند.
مامور امنیتی، سالم و مصمم (حداکثر لغزشش بیتوجهی به علایق فرزندش است) گرچه گاه گاه تذکری دریافت میکند اما از پای نمینشیند و به نوعی اطمینان دارد که با کشف حقیقتی مهم، در نهایت تمام سیستم پشتسرش قرار میگیرد و حمایتش میکند.
در فیلم مهدویان از بروکراسی کند و کشنده ادارات ایران خبری نیست و همه اجزا مانند چرخدنده در خدمت کشف حقیقتند. دعوا و اختلاف هم بر سر روشهاست، نتیجه را همه میپذیرند و تاییدش میکنند حتی اگر چندان عرف هم نباشد.
هر چه فیلم پیش میرود، فساد اقتصادی کمرنگتر و فساد اخلاقی (که اساسا جذابیت بیشتری هم دارد) پرخون و پررنگ جایگزین آن میشود. از اینجا کشف نوعی سادیسم جنسی قصه را پیش میراند. فساد اخلاقی و جنسی میشود روی دیگر سکه فساد اقتصادی شاید با این هدف که بدانیم مردان منزه قدرت در این کشور، کسانی که فساد اخلاقی ندارند، خواهناخواه مرتکب فساد اقتصادی هم نمیشوند!
مرد بازنده فیلم خطرناکیست چون یا پیام سراسر ایدئولوژیک اما غیرواقعیاش را باور کرده و آن را با مخاطب به اشتراک میگذارد یا میداند خلاف میگوید و میخواهد دروغش را به خوردمان بدهد. در هر دو حالت، باید نگران باشیم؛ اگر شق اول باشد، یعنی متولیان امر هیچ شناختی از فساد، نحوه عملکردش و گستره و عمق نگرانکننده و فزاینده آن ندارند و این پدیده ضدعدالت و ضدامنیتی را شوخی گرفتهاند. اگر هم شق دوم درست باشد که نشان میدهد این سرطان تا کجاها پیش رفته و چگونه هنر و هنرمند و رسانهاش را (آگاهانه یا ناآگاهانه) اجیر کرده. مرد بازنده نشانه خطرناکی است از خوانش معوج فساد. نشانه خطرناکی از پدیدهای که مهارنکردنش، همهمان را بازنده خواهد کرد.
انتهای پیام