ماجرای امضای طلایی ترامپ چه بود؟
احسان اسقايي در آرمان ملی نوشت: گذشت زمان همواره شرايط را تغيير ميدهد. حتي براي افرادي که در پس حوادث مختلف نميتوانند آنچه را که به دنبال آن بودند را به دست آورند. حسن روحاني رئيسجمهور سابق ايران آمده بود تا ايراني سربلند را به نمايش بگذارد. موفق هم شد هم تورم را کاهش داد و هم اينکه تهران با غرب بر سر مسائل هستهاي توافق کرد و مردم نيز به صورت نسبي از آن دولت رضايت داشتند. به طوري که روحاني مجدد رئيسجمهور شد اما ترامپ يکباره بازي را براي او برهم زد و از برجام خارج شد. روحاني به هر دري زد تا ترامپ نتواند ايران را به زانو درآورد. روحاني در اين مسير پيروز شد. ترامپ شکست خورد، پروژه بازگشت به برجام را به دست ديپلماتهاي خود داد تا همه چيز براي بهبود شرايط تغييرکند اما به هر تقدير بازگشت به برجام به دولت بعدي واگذار شد. هرچند هنوز برجام نمرده و در کماست چرا که اخباري در مورد ميانجيها و ميانجيگريها در پرونده هستهاي بين ايران و آمريکا به گوش ميرسد. آن روزها روحاني محکوم ميشد به غربگرايي و تمايل به دوستي با آمريکا و دوري از شرق. بعدها معلوم شد که نه روحاني غربگرا بوده و نه شرق رفيق شفيق است.
روايت يک؛ بدون دود و آتش و خون
بدون دود و آتش و خون روايت مذاکرات هستهاي در دولت روحاني است. روايتي که نشان ميدهد روحاني، ظريف، تخت روانچي، عراقچي به رغم تهمتهايي که به آنها زده شد تلاشهاي زيادي را براي به سرانجام رسيدن توافق هستهاي و لغو تحريمها انجام دادند. روايتي که پاسخ به بسياري از چالشهايي است که مخالفان برجام در طول اجراي اين توافق به دولت روحاني وارد ميکردند. در کتاب «بدون دود و آتش و خون» که در ايران منتشر شده نيز به ماجراي تلاشهاي مکرون براي ديدار روحاني و ترامپ اشاره شده است. روحاني ميگويد: «وقتي اعلام کرديم که من به نيويورک ميروم، اعضاي 5 بعلاوه يک هم آمدند. مرکل که کمتر به نيويورک سفر ميکرد، آمد. جانسون درحالي که وسط درگيريهاي داخلي سياسي بود، سريعا به نيويورک آمد و وزراي خارجي چين و روسيه هم در نيويورک حاضر بودند. اينجا واسطهگري رخ ميداد که موضوع ميان ايران و آمريکا حل شود. همه چيز آماده مذاکرات مستقيم بود. طرف آمريکايي هم خيلي ابراز ميکرد که ترامپ بيصبرانه علاقهمند به ديدار است. اما احساس کردم که يکجاي کار بهشدت لنگ ميزند. ترامپ تاکيد داشت که اول بايد خبر ديدار را اعلام کنيم و بعد ديدار انجام شود. براي من روشن بود که ترامپ بازيگر است. او آدم عادي نبود. هر لحظه بازي ميکرد. يک هنرپيشه قابل بود. نگران بودم که خبر ديدار را منتشر کند و بعد بازي را بههم بزند. ما ميگفتيم که اول ديدار انجام شود و بعد خبرش منتشر شود و خلاصه کار به جايي رسيد که گفتند ديدار انجام شود و وسط جلسه، خبرش هم اعلام شود. اما پيش از جلسه بازهم تيم ما به گفتوگو و مشورت مشغول شدند و در نهايت به اين جمعّبندي رسيديم که با ترامپ امکان گفتوگوي برابر و صادقانه وجود ندارد. طرفهاي خارجي هم اين را ميدانستند. روحاني براي حل مسائل به نيويورک رفته بود و از اين کلمات او نيتش پيداست: «اگر جاي ترامپ، اوباما رئيسجمهور بود، قطعا به آن جلسه ميرفتم.»
روايت دوم، کتاب خاطرات پمپئو
مايک پمپئو، وزير امور خارجه سابق آمريکا در کتاب جديدش به نام «ذرهاي عقبنشيني نکن: مبارزه براي آمريکايي که دوست دارم» به تلاشهاي امانوئل مکرون رئيسجمهور فرانسه براي برگزاري نشستي با حضور حسن روحاني و دونالد ترامپ اشاره کرده است. مطابق روايت اين کتاب، مکرون همچنان به تلاشهايش ادامه ميداده و هفتههاي منتهي به نشست مجمع عمومي سازمان ملل در سال 2019 را به رايزني براي اختصاص دادن نشستي ميان ترامپ و حسن روحاني، رئيسجمهور ايران اختصاص داده است. پمپئو در کتاب خود عنوان کرد: «با وجود اين، مکرون قبل از نشست مجمع عمومي با رئيسجمهور تماس گرفت و ادعا کرد که ميتواند با روحاني ديدار کند، اما به شرطي که رئيسجمهور ترامپ ابتدا بايد خواسته روحاني براي امضاي يک سند خاص قبل از اين نشست را امضا کند. بهخاطر ميآورم که رئيسجمهور گفت هيچ چيزي را امضا نميکند. مکرون گفت اگر امضايي در کار نباشد، ديداري هم در کار نخواهد بود.» او در ادامه مينويسد: «اين مساله باعث آزردگي رئيسجمهور ترامپ نشد و او گفت که گزينههاي فراوان ديگري در اختيار دارد و همه کارتها دست ماست. ترامپ ميدانست که نردبان تنشها دست ما بود. مکرون مخالفت کرد و گفت که کارتها دست ايران است و به همين دليل ما در اين وضعيت قرار گرفتهايم.» پمپئو در اين بخش به عصبانيت ترامپ اشاره کرده و مينويسد: «مکرون که هنوز عطش ديدار ترامپ ـ روحاني را داشت گفت که به سمت ايرانيها خواهد رفت تا از آنها بپرسد آيا بدون امضاي اين برگه کاغذ حاضر توسط رئيسجمهور آمريکا حاضر به ديدار با او هستند يا خير. اين باعث خشم ترامپ شد و گفت: بس کن! تلفن زدن به من را بس کن! از زنگ زدن به آنها و التماس دست بردار- مثل يک دختر کوچولوي ضعيف هستي. کشورت را اداره کن وگرنه جليقه زردها اين کار را خواهند کرد. به آنها بگو خودشان به من زنگ بزنند، خودت هم برو سراغ رسيدگي به جليقهزردها.» پمپئو نوشته ترامپ گوشي را گذاشت. ايرانيها هرگز زنگ نزدند و فرانسه هم تلاشهايش براي ميانجيگري را کنار گذاشت.
امضاي طلايي که روحاني ميخواست
روساي جمهور آمريکا همواره به دنبال ديدار با مقامات تهران بودند. در ياد داريم که کلينتون راهرو به راهرو به دنبال محمد خاتمي در سازمان ملل بود تا با وي دست بدهد و اين روايت اخير هم نشان ميدهد ترامپ هم تمايل زيادي داشت که با روحاني ديدار کند. آنچه در اينجا مبرز است اين است که آن روحاني که مخالفانش ميگفتند که غربگراست و هستهاي را فروخته، در دقيقه 90 به دنبال گرفتن امضاي رئيسجمهور ترامپ بر سر يک سند طلايي بوده است. سند طلايي که قطعا با امضايي طلايي از سوي رئيسجمهور آمريکا ميتوانست بسياري از معادلات را تغيير دهد. ترامپ قصد ديدار داشت اما بدون امضا. روحاني هم گفت نه و اين نه پاسخي است به تمامي تهمتهايي که به حسن روحاني وارد کردند. فارغ از اين ماجرا سوالي که به وجود ميآيد اين است که حسن روحاني شيخ ديپلمات چه سندي را در دست داشت که قبل از دست دادن با رئيسجمهور آمريکا امضاي وي را پاي آن ميخواست؟!
انتهای پیام