خرید تور تابستان

جمع آوری «تاریخ ایرانی» از اصولگرایان درباره مقایسه اقتصادی دوران سلطنت محمدرضا شاه و اکنون

تاریخ ایرانی نوشت: در دهه فجر امسال آمارهای تازه‌ای از اقتصاد دوره پهلوی توسط مقامات دولتی و دیگر مسئولان و همچنین رسانه‌های اصولگرا منتشر شد؛ از تورم ۲۷۰ درصدی تا فقر ۴۹ درصدی مردم و مردن از گرسنگی و نبود اتوبان و مترو.

وضعیت ایران در سال ۱۳۵۳ «بدتر از سوریه» بود. در آستانه انقلاب، ۴۲ درصد از خانواده‌های تهرانی مسکن مناسبی نداشتند.
خبرگزاری تسنیم
۱۴۰۱/۱۱/۱۰

ارزانی‌های دوران پهلوی گران‌تر از امروز بود. کارمندی که حقوق ماهیانه‌اش (سال ۱۳۵۰) ۲۰۰ تومان یا دو هزار ریال بود می‌توانست با حقوق ماهانه‌اش تقریباً ۲۵ دلار (هر دلار ۸۰ ریال) بخرد. الان یک کارگر می‌تواند با دستمزد یک ماهش حداقل ۱۲۰ دلار بخرد.
روزنامه کیهان
۱۴۰۱/۱۱/۱۱

قبل از انقلاب مردم از نظر رفاه و معیشت در شرایط بسیار سختی نسبت به شرایط فعلی قرار داشتند.
پرویز فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان
۱۴۰۱/۱۱/۱۳

 سال ۵۷ مردم از گرسنگی می‌مردند.
علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت
۱۴۰۱/۱۱/۱۳

تهران در دوره پهلوی به محل موش‌ها و زباله‌ها شبیه‌تر بود تا محل زندگی مردم. مردم قادر به خرید هیچ یک از اقلام مورد نیاز یک زندگی حداقلی هم نبودند.
روزنامه جوان
۱۴۰۱/۱۱/۱۳

کسی که بگوید وضع کنونی از زمان پهلوی بدتر است، یا تاریخ را نمی‌شناسد یا دروغ می‌گوید.
شهریار زرشناس، استاد دانشگاه
۱۴۰۱/۱۱/۱۷

آن پیام معروف منتسب به هویدا دربارۀ ثبات قیمت تخم‌مرغ یا خودکار جیبش در خلال ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۶ فقط در برخی اقلام خاص مصداق داشته است وگرنه به‌ طور کلی کاملاً نادرست است. تورم دوره پهلوی ۲۷۰ درصد بود.
روزنامه کیهان
۱۴۰۱/۱۱/۱۸

قبل از انقلاب در تهران از این تعداد اتوبان و خیابانی که امروز می‌بینیم خبری نبود و تنها یک مورد اتوبان احداث شده بود. مترو نیز وجود خارجی نداشت.
اسماعیل کوثری، نماینده مجلس
۱۴۰۱/۱۱/۲۱

پیش از انقلاب ۴۹ درصد مردم زیر خط فقر بودند. در حالی که مردم ما ۳۵ میلیون نفر بودند و بشکه‌های فراوان نفت فروخته می شد.
احمد وحیدی، وزیر کشور
۱۴۰۱/۱۱/۲۲

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. خدمت آمارسازان عرض کنم من سلطنت طلب نیستم و دفاعی از دوران محمدرضا شاه پهلوی هم نمی کنم.
    فقط به یک مورد بسنده می کنم:
    سال سوم دبستان بودم. در شهری بندری دورافتاده. در مدرسه به ما تغذیه می دادند: موز، پرتقال و سیب و بیشتر روزها هم شیر بود و گردو و یا بسته های پسته های خندان. چندان زیاد، که می بردیم خانه.
    حالا این تغدیه ها چطور می رسید؟
    فرودگاهی داشتیم که هر هفته هواپیما نامه ها که می آورد، تغذیه ما هم می آورد.
    سال ها بعد که معلم شدم، برای چای و قند زنگ تفریح امان باید پول می دادیم.
    بخش از فرودگاه را زمین خوران و بخشی دیگر، دولت پس از انقلاب ساختمان سازی کرد.

    7
    5

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا