اظهارات مطهري در باره كانديداتوري خاتمي و مشايي
علي مطهري از جمله سياست ورزاني است كه علاوه بر صداقت از شاخصه شجاعت نيز برخوردار است. وي در دورهاي كه سياسيون كمتر از محبوبيت برخور دارند چهرهاي محبوب و مردمي است. اين نماينده تهران در مجلس در گفتوگو با روزنامه «قانون» انتخابات پيش روي رياستجمهوري را فرصت خوبي براي برون رفت از بحرانهاي سياسي كشور ميداند. مطهري در عين حال چهار آسيب انتخابات آتي را تشريح كرده و معتقد است براي برگزاري انتخاباتي فراگير بايد اين آسيبها رفع شود. متن اين گفت و گو كه عمدتا با حذف سئوالها ميباشد را ميخوانيد:
… قطعا ما در کشور نیاز به احزاب قوی و فعال داریم. همین آشفتگی که ما در روزهاي انتخابات با آن روبهرو ميشویم به دليل فقدان احزاب اصیل، با سابقه و فعال است. اگر احزاب قوی وجود داشته باشند ميتوانند به عنوان اتاق فکر عمل کرده و كادرسازي نمایند و کاندیداهای مناسب را به جامعه معرفی كنند و مردم با اعتماد به يك حزب به کاندیدای مورد حمایت او رای دهند و این سردر گميکه اکنون شاهد آن هستیم وجود نخواهد داشت و پس از انتخاب نيز، حزب پاسخگوي معرفي خود خواهد بود. با وجود احزاب قوی و شناسنامه دار، فرصت طلبان قادر نخواهند بود از فضای آشفته سوءاستفاده کنند و سوار بر قدرت شده و ۴ یا ۸ سال کشور را دچار حوادث و مشکلات نمایند.
از این نظر حضور احزاب ضروری است. اما در کشور ما مسئله رابطه حزب با اصل ولایت فقیه موضوع مهمياست که این رابطه چگونه تعریف ميشود. اگر برداشت ما این طور باشد که احزاب حق اظهار نظر بر خلاف نظر ولی فقیه را ندارند، طبیعتا احزاب برای ادامه فعالیت خود با مشکل مواجه ميشوند و عملا احزاب آزاد نخواهیم داشت. اما اگر برداشت صحیح از اصل ولایت فقیه را داشته باشيم که ما مجاز به اظهار نظر مخالف نظر ولی فقیه هستیم ولي در عمل و احكام حكومتي باید ملتزم باشیم، تا حد زیادی این مشکل حل خواهد شد. نگاه درست به اصل ولایت فقیه یکی از لوازم تشکیل احزاب قوی است.
… ما در زمینه احزاب با مشکل كمبود قانون مواجه نیستیم. البته اگر اصلاحی لازم باشد باید انجام شود. مشکل ما در سختگیریها و تنگ نظریها در صدور مجوز و مدارا با احزاب رخ ميدهد. کمیسیون ماده ۱۰ احزاب گاهی سختگیریهاي بیش از حد و غیر ضروری اعمال ميکند و به سادگی مجوز تاسیس حزب نميدهد و با احزاب منتقد برخورد ميکند و احيانا ميان احزاب و گروههاي سياسي براي برگزاري كنگره يا تجمع تبعيض روا ميدارد. این مسائل باید حل
… انتخابات آتی فرصت بسیار خوبی برای خروج کشور از تنگناهاي فعلی است. باید بپذیریم در کشور بحران وجود دارد و ميتوان با استفاده از انتخابات پیش رو از این بحران عبور کرد و باید به نحو احسن از این فرصت بهره برد.باید بستری فراهم شود تا شخصیتهاي سیاسی طراز اول و احزاب در آن مشارکت داشته باشند. قطعا یک انتخابات پرشور و فراگیر ميتواند نظام اسلاميرا در برابر آسیبها و آفتها بیمه کند.
..انتخابات هر چه مردميتر و واقعی تر باشد به نفع نظام و کشور است و به هر میزان به سمت انتصاب پیش برویم به کشور آسیب جدی وارد ميگردد. اکنون برخی از گروههای سیاسی و مردم تصور درستی از انتخابات ندارند. به عبارت دیگر برخی آسیبها همواره انتخابات را تهدید ميکرده است. اعتقاد دارم برخی حوادثي كه در انتخابات ۸۸ رخ داد ناشی از برداشت اشتباهی است که از ماهيت انتخابات در جمهوري اسلاميوجود دارد. یکی از بزرگترین آسیبهاي ما در این عرصه وارد کردن رهبری در امر انتخابات است. عده ای تلاش ميکنند تا رهبری را وارد عرصه انتخابات کنند، در حالی که خود ایشان چنین روش و نگاهی ندارند. رهبری درنهايت برخی معیارها را بیان ميکنند و در بعضی مواقع به صراحت اعلام كرده اند که نظر بنده را کسی نميداند. متاسفانه عدهای کاسههاي داغ تر از آش طوری به جامعه القا ميکنند که مثلا نظر رهبری به آقای الف است. در نتیجه جامعه دو قطبی ميشود. برخي از کسانی که به رهبری ارادت ویژهای دارند و به اصطلاح ولایت مدار هستند از هر تلاشی دریغ نميکنند تا آن کاندیدای خاص رای بیاورد و عدهای هم که منتقد و مخالف و احيانا معاند هستند تمام کوشش خود را صرف راي نياوردن آن فرد ميكنند. این اتفاق نقطه آغاز فتنه است و منجر به پديد آمدن خصومتها در جامعه ميشود.
…ما باید به این نکته کلیدی توجه کنیم که انتخابات متعلق و مرتبط با مردم است. ارتباط انتخابات با رهبری صرفا در مرحله بررسی صلاحیتهاست. به اين معنی که مقام رهبری از طریق شورای نگهبان اعمال نظر ميكند و این حق قانونی ایشان است و اشکالی هم ندارد و ما بیش از این حقی برای وارد کردن رهبری در انتخابات نداریم اما اين كه بعد از معرفي كانديداهاي صالح از طرف شوراي نگهبان به دنبال كشف نظر رهبري باشيم كار درستي نيست.
…اين كه برخی افراد عنوان ميکنند که من از رهبری برای کاندیداتوری در انتخابات کسب اجازه كردم، تعبیر اشتباهی است زیرا اساسا نیازی به اجازه گرفتن از ایشان نیست. در واقع این دوستان براي کاندیداتوری باید از مردم اجازه بگیرند و کسب تکلیف کنند.
…این یک آسیب جدی است که معمولا وجود دارد. این دیدگاه غلط در بین اصولگرایان به وفور یافت ميشود که به صورت مداوم در همه مسائل مربوط به حوزه وظايف و اختيارات خود تاکید دارند که باید ببینیم نظر رهبری چیست. اصولا در انتخابات، هر شخص يا گروهی باید خودش با استفاده از معيارهاي اسلاميبه فرد اصلح برسد. نظر رهبری از طریق شورای نگهبان اعمال ميشود و افرادی که از طرف شورای نگهبان صلاحیتشان تایید ميشود قطعا مورد تایيد رهبری هستند و صلاح نيست كه ما به دنبال کشف نظر رهبری باشیم و ببینیم مکنون قلبی ایشان چیست. این بزرگترین آسیب است که در هر انتخاباتی خودنمایی ميکند و باید دفع شود. متاسفانه ااین معضل از بین سیاستمداران به بخشی از مردم عادی هم سرایت کرده و تصور ميکنند باید به دنبال كشف نظر رهبری باشند.در این میان عده ای هم از این نوع نگرش سوءاستفاده ميکنند و كانديداي مورد نظر خود را تحميل ميكنند. روحانیت و ساير نخبگان باید درباره این موضوع آگاهي بخشي کنند و این مشکل را برای همیشه حل نمایند.
…آسیب دیگر، دخالت دادن سپاه و بسیج در انتخابات است. به طور مثال کاندیدایی اعلام ميکند که نظر مثبت سپاه و بسیج را هم جلب کرده ام. این هم نگاهی اشتباه و خطرناک است، چرا که اصولا سپاه و بسیج به عنوان يك نهاد حكومتي حق دخالت در انتخابات و به طور كلي سیاست را ندارند.
…سختگیریهای بی مورد و افراطی در بررسی صلاحیت نامزدها در شورای نگهبان هم آفت ديگر انتخابات است. شورای نگهبان نباید به بهانههاي واهي، از حضور منتقدان در عرصه انتخابات ممانعت به عمل آورد، نباید گرایشهاي سیاسی و گروهی را در امر تایید صلاحیت نامزدها دخالت دهد.
…آسيب و آفت ديگر، بسته بودن فضاي مطبوعات و به طور كلي رسانههاست. اگر رسانهها در بيان حقايق آزاد نباشند نشاط و مشاركت مناسب در انتخابات حاصل نميشود.الان فضاي خوبي بر مطبوعات حاكم نيست و سخت گيريهاي غير ضروري وجود دارد و من به عنوان نماينده قوه مقننه در هيات نظارت بر مطبوعات شخصا از اين فضا راضي نيستم. این آسیبها و آفتها در هر انتخاباتی تهدید محسوب ميشود. ما باید فضا را طوری پیش ببریم که انتخاباتی مردمي داشته باشیم. به گمان من اگر این قبیل مسائل رعایت شود قطعا انتخابات خوبی را برگزار خواهیم کرد.
…{از سالها پیش تفکری وجود دارد که انتخابات حداکثری و فراگیر را تهدیدی برای نظام ميداند و خواهان برگزاری انتخاباتی حداقلی و قابل کنترل است، این تفکر تا چه حد در حاکمیت نفوذ دارد؟}
متاسفانه این نوع نگاه وجود دارد، اما نميتوان دقیق گفت چند در صد از فعالان سیاسی دارای چنین تفکری هستند. این هم باز ناشی از برداشت اشتباه از اصل ولایت فقیه است. فكر ميكنند اگر رئيسجمهور با راي بالا انتخاب شود رهبر محدود ميشود در حالي كه اين طور نيست. این نوع تفکر معتقد است ولی فقیه باید در همه جزییات حکومت دخالت کند. این همان تفکری است که امروز در بعضی از نمایندگان مجلس هم وجود دارد که به طور مثال اگر بخواهیم وزیری را استیضاح کنیم و یا به دنبال طرح سوالی باشیم، باید از رهبری اجازه بگیریم و طبیعتا دولت و رئيس جمهور و حتي قوه قضاييه را هم غیر مستقل ميخواهند که در مسائل مهم و مؤثر حق تصمیم گیری نداشته باشند.
برخی تصور ميکنند رئيس جمهوری که با راي بالا انتخاب شود ممکن است با اتکا به آرای خود از اوامر رهبری اطاعت نکرده و سر باز زند، در نتیجه خواهان انتخاباتی قابل کنترل و محدود هستند. در واقع این دوستان باید نگاه خودشان را به اصل ولایت فقیه تغییر دهند.
…{بخشی از این برداشت به دلیل تجربه رياست جمهوري آقای احمدینژاد نیست؟}
من این طور فکر نميکنم. در سال ۷۶ آقای خاتميبا رای بالا و مشارکت خوب مردم انتخاب شدند. درصد آرای ایشان به نسبت واجدین شرایط رای دهندگان، از آقای احمدینژاد بالاتر بود. مشکلاتی که دولت آقای احمدینژاد به وجود آورد به دلیل روحیات و افكار خاص شخص ایشان است و ارتباط چندانی با ميزان راي وي ندارد.
…{وضعیت گروههای سیاسی اعم از اصلاح طلبان، اصولگرایان و حامیان دولت و سمت و سوی آرای مردم را در انتخابات آینده چطور ارزیابی ميکنید؟}
بستگی دارد چه کسانی کاندیدا شوند. اگر از طرف اصلاحطلبان آقای خاتميبیاید وضعیت خوبی خواهند داشت اما بعید ميدانم دیگر چهرههاي اصلاحطلب که تا کنون مطرح شدهاند رای قابل توجهی کسب کنند. گروه آقای احمدینژاد هم اگر نظرشان روی آقای مشایی باشد، جای بحث دارد. بنده اصولا آقای مشایی را رجل سیاسی نميدانم که بخواهند کاندیداي رياست جمهوری شوند. گذشته از اينكه ایشان افکار خاصی دارند که با ایدئولوژی و آرمانهاي انقلاب سازگاری ندارد، کسی که صرفا چند سال رئیس دفتر رئیس جمهور يا رئيس ميراث فرهنگي بوده رجل سیاسی محسوب نميشود، ضمن اينكه خود آقای احمدینژاد هم در سال ۸۴ رجل سیاسی نبود و شورای نگهبان نباید صلاحیت ایشان را تایید ميکرد. خب ایشان تایید صلاحیت شدند و در اين چند سال کشور ضررهاي آن را مشاهده کرده است.
…اگر فرض کنیم که به دلیل برخی تهدیدها و فشارهای آقای احمدینژاد، شورای نگهبان صلاحیت آقای مشایی را تایید کند باید ختم انقلاب را اعلام کنیم. آقاي مشايي کسی است که ميگوید دوران اسلام گرايي، به دلیل اينكه القاعده و طالبان هم دم از اسلام ميزنند خاتمه یافته است و باید بهجای اسلام از ایران و مکتب ایراني سخن گفت يا معتقد است که اسلام یعنی عشق به همه انسانها و دین اسلام با مسیحیت و سایر ادیان تفاوتی ندارد. این افکار در ظاهر برای عده ای خوشایند است اما در واقع بسیار خطرناک است. نوعی عرفان کاذب و صوفی گری است.
…اگر گروه آقاي احمدینژاد نتواند مشایی را وارد کند به احتمال قوي با جبهه پایداری متحد شده و کاندیدای مشترکی را وارد صحنه انتخابات ميکنند. اصولگرایان هم در حال حاضر با تعدد کاندیدا مواجهند. اگر اصلاحطلبان با شخصی مانند آقای خاتميبه صحنه بیایند، قطعا اصولگرایان با نامزد واحد به صحنه خواهند آمد، در غیر این صورت چندین کاندیدا خواهند داشت. اينكه رای مردم به سمت کدام گروه است، اکنون قابل پیش بینی نیست.
… اشتباهی که در سال ۸۴ رخ داد كه عدهاي به علت بغضی که با آقایهاشميداشتند در زمره حامیان آقاي احمدینژاد قرار گرفتند و به کشور آسیب جدی وارد شد نباید مجددا تکرار شود. در گروه آقای احمدینژاد هم نیروهای شایسته وجود دارد که باید از آنان بهره گرفت. مشكل اساسي اين گروه، افكار انحرافي است كه منحصر است به آقايان احمدي نژاد و مشايي و چند نفر ديگر است بقيه آنها مشكل چنداني ندارند. به طور کلی دولت آینده باید از تمام ظرفیتهای کشور استفاده كند.