آمریکای ترامپ! | سید عطاالله مهاجرانی
به گزارش انصاف نیوز، سیدعطاءالله مهاجرانی، وزیر اسبق ارشاد در یادداشتی درباره ی نتیجه ی انتخابات آمریکا، در وبلاک خود نوشت:
چنان که قابل پیش بینی بود، ترامپ پیروز شد! نه پیش بینی های رسمی که همواره هیلاری کلینتون را با فاصله ای کم و بیش از ترامپ جلوتر تفسیر یا تحلیل می کرد، مرادم پیش بینی کسانی ست که با تحلیل هویت آمریکایی در بارهٔ انتخابات ریاست جمهوری امریکا سخن می گفتند.
ما با دو امریکا روبرو هستیم. مرادم این نیست که لزوما دو حزب اصلی دموکرات و جمهوری خواه هر کدام نماینده تمام و کامل یک سویه یا وجه امریکا هستند. اگر بخواهیم برخی اشخاص را نماینده و معرف این دو وجه امریکا شناسایی کنیم، اوباما و بیل گیتس و استیو جابز و چومسکی در یک طرف قرار می گیرند و ترامپ و دیک چنی و سینمای مبتنی بر سکس و خشونت هالیوود و امریکایی های تفنگ به دست که گه گاه تعدادی را می کشند – یادتان باشد دیک چنی در شکار بلدرچین درست به سینه دوستش شلیک کرد که جان به در برد – این جماعت هم نماینده و معرف وجه دیگر آمریکا هستند. این وجه دوم، آمریکا را مرکز دنیا می داند و اروپا را دنباله آمریکا…
به هر رو اگر اتفاق غیر منتظره ای نیفتد دست کم جهان و البته ایران می بایست چنین وجهی از آمریکا را با ویترین ترامپ تحمل کند. آیا این وجه امریکا برای ما ایرانیان هم سیاه و بحران ساز است؟ به گمانم می توان انتخابات آمریکا را از زاویه دید یک ایرانی تفسیر کرد. تفسیری که متفاوت از دید دیگران است.
واقعیت این است که برای نخستین بار در تاریخ معاصر آمریکا، از ۱۹۲۸ تا به امروز، مجلس نمایندگان و سنا و کاخ سفید در اختیار یک گروه قرار گرفته است. معنای این سخن این است که جمهوریخواهان دیگر هیچ مشکل و منعی در اعمال سیاست های جهانی و منطقه ای خویش، از حیث داخلی و سازمان حکومت در امریکا نخواهند داشت.
یکم: برای اولین بار شاهد بودیم که لابی اسرائیل از ترامپ نه تنها دفاع نکرد بلکه شبکه ی خبری و مطبوعاتی و رسانه ای بیشتر هم جهت با هیلاری کلینتون حرکت می کرد. ناگفته نماند که هیلاری مبلغ شگفت انگیز نزدیک به دو میلیارد دلار هزینه انتخابات کرده است!
دوم: ترامپ هم کاندیدایی بود که چندان بر منافع اسرائیل اصرار نکرد. به بیت المقدس نرفت و کلاه یهودی بر سر نگذاشت و کنار دیوار ندبه عکس نگرفت. نیازی مالی هم به لابی یهودی – صهیونیستی آمریکا نداشت.
سوم: در مسائل خاورمیانه و رابطه با کشور های عربی، احتمالا شاهد تجدید نظری خواهیم بود. به همین خاطر شبکه خبری -مطبوعاتی عربی منطقه در جهت کلینتون عمل می کردند.
چهارم: ترامپ گفته است که به دنبال تغییر رژیم در سوریه نیست. و اولویت را به مبارزه علیه تروریسم و داعش می دهد.
پنجم: احتمالا شاهد همکاری بیشتر آمریکا – روسیه در مسائل جهانی و منطقه خواهیم بود.
ششم: ترامپ از زاویه بیزنس به سیاست و فرهنگ و امنیت نگاه می کند.
به گمانم اگر ما شرایط جدید امریکا را به خوبی بشناسیم و تفسیر کنیم، منافع ریاست جمهوری ترامپ بر منافع ریاست جمهوری کلینتون مرجح است! ما همیشه بیشترین محدودیت ها و حتی طرح کودتا علیه ایران پس از انقلاب را از سوی دموکرات ها تجربه کرده ایم!
نمی دانم آیا در این شرایط جدید سیاست کشور ما همچنان گلاویز شدن با شاخ های آمریکاست و یا توجه به منافع ملی ست. همان روشی که دکتر زیبا کلام به نحو نمادینی ترویج کرد. پای بر پرچم امریکا نمی گذاریم! مرگ بر آمریکا نمی گوییم. ماجراجویی در خلیج فارس، مثل شلیک به ناو های امریکایی می تواند این بار نتیجه متفاوتی داشته باشد! البته منتقد جدی سیاست ها و حتی استراتژی منطقه ای آمریکا می توانیم باشیم.
انتهای پیام
آقای مهاجرانی :
عجبا که حالا که دمکرات ها باختند و در حال ترک قدرت مذمتشان می کنید. احتمالا شما هم بادنجان بورانی را به یاد دارید.!!!!!!!
مشکل اصلی در مخالفت با آمریکا اینه که ما هیچوقت یک کاتالوگ مشخص و رسمی از مطالباتمون از آمریکا برای برقراری رابطه نداریم. البته مواردی کلی در رسانهها هست، اما هیچ سندی که به جزئیات پرداخته باشه و مردم از اون مطلع باشن، وجود نداره. مثلاً مشخص نیست که آیا آمریکا باید از ما بخاطر دخالتهای 60 ساله اخیر به صورت مکتوب معذرتخواهی بکنه یا احیاناً خسارت پرداخت کنه یا مثلاً آیا باید به ما تعهد کتبی بده که در مسائل سوریه، عراق، یمن و اصولاً جهان اسلام و اسرائیل دخالت نکنه یا فیالمثل آیا باید به خواست ما تمامی پایگاهها و نیروهاش رو از اطراف کشورمون جمع کنه و این اطراف فعالیتی نداشته باشه، یا آیا افرادی رو باید به ما تحویل بده یا مثلاً نباید حق وتو داشته باشه … اگه یک چنین فهرستی از مطالبات ملی تدوین میشد و از طریق همهپرسی به تصویب میرسید، اونوقت میگفتیم، این سند هم پشتوانه مردمی داره، و هم تو این مسئله دیگه سلیقهای عمل نخواهد شد.
چرا در این فهرست بلندبالا محو اسرائیل را به خواسته های خود اضافه نکنیم ؟!
اگر قرار باشد مرگ بر امریکا گفته نشود و پای بر پرچم امریکا هم نگذاریم ، تکلیف ما انقلابیون بعد از انقلاب چه میشود ، خدا را خوش می آید از نان خوردن بیافتیم ؟!!
سیاست دانش و تجربه امر ممکن است نه سرگرمی با آرزوها. به نظرم دکتر مهاجرانی کاملا مسلط و دقیق تحلیل کرده است.
كدام منافع ملّى جناب مهاجرانى ؟ مهم حفظ پرستيژ انقلابى است !