داوری: احمدینژاد موضع ضداسراییلی نمیگیرد چون خود را آلترناتیو جمهوری اسلامی میداند
مشاور سابق احمدینژاد درباره ادامه دار شدن سکوت رئیس جمهور پیشین درباره جنگ غزه، گفت: احمدینژاد میخواهد خود را متفاوت از جریان حاکم بر جمهوری اسلامی نشان دهد چراکه این توهم را دارد که نظام جمهوری اسلامی ماندگار نیست.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «تداوم سکوت احمدی نژاد درباره جنایات اسرائیل در غزه» آنهم در شرایطی که نزدیک به 2 ماه از آغاز این درگیری ها می گذرد، همچنان سوالی برای افکار عمومی است. این سکوت درحالی ادامه دارد که سال ها قبل، احمدی نژاد با انکار هولوکاست هزینه های سیاسی زیادی را در بعد بین المللی به ایران تحمیل کرد.
عبدالرضا داوری، که زمانی به عنوان مشاور احمدی نژاد ایفای نقش می کرد و این روزها از منتقدان رئیس جمهور اسبق است، در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین از راز سکوت احمدینژاد پردهبرداری میکند و میگوید؛« احمدینژاد معتقد به تئوری دو دولت است و در این چارچوب خود را تعریف میکند چرا که اگر واقعاً طرفدار مدل دو دولت باشد باید در این شرایط سکوت کند.»
وی با بیان اینکه، سکوت او به انتخابات مجلس ارتباطی ندارد، می گوید؛«احمدینژاد اساساً برای مجلس هیچ شأنی قائل نیست یعنی مجلس را نهادی معطل در کشور ارزیابی میکند لذا هیچوقت چه زمانی که در دولت بود و چه بعد از اینکه از دولت رفت، در مورد مجلس فکر نکرده است.»
در ادامه گفتگوی عبدالرضا داوری، مشاور سابق رئیس دولت نهم و دهم با خبرگزاری خبرآنلاین رامیخوانید:
*********
*آقای داوری! با گذشت بیش از ۵۰ روز از شروع طوفانالاقصی سکوت احمدینژاد نسبت به این حادثه سوال برانگیز شده است، با توجه به اینکه سابق بر این شما از جمله چهرههای نزدیک به او بودید، ارزیابی شما از سکوت احمدینژاد برابر آنچه در غزه اتفاق میافتاد، به چه صورت است؟
تقریباً از زمستان سال ۹۶ که رهبر انقلاب عتاب صریح نسبت به احمدینژاد داشتند، در همان جا متوجه شد که با ساختار و رژیم کنونی امکان بازگشت به کانونهای قدرت را ندارد. در همین راستا احمدینژاد تصمیم گرفت با اِلِمانها، گفتارها و رویکردها مرزبندی خود را حفظ کند. برای مثال در قضیه غزه همه جناحهای درون جمهوری اسلامی اعم از اصلاحطلب، اصولگرا و انقلابی موضعگیری مشترک داشتند برای مثال حتی خاتمی هم جنگ علیه مردم غزه را محکوم کرد.
احمدینژاد دچار توهم فروپاشی نظام جمهوری اسلامی شده است
اما احمدینژاد میخواهد خود را متفاوت از جریان حاکم بر جمهوری اسلامی نشان دهد چراکه بر این باور است نظام جمهوری اسلامی ماندگار نیست. در حقیقت احمدینژاد سالهاست که دچار توهم فروپاشی جمهوری اسلامی است و تصور میکند که در صورت فروپاشی میتواند آلترناتیو جمهوری اسلامی باشد، مانند اتفاقی که در شوروی سابق اتفاق افتاد. البته این توهمی است که بقایی به احمدینژاد القاء کرده و بر همین اساس به دنبال مواضع متفاوت است.
موضع احمدینژاد به نفع اسرائیل ارزیابی میشود
در مورد بحث غزه احتمالاً احمدینژاد معتقد به تئوری دو دولت است و در این چارچوب خود را تعریف میکند چرا که اگر واقعاً طرفدار مدل دو دولت باشد باید در این شرایط سکوت کند. به این معنی که اگر قرار باشد در فلسطین یک دولت عبری و دولت عربی شکل بگیرد طبیعتاً احمدینژاد باید در نقطهای خود را قرار دهد که موضع او به هیچ طرفی گرایش ندشاته باشد هر چند در مجموع موضع احمدینژاد به نفع اسرائیل ارزیابی میشود.
*پیش از این احمدینژاد در مورد هولوکاست موضع تندی داشت که هزینه زا نیز بود، بین آن رفتار و موضعگیری او با موضعگیری فعلی احمدینژاد تناقض فراوانی دارد، نظر شما است؟
احمدینژاد سیاستورزی راهبردی ندارد بلکه به صورت اقتضایی سیاستورزی دارد به عبارت دیگر او افقی برای سیاست خود ترسیم نمیکند که طبق آن تاکتیکها و راهبردها را اعمال کند. سیاستورزی احمدینژاد اقتضایی است. در شرایط فعلی او تصور میکند که در چارچوب جمهوری اسلامی جایی برای او وجود ندارد و نهایتاً یک صندلی مجمع تشخیص مصلخت نظام را دارد، بر همین اساس برای رسیدن به صندلی بالاتر تلاش میکند.
محمود احمدی نژاد: بعد از جنگ جهانی دوم به بهانه قربانی شدن یهودیان و سوء استفاده از هولوکاست و با تجاوز و لشکرکشی، یک ملت را آواره و عدهای را از اروپا، آمریکا و سایر کشورها به سرزمین آنان منتقل کردند. چرا به بهانه هلوکاست باید یک رژیمی در سرزمین فلسطین تشکیل بشود؟ چرا اروپائیان از خودشان سرزمینی به اسرائیل نمی دهند؟ اگر اروپائیان یهودیان را کشتهاند، چرا تاوانش را فلسطینیان پس میدهند؟ ما پیشنهاد کردیم اگر شما دروغ نمی گویید اجازه بدهید یک گروه از محققین بیطرف و منصف بیایند در اروپا، با مردم گفت و گو کنند و اسناد را ببینند و نتایج تحقیق خودشان را درباره افسانه هولوکاست به اطلاع ملت ها برسانند.
مساله احمدی نژاد قدرت است
در حقیقت مسئله احمدینژاد قدرت است و میخواهد به هر قیمتی به آن دست پیدا کند. نکته دیگر این است که او مطالعات تاریخی و عمیق بر روی تحولات جهانی ندارد بر همین اساس جمعبندی احمدینژاد نادرست میشود کما اینکه منحی قدرت او از سال ۸۴ به بعد رو به افول بوده و پایین آمده است. به بیان دیگر احمدینژاد نتوانست از موقعیتهای که بدست آورده، منحنی قدرت خود را افزایش دهد. همیشه قدرت خود را از دست داده علت آن هم این بوده که مطالعات تاریخی ندارد و از طرفی صحنه سیاست را نمیشناسد. در حال حاضر هم احمدینژاد تصور میکند جمهوری اسلامی ۶ سال دیگر فرو میپاشد و میتواند آلترناتیو جمهوری اسلامی باشد.
احمدینژاد مجلس را نهادی معطل در کشور ارزیابی میکند
*بسیاری بر این باور هستند که علت سکوت احمدینژاد ورود پنهانی او به انتخابات مجلس شورای اسلامی و ارائه لیستی در پشت پرده است، این گمانه تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است؟
بنده میل احمدینژاد نسبت به نهادهای مختلف را دقیق میدانم. احمدینژاد اساساً برای مجلس هیچ شأنی قائل نیست یعنی مجلس را نهادی معطل در کشور ارزیابی میکند لذا هیچوقت چه زمانی که در دولت بود و چه بعد از اینکه از دولت رفت، در مورد مجلس فکر نکرده است. اما در مورد ریاست جمهوری موضع متفاوتی دارد به این ترتیب که خودش یا فرد نزدیک به خود را به ریاست جمهوری برساند بنابراین برای احمدینژاد دولت اهمیت دارد نه مجلس. بر همین مبنا بنده بعید میدانم که احمدینژاد در مورد مجلس اساساً برنامهای در ذهن داشته باشد چه برسد به اینکه بخواهد آن برنامه را عملیاتی کند.
احمدینژاد حاضر نشد با نیکزاد صحبت کند
*منظور شما این است که احمدینژاد با وزرای خود که نمایندگان فعلی مجلس هستند، در ارتباط نیست؟
بنده از نزدیک شاهد بود که احمدینژاد هیچ ارتباطی با نیکزاد و شمسالدین حسینی ندارد. حتی در سال اول مجلس یازدهم که قرار بود قالیباف برای ریاست مجلس یازدهم کاندید شود و از طرفی نیکزاد هم اعلام کرد که داوطلب ریاست مجلس است، از تیم خود احمدینژاد چندین بار به احمدینژاد مراجعه کردند که به نیکزاد بگوید برای رقابت با قالیباف کاندید ریاست مجلس نشود اما او حتی قبول نکرد تا این اندازه هم دخالت نکرد چراکه جایگاهی برای مجلس قائل نیست.
*احمدینژاد در دوران ریاست جمهوری هم همین نگاه را نسبت به مجلس داشت؟
بله، احمدینژاد در دوره ریاست جمهوری هم همین دیدگاه را نسبت به مجلس داشت و فقط به دنبال دولت است.
احمدی نژاد محصول صادق محصولی است
*برخی بر این باور هستند با توجه حضور محصولی در پشت پرده رقابتهای انتخاباتی و مشخصا جایگاهش در جبهه پایداری و روابطش با احمدی نژاد، ممکن است در قالب این مناسبات لیستی مورد تایید احمدی نژاد بیرون بیاید و …
بعد از دهه ۹۰ رابطه احمدینژاد و محصولی قطع شد. نکته قابل توجه این است که احمدینژاد محصول، صادق محصولی است و نه بالعکس چراکه محصولی در زمان دانشجویی هر دو فرد در دانشگاه علم و صنعت، سطح سیاسی محصولی بسیار بالاتر از احمدینژاد بود کما اینکه محصولی فرمانده سپاه منطقه ۵ کشور در شمال غرب بوده و بعد هم که در زمان استانداری احمدینژاد به مباحث نفتی ورود پیدا میکند که میلیاردر میشود تا جایی که سال ۸۲ احمدینژاد به پشتوانه ثروت محصولی توانست به ریاست جمهوری برسد. البته بعد از سال ۹۰ میان احمدینژاد و محصولی شکرآب شد. لذا به نظر میرسد رابطه خاصی ندارند غیر از اینکه پدر محصولی فوت شد واحمدینژاد در ختم پدر او شرکت کرد اما بنده هیچوقت ندیدم که از سال ۹۰ به ویژه سال ۹۲ جلسه خاصی داشته باشند.
انتهای پیام