خرید تور تابستان

از شورآباد تا سعدآباد | محسن صالحی‌خواه

محسن صالحی‌خواه، روزنامه‌نگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

تعدد حوادث امنیتی و ترورهای موفق اسرائیل در ایران، لبنان و سوریه خبر از اشراف اطلاعاتی حریف بر حوزه خودی می‌دهد. نوشتار پیش رو نافی زحمات شبانه‌روزی نیروهای اطلاعات، ضداطلاعات و امنیت به خصوص در حوزه نیروهای مسلح که این حیطه مربوط به آنان می‌شود، نیست؛ که اگر فعالیت‌های آنان نباشد،‌ضربات بیشتری به کشور – در جغرافیای خاورمیانه – وارد می‌شود. این یادداشت قرار است صرفاً با کنار هم گذاشتن برخی حوادث، قصد دارد یادآوری کند که در این جنگ پنهان و آشکار، در حال دریافت ضربه‌های پیاپی هستیم و ادامه این وضعیت، خسارت‌بارتر از آن است که امروز می‌بینیم. 

اول؛ اسرائیل در حال زدن مهره‌ها و بازیگران متحد یا متعلق به ایران است که هر کدام به نحوی منافع آن را با خطر روبرو کرده‌اند. ترور اسماعیل هنیه، آخرین ترور اسرائیل طی روزها اخیر نبود اما مهم‌ترین آن محسوب می‌شد. ۴ سال به عقب برگردیم و از ۷  آذر ۱۳۹۹ شروع کنیم. محسن فخری‌زاده که از او به عنوان مرد شماره ۱ برنامه هسته‌ای ایران یاد می‌شد، به طور دقیق هدف قرار گرفت. بحث فناورانه این عملیات و دقت در اجرای آن به کنار، اصل هدف گرفتن او و عملیات موفقی که اسرائیل توانست درون مرزهای ایران انجام دهد، زنگ خطر جدیدی را به صدا درآورد. حداقل ۹ سال بود که دیگر مقامات یا دانشمندان ایرانی ترور نشده بودند. 

۱ خرداد ۱۴۰۱ حسن صیاد خدایی، سرهنگ سپاه پاسداران و شاغل در نیروی قدس سپاه به ضرب ۵ گلوله مقابل خانه‌اش ترور شد. اردیبهشت ۱۴۰۳، یک فرد ایرانی – آلمانی به نام رامین یکتاپرست در خانه‌اش واقع در زعفرانیه تهران کشته شد. رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور، او را از افراد نیروی قدس سپاه معرفی کردند اما این موضوع از سوی رسانه‌های داخلی به خصوص رسانه‌های نزدیک به سپاه تکذیب شد. اما جستجویی در سامانه متوفیان سازمان بهشت زهرا نشان می‌دهد که یکتاپرست در قطعه ۱۹ به خاک سپرده شد. این قطعه در جنوب گلزار شهدا قرار دارد و بنا بر گفته مسئول ایثارگران ستادکل نیروهای مسلح در آبان ۱۴۰۲، به رزمندگان اختصاص پیدا می‌کند. در اعلامیه او نیز از عبارت عروج شهادت‌گونه استفاده شد. بنابراین می‌توانیم نتیجه بگیریم که یکتاپرست نیز با توجه به شنیده‌ها، احتمالاً ترور شده باشد. 

این سه ترور در خاک ایران انجام شد. به آن‌ها اضافه کنید هدف قرار گرفتن افسران ارشد نیروی قدس سپاه در سوریه و لبنان که شاخص‌ترین آن‌ها سردار محمدرضا زاهدی باشد که احتمالاً بلندپایه‌ترین مقام نظامی کشور پس از سردار سلیمانی بود که هدف ترور قرار گرفت. اجرای عملیات ترور، آخرین مرحله از روند طولانی جمع‌آوری اطلاعات، لجستیک، منابع مالی، طراحی و … است. وقتی زمان چکاندن ماشه برسد، یعنی چک لیست موارد پیشین تیک خورده است. 

دوم؛ خرابکاری یا وارد کردن ضربه به اماکن مرتبط با سازمان انرژی اتمی و برنامه هسته‌ای ایران روندی پر افت و خیز است. روندی که گاهی اوجی مانند استاکس‌نت را تجربه کرده و زمانی به خرابکاری در کرج، سایت نطنز یا تاسیساتی در اصفهان رسیده است. سرقت اسناد برنامه هسته‌ای ایران از انبار محرمانه منطقه شورآباد جایی بود که می‌توانیم بگوییم ضربه به اماکن بار دیگر اوج گرفت. 

عملیات شورآباد (۱۳۹۷) یکی از موارد نادری است که اسرائیل مسئولیت یک عملیات برون‌مرزی خود را پذیرفت. اخبار و تحلیل‌های مختلفی درباره این سرقت وجود دارد. از جمله این که ماموران موساد به طور دقیق محل گاوصندوق‌های اصلی را می‌دانستند و در کم‌تر از ۷ ساعت اسناد را به سرقت برده و پیش از تغییر شیفت نگهبانی محل را ترک کردند. این اسناد از کشور خارج شد و سر از برنامه‌ای درآورد که بنیامین نتانیاهو آن را اجرا می‌کرد و نام محسن فخری‌زاده را بر زبان آورد و از مخاطبانش خواست که این نام را به یاد داشته باشند. دو سال بعد فخری‌زاده در چند ده کیلومتری پایتخت ترور شد. عملیات شورآباد شاید بار دیگر اشراف اطلاعاتی حریف در حوزه خودی را نشان داده باشد: گاوصندوق‌های اصلی باز شدند، بدون این که تیم عملیاتی درگیر گاوصندوق‌های فریب شوند. 

سوم؛ ترور اسماعیل هنیه در ساختمانی واقع در یک مجموعه امنیتی، در ضلع شمالغربی کاخ سعدآباد، بار دیگر بر اشراف اطلاعاتی حریف صحه می‌گذارد. موفقیت ترور رئیس دفتر سیاسی حماس به قول معروف نشان می‌دهد که تروریست‌ها بر سوژه سوار بودند. یک ساختمان چند طبقه، با چند واحد اقامتی و اتاق‌های متعدد که مهمان‌های متعددی در آن حضور دارند و فقط یکی از آن‌ها محل استقرار اسماعیل هنیه است، با دقت هدف قرار گرفت. از چه فناوری در هدف قرار دادن هنیه استفاده شده است؟ بی‌خبریم. اما می‌توانیم نتیجه بگیریم که آمران و عاملان، تا نقطه حضور هنیه را می‌دانستند. 

چهارم؛ بخش زیادی از حوزه‌هایی که مرور کردیم، به حیطه ماموریتی نیروهای مسلح باز می‌گردد. انبار شورآباد در اختیار وزارت دفاع، محسن فخری‌زاده نیز نظامی و معاون وزیر دفاع بود. همان زمان وزیر وقت اطلاعات اعلام کرد که آن‌ها اجازه فعالیت در این حوزه نداشتند چون مساله به نیروهای مسلح مربوط می‌شد. شهید صیاد خدایی کادر نیروی قدس سپاه و اگر روایت و حدس‌مان نسبت به رامین یکتاپرست درست باشد، او احتمالا یکی از منابع این نیرو بود که ترور شد. هنیه در مجموعه متعلق به نیروی قدس ترور شد و اصولاً مسائل مربوط به نهضت‌های آزادیبخش به این نیرو مربوط می‌شود. فرمانده این نیرو نیز سال ۱۳۹۸ توسط آمریکایی‌ها در بغداد به شهادت رسید. کنار هم گذاشتن این تکه‌های پازل نشان می‌دهد که در حوزه نیروهای مسلح با مشکلاتی مواجه هستیم. نشت اطلاعات در این حوزه را نه تنها نمی‌توان کتمان کرد، بلکه باید معترف باشیم که ضربات وارده به ایران طی سال‌ها و ماه‌های گذشته سنگین بوده است. درگیری اطلاعاتی و وارد کردن ضربات متقابل، امری طبیعی است. چنانچه سان تزو می‌نویسد: «ارتشی که فاقد ماموران مخفی است، درست نظیر آدمیزاده‌ای است که چشم و گوش ندارد.» (هنر جنگ، ۱۶۵) 

آخر؛ سرویس‌ها برای جاسوسی انجام عملیات، به جلب همکاری افراد در حوزه حریف مبادرت می‌کنند. این جلب همکاری شیوه و شگردهای مختلفی دارد که از موضوع این نوشتار خارج است. آنچه باید مد نظر قرار بگیرد این است که در ایران، انگیزه و زمینه برای افتادن افراد در تله سرویس‌ها یا تمایل به همکاری با آن‌ها، وجود دارد. سان تزو در کتابش، جاسوسان را به ۵ گروه تقسیم می‌کند که مرحوم دکتر حسن حبیبی، معاون اول اسبق رئیس‌جمهور، دو گروه مورد نظر ما را تحت عنوان «ماموران بومی و داخلی» کرده است: «ماموران بومی مورد استفاده از اتباع کشور دشمن هستند. ماموران داخلی مورد استفاده از کارمندان دستگاه دشمن هستند.» نویسنده سپس به انگیزه‌هایی که ممکن است این کارمندان (فارغ از معنی لغوی آن) داشته باشند که پیشنهاد جاسوسی یا همکاری را بپذیرند، تشریح می‌کند. 

ویکتور چرکاشین افسر اطلاعات خارجی شوروی که هادی آلدریچ ایمز مامور سابق سیا و مشهورترین جاسوس تاریخ آمریکا بود نیز در پس‌درآمد کتابش «Spy handler: memoire of a KGB officer …» که در ایران با نام‌های جاسوس‌گردان، منبع‌گردان و خطرناک‌ترین جاسوس در جنگ سرد نیز ترجمه شده، چند خط درباره بحران سوق پیدا کردن افراد به ترویسم می‌نویسد: «تروریسم بیش از همه چیز نشان‌دهنده مشکلات اجتماعی – اقتصادی است. جوامع شکوفا نامزدهای خوبی برای تروریسم تولید نمی‌کنند.» با اجازه از جناب چرکاشین،‌ از این تعبیر وام بگیریم و بنویسیم که وجود این مشکلات، زمینه‌های استخدام و جلب همکاری را برای سرویس‌ها فراهم می‌کند. تامین ۱۰۰۰ یورو از سوی افسر موساد برای به کارگیری یک جاسوس یا عامل ترور، از آب خوردن راحت‌تر است؛ اما این هزار یورو مجموع حقوق چند ماه افراد است. در چنین شرایطی، نباید از نشت یا فروش اطلاعات به حریف تعجب کنیم. بلکه باید به از بین بردن زمینه‌ها توجه کرد. جوامعی مثل ایران، همیشه نامزدهای خوبی برای سرویس‌های حریف دارد که از شورآباد تا سعدآباد دست به عملیات می‌زنند.   

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا