«دولت پزشکیان باید دست به تغییرات اتوبوسی بزند»
کانال تلگرامی باشهر نوشت: با تغییر دولت و انتصاب استاندار جدید فارس، اکنون صندلی ریاست دانشگاه شیراز به عنوان یکی از بزرگترین دانشگاههای کشور نیز چشم انتظار تغییر است. تغییر نگرش مسعود پزشکیان نسبت به دولت قبل اکنون امیدها را در دل اساتید و دانشجویان دانشگاه شیراز زنده کرده تا شاهد تغییر و اصلاح مسیر نامطلوب سیاستگذاری باشند.
به همین منظور در مصاحبهای به سراغ زهرا خسروی(دبیر سابق انجمن فرهنگ و سیاست)، پدرام کمالی اردکانی(دبیر اسبق وفاق و توسعه) و مهرداد رضایی(دبیر اسبق هماهنگی کانونهای فرهنگی دانشگاه شیراز) رفته است تا با بررسی اتفاقاتی که در چندسال گذشته در دانشگاه شیراز رخ داده، تحلیلی بهتر برای شروع تغییر و تحولات آینده این دانشگاه ارائه دهد.
زهرا خسروی، دبیر سابق انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز:
تغییرات در حوزه مدیریتی دانشگاه در دولت چهاردهم حتما باید صورت بگیرد. من هم در زمان دولت روحانی و هم دولت رئیسی دانشجو بودم و در کانونهای فرهنگی و تشکلهای سیاسی فعالیت داشتم. در دوره فعالیتهای خودم شاهد این مسئله بودم که حتی در کوچکترین مسائل هنری و فرهنگی دخالتهای سیاسی و عجیب و غریبی میشد.
پدرام کمالی، دبیر اسبق انجمن وفاق و توسعه دانشگاه شیراز:
دولت پزشکیان باید دست به تغییرات اتوبوسی بزند. تجربه نشان داده جریان دانشجویی اصلاح طلب اگرچه ممکن است در برهه ای از زمان ضعیف و منفعل شود اما با توجه به وضعیت سینوسی سیاست ایران، مجددا جریان های دانشجویی اصلاح طلب میدان دار شده و پیروزی مسعود پزشکیان را در انتخابات اخیر را میسر کردند.
مهرداد رضایی، دبیر اسبق هماهنگی کانونهای فرهنگی دانشگاه شیراز:
تغییر در شرایط فعلی امری لازم است زیرا بعد از سال ۱۴۰۰ چیزی شبیه افراطیگری را از بدنه مدیریتی دانشگاه در برخورد با دانشجوها و فعالیتهایی دانشجویی مشاهده کردیم که با عملکرد کادر مدیریت از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ متفاوت بود و در آن دوره ما کمتر شاهد چنین مسائلی بودیم.
رئیس دانشگاه سابقه کنشگری دانشجویی داشته باشد/ مدیریت موفق زنان تفکرات قدیمی را از بین برد
زهرا خسروی دبیر سابق انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز گفت:
تغییرات در حوزه مدیریتی دانشگاه در دولت چهاردهم حتما باید صورت بگیرد. من هم در زمان دولت روحانی و هم دولت رئیسی دانشجو بودم و در کانونهای فرهنگی و تشکلهای سیاسی فعالیت داشتم. من در دوره فعالیتهای خودم شاهد این مسئله بودم که حتی در کوچکترین مسائل هنری و فرهنگی دخالتهای سیاسی و عجیب و غریبی میشد. برای مثال وقتی تمرین تئاتر داشتیم، خواسته مضحکانهای داشتند که به ما میگفتند درصورتی میتوانید تمرین کنید که زنان و مردان جدا تمرین کنند در حالی که همچین چیزی امکان پذیر نیست و در هیچ کجای کشور چنین مسئله وجود نداشت اما از ما دانشجویان میخواستند این کار را انجام دهیم.
این یعنی دانشجو و دانشگاه که باید نقطه عطف فرهنگسازی در مسائل اجتماعی و سیاسی باشد را محدود میکنند و اجازه جریانسازی به آن داده نمیشود.
مورد دیگری که بخواهم از این رفتار به آن اشاره کنم پخش فیلم توسط کانون فیلم بود که چند شب انجام شد و دانشجویان دختر و پسر در یک سالن حضور داشتند و حراست هر شب میآمد و نور میانداخت و در شب آخر هم قبل از اینکه فیلم تمام شود پخش آن را متوقف کردند و به دانشجویان اعلام کردند سالن را ترک کنید.
بعد از این اتفاق اعلام کردند دیگر حق ندارید حتی فیلمهای ترسناک را هم با حضور همزمان دختر و پسر برگزار کنید. اما در آن زمان(دولت روحانی) اعتراضاتی که صورت گرفت و جلساتی که برگزار شد، ما توانستیم به نتایج مدنظرمان برسیم و جلو ای اتفاقات را از سوی حراست بگیریم.
اما در دولت بعدی(دولت سیزدهم) اتفاقاتی افتاد که نهتنها قدرت چانهزنی برای ما وجود نداشت بلکه یکشبه اتفاقی میافتاد و تصویب میشد که ما در هیچ فرآیند قانونی نمیتوانستیم کاری انجام دهیم و جایی برای اعتراض وجود نداشت.
دخالتهایی که در شورای نظارت دانشگاه وجود داشت نیز از مشکلات دیگر بود که باعث شد برنامههای زیادی لغو شود. اما وقتی رویکرد یک دولت کمی بازتر باشد هرچند سختگیریها همچنان هست اما روزنهی خیلی کوچک به وجود میآید تا من دانشجویی که میخواهم فعالیت فرهنگی و سیاسی داشته باشم و کار تیمی را یاد بگیرم فرصتی داشته باشم.الان اگر به معاونت فرهنگی بروید میبینید تمام درها و پنجرههای اتاقها را شیشهای کردهاند که برای مثال ببینند دختر و پسر دارند چه کاری انجام میدهند. یعنی هنوز فکرشان درگیر این مسائل است. اتفاق عجیب و غریبی که در این دوره(دولت سیزدهم)رخداد، اصرار مسئولان برای برگزاری برنامههای شاد در زمان اعتراضات ۱۴۰۱ بود که فضای رخوت بر دانشگاه و جامعه حاکم بود و دانشجوها تمایلی به شرکت در این برنامهها نداشتند.
بخاطر اینکه خودشان را دشمن دانشجو میدانستند و اتفاق تلخ و ناراحت کنندهای بود. در زمان اعتراضات ۱۴۰۱ جلوی دانشگاه خیلی شلوغ بود و دانشجوها جلو دید نیروهای امنیتی و یگان ویژه ایستاده بودند و احتمال خطر برای آنها زیاد بود. من به معاون فرهنگی وقت گفتم من دانشجوها را از وسط جمع میکنم و به کنار میبرم. من رفتم و سعی کردم با دانشجویانی که آنجا بودند صحبت کنم و وقتی خودم را بهعنوان دبیر تشکل سیاسی معرفی کردم و روی من آب ریختند و این نقطهای بود که با خودم گفتم مسئولان، دانشگاه را به سمتی بردهاند که دانشجو، تشکلهای دانشجویی را از خودش نمیداند و آن را مستقل از حکومت نمیداند.
امیدوارم در این دوره افرادی به روی کار بیایند که دغدغه فرهنگی و اجتماعی داشته باشند و نه فقط به فکر مدیریت و حکمرانی بر دانشجو و دانشگاه باشد. بچههای نسل جدید اینقدر آگاه و باهوش هستند که میدانند با این افراد چگونه مواجه شدند. رئیس دانشگاه باید فردی باشد جدا از ویژگیهای مدیریتی، از استقلال فکری برخودار باشد. این استقلال فکری خیلی مهم است که زیر بار نهادها، تفکرات و جریانهای مختلف نرود و از هرجایی دستور نگیرد. باید سابقه تجربه مشترک و زیست مشترک با دانشجویان داشته باشد.
قطعا خودش روزی دانشجو بوده است اما اینکه فقط دانشجوی ممتازی بوده باشد کافی نیست. این تجربهی مشترکی که میگویم این است که خودش باید در زمان دانشجوییفعالیت دانشجویی،فرهنگی و سیاسی را تجربه کرده باشد. علاوهبر این موارد کادر مدیریتی(معاونان و روسای دانشکدهها) که تشکیل میدهد، از لحاظ فکری و عملکردی شبیه خودش باشند. برای مثال اگر خودش حامی فعالیتهای دانشجویی است باید افرادی را در معاونت فرهنگی و دانشجویی به کار بگیرد که آنها نیز همین فکر و ایده را داشته باشند. بعضی مواقع شاهد این هستیم نهادها، سازمانها یا وزارتخانهها افرادی پیشنهاد میدهند و رئیس دانشگاه نیز آنها را قبول میکند.دانشجوها اعتمادشان را نسبت به انجمنهای دانشجویی از دست دادهاندوضعیت کنونی برمیگردد به بعد از سال۱۴۰۱ و پاندمی کرونا و بازگشایی دانشگاهها که یک گسل عمیقی بین تشکلها، کانونها، انجمنها و دانشجوها ایجاد کرد و مهمتر از همه دانشجوها اعتمادشان را نسبت به تاثیرگذاری ایننهادها از دست دادند.
میزان نشریههایی که سعی کردند مستقل از تشکلها باشند جای تحسین دارد، ولی از سوی دیگر جای نگرانی هم دارد. تشکلها و حتی نشریات همگی باید رویکردشان را عوض کنند. البته امیدوارم که مدیران نیز جدید اجازه این تغییر را بدهند که از قیدوبند یکسری اصول ازپیشتعیینشده که ۱۰ سال پیش دوستان ما داشتند گذر کنیم و این گذر کردن شاید باعث شود بهتر بتوانیم حرف این نسل را بفهمیم. همینکه این نسل بتواند خودش بهتر به ما معرفی کند، چون همه این روزها در مقابل دهه هشتادیا گارد دارند و به آنها مثل یک غول نگاه میکنند که نمیشود به آنها نزدیک شد. اما باید بپذیریم اکثر دانشجویان الان دهه هشتادی هستند و حتی دانشجویان دهه هفتادی نیز آنچنان نداریم، مگر اینکه در مقطع تحصیلات تکمیلی باشند. این دانشجویان باید دانشگاه را از خودشان بدانند.
به همین دلیل مدیران دانشگاه و فعالین تشکلها باید از آن غرور و تکبر پایین بیایند و خودشان را همسطح دانشجوها بدانند تا آنها نیز به صورت متقابل حس اعتماد پیدا کنند. مدیریت موفق زنان تفکرات کلیشهای و قدیمی را از بین بردتاثیرگذاری دختران در فعالیتهایی دانشجویی خیلی بیشتر شده است. الان میبینیم که ۷۰ تا۸۰ درصد از فعالان و اعضای شورای مرکزی تشکلها، انجمنهای علمی و کانونها را دختران تشکیل میدهند. وقتی دختران چنین حضوری داشته باشند در نتیجه دغدغههای آنان مطرح خواهد شد در حالی که در گذشته شاید چنین نبوده است و کمتر این مسائل عنوان میشد. وقتی این شرایط به وجود میآید فضا کمی متفاوت میشود.
برای مثال دانشجوی ۱۸ سالهای که از یک شهرستان میآید و شاید دغدغه زنان برای او در اولویت نباشد، در یک برنامه فرهنگی_دانشجویی شرکت میکند، دانشجویان دختری را میبیند که در یک مجموعه فعالیت میکنند و یکسری مهارتهایی را کسب میکنند. همین اتفاق باعث میشود آن دانشجو هیجدهساله به شدت انگیزه پیدا کند. من خودم زمانی در این جایگاه حضور داشتم. در حالی که هم دغدغه زنان داشتم و هم علاقه به نوشتن، دیدم نشریهای به اسم نگاه وجود دارد که در حوزه زنان و جنسیت مطلب تولید میکند و این خیلی پدیده عجیب و غیرقابل تصوری برای من بود؛ میگفتم مگر میشود چنین کاری را انجام داد.
دوماه بیشتر طول نکشید فردی که مدیرمسئول و سردبیر بود فارغالتحصیل شد و من جایگزین او شدم. در طول دوران سردبیری خودم تمام تلاش را کردم تا دختران را جذب کنم که شاید خیلی وقتها جرئت نوشتن و بیان تفکرات و احساساتشان را نداشته باشند. همچنین زنان جرأت بیشتری پیدا کردهاند برای فعالیت در رشته هایی که شاید در وهله اول زنانه دانسته نمیشد. منظورم رشتههای فنی_مهندسی است که در حال حاضر تعداد زنان در آنها افزایش پیدا کرده و خیلی راحت خودشان را نشان میدهند.
همچنین رشتههای علوم انسانی مثل رشته جامعهشناسی که اقبال چندانی برای تحصیل درآنها به دلایلی چون بیکاری وجود نداشت، الان درصد زیادی از افرادی که در تشکلها هستند را تشکیل میدهند. رویکرد علوم انسانی خیلی میتواند و در پیشبرد تشکل کمک کننده باشد.هر چه درصد افزایش حضور زنان بیشتر شود قطعا اتفاقات خیلی بهتری خواهد افتاد. در حال حاضر تعداد سردبیرهای زن بیشتر شده، تعداد نشریاتی در که در حوزه اجتماعی و زنان کار میکنند افزایش یافته است. ما در گذشته کمتر میدیدیم که یک زن دبیر باشد اما من بعد از دوره خودم بارها دیدم که در جایگاه دبیری تشکلها،انجمنها و کانونها قرار گرفتهاند و خیلی خوب هم عمل کردهاند. آنها موفق شدند تفکرات کلیشهای و قدیمی در مورد مدیریت زنان را از بین ببرند.
دبیر اسبق انجمن وفاق و توسعه دانشگاه شیراز:
رئیس دانشگاه از میان اساتید علوم انسانی خوانده برگزیده شود
پدرام کمالی؛ دبیر اسبق انجمن وفاق و توسعه دانشگاه شیراز در گفتگو با سرویس دانشگاهی باشهر گفت: همانطور که میدانید ماهیت دولت در ایران، ماهیتی تک بافتی و بسیط دارد و در عین حال که بسیط است، متمرکز نیز است. با این مقدمه، بنظر می رسد هر رئیس جمهوری که در ایران به قدرت می رسد لاجرم برای اینکه بهتر بتواند سیاست های خود را اجرا نماید، میبایست تمامی مدیران پایینی! میانی و بالایی را تغییر دهد.
اصطلاح تغییر اتوبوسی اگرچه واژه ای مذموم بنظر می رسد اما با توجه به ساختار سیاسی ایران واژه ای دقیق است؛ معتقدم دولت پزشکیان نیز باید دست به تغییرات اتوبوسی بزند و مدیران را در لایه های بالایی، میانی و پایینی! دولت تغییر دهد تا بتواند سیاست های خود را پیاده نماید.آموزش عالی و به تبع آن دانشگاه شیراز از این قاعده مستثنی نیست.
دولت پزشکیان برای اینکه بتواند شعارها و برنامههای خود را اجرایی نماید باید از همین الان به فکر تغییر روسای دانشگاه های کشور، به ویژه دانشگاه هایی مانند دانشگاه شیراز که به جرئت می توان آنرا در جرگه سیاسی ترین دانشگاه های کشور برشمرد، باشد. با وجود برخی اتفاقات عجیب و غریب در دانشگاه شیراز و در دوران مدیریت ریاست محترم فعلی دانشگاه، بنظرم دولت چهاردهم پس از انتصاب استاندار فارس باید در گام نخست برای بحران مدیریتی در دانشگاه بزرگ شیراز چاره ای بیاندیشد. استخدام هیئت علمی های غیر متخصص در دانشکده ها و استخدام بی ضابطه آنها ، ضعف مدیریت فرهنگی دانشگاه و انتصاب افراد تندرو در پست ریاست برخی دانشکده ها تنها گوشی از نقاط منفی مدیریت دانشگاه شیراز در دولت سیزدهم است. البته معتقدم در میان اساتید اصلاح طلب دانشگاه شیراز گزینه هایی هستند که می توانند مشکلات بوجود آمده را حل و فصل کنند.
بنابراین با توجه به نکاتی که گفتم بنظرم برای اینکه بیش از این به جایگاه علمی و فرهنگی دانشگاه شیراز آسیب نرسد، باید هرچه سریعتر برای تغییر مدیریت دانشگاه شیراز اقدام کرد. هرگاه صحبت از انتخاب فردی برای تصدی مدیریت یک دانشگاه یا مرکز آموزش عالی می شود، افراد به بیان ویژگی های کلی می پردازند. ویژگی هایی همچون جوان بودن، نوآوری داشتن، توجه به حوزه فرهنگ و … . تمامی این ویژگی ها، ویژگی هایی هستند که یک رییس دانشگاه باید داشته باشد.
رئیس دانشگاه از میان اساتید علوم انسانی خوانده برگزیده شود اما در اینجا من قصد دارم بر ویژگی هایی تاکید کنم که قابلیت اندازه گیری داشته باشد. بنظرم یکی از خلأ های دانشگاه شیراز در حوزه مدیریت، نبود مدیران علوم انسانی خوانده در جایگاه ریاست دانشگاه است. در سالهای گذشته به خصوص در سالهای پایانی دولت روحانی و دولت مرحوم رئیسی، همواره مدیرانی در جایگاه ریاست دانشگاه بوده اند که به دلیل اینکه فارغ التحصیل رشته های غیر علوم انسانی بودند، نگاه امنیتی و بعضا ماشینی به دانشگاه، فعالیت های دانشجویی و حوزه کار فرهنگی داشتند. این ضعف باید مدیریت و رفع شود. حضور یک علوم انسانی خوانده می تواند کمک شایانی به رفع معضلات دانشگاه شیراز نماید.
نکته دیگری که بنظرم باید در انتخاب رئیس دانشگاه شیراز به آن توجه نمود، این است که فردی که برای تصدی پست ریاست دانشگاه انتخاب می شود بهتر است رده های مدیریتی در دانشگاه را حتی الامکان طی کرده باشد؛ یعنی ریاست دانشکده را تجربه کرده باشد، یکی از پست های معاونت در دانشگاه را عهده دار بوده تا وقتی برای پست ریاست دانشگاه انتخاب می شود با نحوه کار بیگانه نباشد. برای جمع بندی باید بگویم از نظر من آنقدری که یک فرد علوم انسانی خوانده که رده های مدیریتی در دانشگاه را طی کرده می تواند اثرگذار باشد، افراد دیگر تاثیرگذار نیستند. جریان دانشجویی اصلاحطلب پیروزی پزشکیان در انتخابات را میسر کردند در ابتدای دولت مرحوم رئیسی برخی معتقد بودند عمر فعالیت سیاسی دانشجویان به خصوص دانشجویان تحول خواه و اصلاح طلب به پایان رسیده و دیگری امیدی برای بازگشت به فضای سیاسی وجود ندارد.
حضور فعالانه دانشجویان اصلاح طلب در ستادهای دکتر پزشکیان در سراسر کشور نشان داد که فرضیه فوق، فرضیه ای غیر واقعی است. تجربه نشان داده جریان دانشجویی اصلاح طلب اگرچه ممکن است در برهه ای از زمان ضعیف و منفعل شود اما با توجه به وضعیتی سینوسی سیاست ایران، مجددا جریان های دانشجویی اصلاح طلب میدان دار شده و پیروزی مسعود پزشکیان را در انتخابات اخیر را میسر کردند. به فضای فعلی کنش دانشجویی امیدوارم و معتقدم اگر دولت چهاردهم به تغییر و تحولات در دانشگاه سرعت بخشد، میتوان نسبت به آینده درخشان کنش دانشجویی اصلاح طلبانه امیدوارتر بود.
مهرداد رضایی؛ دبیر اسبق هماهنگی کانونهای فرهنگی دانشگاه شیراز عنوان کرد:
تغییر در شرایط فعلی امری لازم است زیرا بعد از سال ۱۴۰۰ چیزی شبیه افراطیگری را از بدنه مدیریتی دانشگاه در برخورد با دانشجوها و فعالیتهایی دانشجویی مشاهده کردیم که با عملکرد کادر مدیریت از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ متفاوت بود و در آن دوره ما کمتر شاهد چنین مسائلی بودیم.اگر چه کادر مدیریت دانشگاه تاثیرگذار است اما فضای حاکم بر دانشگاه فقط مربوط به این موضوع نیست بلکه به نظر من تغییر شرایط به بدنه دانشجویی آن بستگی دارد. اگر چه تغییرات مدیریتی لازم هستند اما کافی نیستند. مهمترین سیاستی که ریاست جدید دانشگاه باید درپیش بگیرد احیای جنبش دانشجویی و فعالیت دانشجویی است.در شرایطی که ۵ سال از فارغ التحصیلی من میگذرد اما همچنان دوستان فعالان کانونی دانشگاه با من تماس میگیرند و جایگزینی ندارند که مسئله ناامید کنندهای به نظر میرسد. از سوی دیگر کیفیت و سطح کارها نشان از رکود در فضا فعالیت دانشجویی دانشگاه شیراز دارد.
این رکود متاثر از اتفاقاتی چون کرونا و تغییر نسل دانشجوها است. اغلب دانشجویانی که در حال حاضر فعالیت دانشجویی انجام میدهند ورودهای ۱۴۰۰ کارشناسی هستند یا ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ کارشناسی ارشد بودهاند که دوره تحصیلی خود را در بستر آموزش مجازی آغاز کردهاند و به نوعی فقط به صورت رفع تکلیف بوده و چون روزهای اوج جنبش دانشجویی را ندیدهاند با آن آشنایی لازم را ندارند. جنبش دانشجویی برای اینکه به حالت قبل برگردد نیاز به یک بازنگری دارد. باید بررسی کرد در گذشته چه کارهایی انجام میشده است و ما باتوجه به شرایط فعلی ببینیم چگونه میتوانیم از آن تجربه استفاده کنیم و فعالیتهای دانشجویی را احیا کنیم. نکته مهم این است که تغییر نسل در دانشگاه به یکباره اتفاق افتاد و ارتباطی با فعالان دوره گذشته نیست و این باعث بالارفتن هزینه و ثمربخش نبودن فعالیت آنها میشود.
انتهای پیام