معاون تندرو از «فلاکت سیاسی خودخواسته احمدی نژاد» گفت

معاون مطبوعاتی تندروی وزارت ارشاد دولت احمدی نژاد که به تازگی از او بریده و علی رغم حضورش در میان کاندیداها اما از ابراهیم رئیسی حمایت می کند، در یادداشت تلگرامی دیگری به حسرت های خود برای حمایت های پررنگ از احمدی نژاد پرداخت.

به گزارش انصاف نیوز، متن یادداشت محمدعلی رامین با عنوان «یاد آن روزها به خیر» که حالا پدرزن «مهناز افشار»، بازیگر مشهور سینماست و تناقض هایی با گذشته ی خود پیدا کرده، در پی می آید:

✍️ساعت حدود یک و نیم بامداد، در خانه پدری او حدود ده نفری دورهم جمع شده بودیم؛ گزارش های واصله از سراسر کشور حاکی از آن بود که «محمود احمدی نژاد» با بیش از 17 میلیون رأی و با فاصله بسیار زیادی از رقیب گردنکش خود، ششمین رئیس جمهور (دوره نهم ریاست جمهوری) اسلامی ایران شده است.

🌹در آن نیمه شب گرم تیرماه 1384، طلوع خورشید ولایت را از ورای ابرهای تیره خیانت های هاشمی و خاتمی می دیدم و با چشمانی نمناک شکرگزار خداوندی بودم که امام خامنه ای را با آمدن خدمتگزاری مخلص و جوانمردی با صلابت و فداکار، از غربت تحمیلی شانزده ساله خارج می کند.

✅برای امثال من او «عمار دوران» بود که با نذر و نیاز و دعای بهترین مؤمنان این سرزمین برای انجام «خدمت بی منت»، «اعاده حقوق ملت»، «گسترش عدالت»، «تحقق منویات ولایت» و سینه سپر کردن در برابر مخالفان امام خامنه ای قیام کرده بود.

🌻در آن لحظات استثنایی که همه به نوعی «بهت زده» بودند، سکوت جمع را شکستم و خطاب به او گفتم: «آقای رئیس جمهور مبارک باشد»!… لبخند احمدی نژاد که هنوز مشغول دریافت تلفن های متعدد بود و شادی و مزاح دوستان، فضا را تغییر داد…

❤️ارادت عمیق او به امام خامنه ای و فداکاری مخلصانه اش برای مردم را تا ششم فروردین 1389 با همه وجود باور داشتم و همه جا بیان می کردم؛ در آن روز بعد از گفتگوی طولانی و تلخ با او، به شدت مردد و دل آزرده شدم و این بار با چشمانی نمناک گفتم: «هَٰذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ»…❗️

📌از آن پس روابط دوجانبه با احمدی نژاد، محتاطانه تر و حمایت های من با حفظ حرمت و قاطعیت، انتقادی تر و همراه با تذکرات برادرانه شد؛ و بالاخره در آبان ماه 89 از معاونت مطبوعاتی حذف شدم؛

👈اما همچنان، همان روش «حمایت توأم با نصیحت» را ادامه دادم تا رئیس جمهور در برابر تهاجمات غیرمنصفانه مخالفان تنها نماند.

♨️اواخر فروردین 1390 دو روز قبل از شروع خانه نشینی یازده روزه او، هنگامی از دیدار محرمانه دوساعته خود با مشایی و بقایی بیرون آمدم که همه آرزوهای بزرگ و تصورات شیرینم از احمدی نژاد را برباد رفته دیدم…

❌آن روز متوجه شدم، احمدی نژاد با کمک مشایی و همراهی بقایی، قصد شکستن حریم های نظام و لجاجت با ولی فقیه را دارد و باید هر طوری که بتوانم جلوی لجاجت خیانت بار او را بگیرم…

👈بالاخره بعد از مشورت با دوستان، ضمن کمک به حفظ انسجام دولت دهم و روشنگری خیرخواهانه و صمیمانه، به همکاری در وزارت ارشاد و بنیاد شهید و تلاش برای صیانت از آنچه هنوز باقی مانده بود، ادامه دادم؛ که فعلاً از شرح ماجرا می گذرم؛…

❗️… آن چه مرا وادار به اشاراتی گذرا بر تلخی های پیشین کرده است، نه برای «پیروزی این» است و نه بخاطر «شکست آن»؛ نه دلبسته این جناح و نه وابسته به آن جناحم؛ بلکه دغدغه اصلی خود را شرمندگی از مردم نجیبی می بینم، که در جاه طلبی سیاسیون رنگارنگ و بازی کودکانه دوست پیشینم، سرگردان می شوند و با سوءاستفاده دولتی آلوده و دولتمردانی ضد ملی، آسیب می بینند.

☘️من رفاقت با هیچکسی را تا قعر جهنم ادامه نداده و نمی دهم، لذا دیگر دلم بحال فلاکت سیاسی خودخواسته احمدی نژاد نمی سوزد؛

❤️اما دلم برای فرصت های ممتاز نظام مقدس جمهوری اسلامی با آرمان های بزرگ انقلاب اسلامی، بشدت تنگ شده است و در انتظار رادمردی از سلاله پاکان این دیار اهل البیت (ع) هستم که شاید دوباره امام حکیم ملت صبور ایران را در راستای بسترسازی برای ظهور حضرت حجت (عج) یاری دهد و مردم شریف ایران را دوباره جوانمردانه در مسیر پیشرفت و عدالت یاری رساند.

✍️به مخاطبان آشنای این نوشته توصیه می کنم، آیات 60 تا 68 از سوره احزاب را در قرآن کریم مطالعه کنند و «مُرجِفون» زمان خود را بشناسند و از سرنوشت آنها در قیامت عبرت بگیرند.

انتهای پیام