ترامپ و تکرار شرط قریش
حجت الاسلام احمد حیدری در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
بنا بر آنچه در برنامه گفت و گوی ویژه خبری تلویزیون و در سایر سایتهای خبری و غیر خبری درباره محتوای نامه ترامپ به رهبری مطرح شده، ترامپ به عنوان پیش شرط صلح مطرح کرده که جمهوری اسلامی ایران باید روابط خودش را با لبنان، عراق، یمن و کشورهایی که محور مقاومت هستند، تعدیل کند و به عبارت دیگر از پشتیبانی محور مقاومت دست بکشد. لاوروف وزیر خارجه روسیه هم گفته است آمریکاییها دوست دارند این توافق با ترتیبی قابل راستیآزمایی همراه باشد تا اطمینان حاصل شود ایران از گروههایی در عراق، لبنان، سوریه و … حمایت نکند.
این شرط ترامپ برای مذاکره و صلح با ایران، یادآور رفتار و شرط گذاری قریش برای پیامبر در جریان صلح حدیبیه است که واگویی آن صحنه برای امروز ما میتواند درسآموز و تابلوی عمل باشد.
در سال ششم و بعد از شکست خفت بار “احزاب شرک” در احزاب، پیامبر به الهام خداوند تصمیم به صلح با قریش گرفت و به قصد زیارت خانه خدا بدون تجهیزات جنگی راهی مکه شد. قریش که هنوز نخوت شرک بر دماغ داشت، با تجهیزات جنگی به مقابله شتافت ولی حضرت ضمن تحمّل در مقابل قدرتنماییهای قریش، اعلام کرد ما قصد جنگ نداریم و فقط خواهان زیارت بیت الله هستیم.
از آنجا که قریش و نمایندهشان واقعا دنبال جنگ بودند، با قدرتنماییهای نظامی سعی داشتند مسلمانان را به عکس العمل وادارند تا نزد افکار عمومی همپیمانانش بهانه کافی برای سرکوبی آنان به دست آورند ولی رسول خدا واقعا دنبال صلح بود و تا ممکن بود، انعطاف نشان میداد، لذا با تحمل مسلمانان و تدبیر پیامبر، بالاخره قریش در مقابل افکار عمومی مشرکان همپیمانش[!]، مجبور به مصالحه شد و “سهیل بن عمرو” برای نوشتن صلح نامه مأموریت یافت.
قریش حاضر نشد صلحنامه با عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» و با عنوان «محمد رسول الله» نوشته شود و پیامبر با وجود مخالفت شدید «یاران انقلابی تندرو» حاضر شد مطابق خواست قریش بنویسد. یکی از بندهای صلحنامه مقرّر میداشت اگر یکی از قریش مسلمان شود و به مسلمانان پناه ببرد، باید او را برگردانند ولی اگر مسلمانی مرتد شود و به قریش پناه ببرد، لازم نیست او را برگردانند. «یاران انقلابی تندرو» با پذیرفتن این بند هم مخالف بودند ولی پیامبر آن را پذیرفت. هنوز پیمان امضا نشده بود که «ابوجندل» فرزند مسلمان شده نماینده قریش که در مکه زندانی بود، گریخت و در حدیبیه به مسلمانان پیوست و پدرش بازگرداندن او را شرط امضای پیمان قرار داد. پیامبر ضمن موافقت با برگرداندن ابوجندل به درگاه خدا عرضه داشت: «خدایا اگر ابوجندل در ایمانش راستگو است، برایش راه نجاتی قرار ده».
با امضای پیمان، پیامبر به مدینه بازگشت و خداوند از این صلح به عنوان «فتح مبین» یاد کرد(سوره فتح). در همین اثنا «ابوبصیر» نامی از مشرکان، ایمان آورد و به مدینه فرار کرد و دو نماینده از قریش برای بازگرداندن او به مدینه آمدند. پیامبر به جهت وفای به عهد حاضر به برگرداندن او شد و خطاب به او گفت: «اگر یاوری داشته باشد، جنگافروز است» . فرستادگان قریش او را دست بسته به مکه بازمیگرداند که از کلام پیامبر الهام گرفت و با استفاده از لحظهای غفلت، فرستادگان قریش را کشت و با ابوجندل که همراه چندین نفر مسلمان از مکه فرار کرده و ناامید از پناه دادن پیامبر، در بیابان سرگردان بودند، راه کاراونی قریش را بستند و با کشتن محافظان، کاروانها را مصادره میکردند و هر روز جمی از مسلمانان مکه، فرار کرده و بدانان میپیوست.
مدتی نگشت که ابوسفیان -بزرگ مشرکان قریش- مستأصل از اقدام ابوبصیر و یاران مسلمانش که جماعت قابل توجهی بودند، به ناچار به مدینه آمد و با التماس تقاضا کرد رسول خدا ابوبصیر و یارانش را به مدینه بخواند و از حمله به کاروانهای قریش باز دارد و از آن به بعد، هر فردی که از قریش اسلام آورد و به مدینه آمد، پناه دهد و موظف به بازگرداندنش نباشد!! (اعلام الوری/96-99).
آری اگر ما و محور مقاومت به واقع با خدا باشیم، قطعا یاری خدا شامل شده و این گروهها را راه مقاومت و پیروزی یاد خواهد داد.
انتهای پیام