جوابیه تئاتر باران به یادداشت محمد یعقوبی
شرق نوشت: پیرو یادداشت سراسر توهین و افترای «بزرگترین اشتباهم در سال ٩٥» جناب آقای محمد یعقوبی، تئاتر باران بهمنظور روشنشدن اذهان عمومی و صیانت از بخش خصوصی تئاتر کشور و همه هنرمندان عزیزی که شأن تئاتر و بهویژه تئاتر خصوصی برایشان مهم بوده و هست چند سطری در پاسخ به این یادداشت تقدیم میشود.
جناب آقای یعقوبی ای کاش اینگونه نمیشد. ای کاش اجازه میدادید اختلاف بین ما، بین ما بماند. همه انسانها ممکن است در برخی امور با کارفرمایشان به اختلاف برخورد کنند. ولی راههای مدنی و به دور از طرح اتهامات بیاساس، وجود دارد برای حل این اختلافات. برای چند هزار دلار عایدی لازم نبود این مسیر را تا به اینجا پیش بیایید.
تئاتر باران خوشبختانه در بازی شما نیفتاد و علیرغم همه اقداماتی که کردهاید تاکنون خویشتنداری از خود نشان داده است. ما به هیچ عنوان فکر نمیکردیم شما و دیگر عوامل نمایش آیسلند در تصمیمتان برای اجرای اثری که تئاتر باران تهیهکننده و تولیدکننده آن بوده است در کشور کانادا ثابتقدم باشید.
آری! درست است مردم شریف و دوستدار تئاتر؛ جناب آقای یعقوبی، همه این اتهامات و توهینها را منتشر کردند چون ماههاست بین ما اختلاف است در اینکه آیا ایشان اجازه دارند اثری که متعلق به تئاتر باران است را بدون کسب رضایت ما در کشور کانادا اجرا کنند یا خیر؟ ما رضایتی نداشتیم، اما سکوت کردیم و سعی کردیم با مذاکره و اعلام عدم رضایتمان به شما جلوی این اقدام شما را بگیریم؛ ولی با پیشدستی شما درگیر این بازی رسانهای سخیف و به دور از انصاف شدیم. در روزهای گذشته خبرنگاران بسیاری تماس میگرفتند و میپرسیدند چه شده است ولی تئاتر باران باز هم با خویشتنداری و سکوت کرد. سکوت کردیم تا ببینیم آیا عوامل نمایش آیسلند بهراستی در کشور کانادا به روی صحنه میروند یا خیر؟
بگذریم… . اجازه دهید پاسخ شخصی را بدهیم که قطعا از وی شکایت خواهیم کرد و تا دریافت کامل خسارتهای مادی و معنوی که به تئاتر خصوصی باران زده است، عقب نخواهیم نشست.
جناب آقای یعقوبی اجازه دهید با تکتک جملات و واژگان خودتان پاسختان را بدهیم «تئاتر باران یک دام است» دام چند ده میلیونی، دام بدی نیست. اگر دام بود، چرا چهار اجرای مختلف و دو ورکشاپ در این دام به صحنه بردید و برگزار کردید؟ چرا بعد از اجرای اول و دوم و به قول خودتان با آن همه ظلمی که رفت و با آن همه درایت و ذکاوت و هوشیاری که مدعیاش هستید، پایتان را از این دام بر نکشیدید؟ چرا از بدو ورودتان به ایران تا لحظه خروجتان لحظهای آن را رها نکردید. چرا وقتی حدود چهار ماه در دام بودید آه از نهادتان برنخاست؟ چرا وقتی قراردادهای آنچنانی و چندین برابر حقوق و دستمزد واقعی خودتان و همسرتان را امضا میکردید آه از نهادتان برنخاست؟
ما هم اعتراف میکنیم که بزرگترین اشتباهمان در سال گذشته تهیه و تولید دو نمایش ماه در آب و آیسلند و حمایت و بهادادن به این دو اثر بوده است. به این حرفتان هم صحه میگذاریم که ما نالایقیم که اگر نبودیم چنان قراردادهایی (که بعید میدانم در تمام طول این سالهایی که خودتان و همسرتان تئاتر کار میکنید حتی رنگ چنین ارقامی را دیده باشید)، با شما نمیبستیم.
شنیدهاید که قرار است فیلم ماه در آب و آیسلند منتشر شود. اول) از کجا شنیدهاید؟ دوم) درست شنیدهاید اما کجای این کار ناشایست است؟ سوم) از نمایش «ماه در آب» فیلمی که قابل انتشار باشد وجود ندارد و خودتان خوب میدانید که موضوع اختلاف ما نمایش آیسلند است. پس فرافکنی نکنید. چهارم) چه کسی حق را مشخص میکند؟؟
شما در استخدام تئاتر باران بودهاید برای کارگردانی و نویسندگی در نمایش «ماه در آب» و در سمت دراماتورژ در نمایش «آیسلند» چه خوب و چه بد کارتان را انجام دادهاید و پولتان را گرفتهاید و بعید میدانم حقی مبنی بر مداخله در امور تهیهکننده و صاحب مادی اثر داشته باشید.
اتفاقا ما در روزهای فیلمبرداری و تا همین چند وقت پیش هیچ قصدی مبنی بر انتشار فیلم نداشتیم. هنوز هم اقدامی نکردهایم اما این به معنی آن نیست که افرادی که در استخدام تئاتر باران برای تولید یک تئاتر بودهاند و دستمزد خود را هم گرفتهاند اجازه تعیینتکلیف برای حقوق مادی و معنوی ما داشته باشند. به فرض که ادعای شما درست و مقرون به صحت باشد، از شما بهعنوان یک حقوقدان بعید است قبل از آنکه بهزعم خودتان جرمی اتفاق بیفتد افترا بزنید و بخواهید بهعنوان کسی که فقط استخدام بوده برای انجام کاری، اجازه بدهید یا ندهید.
نکته بعدی درمورد نامه به نویسنده آیسلند: اگر خاطرتان باشد قراردادی که جنابعالی با تئاتر باران درخصوص نمایشنامه منعقد نمودهاید تحت عنوان «نماینده نویسنده و مترجم» است و تئاتر باران دراینخصوص شما را تنها بهعنوان یک نماینده میشناسد ولاغیر و هر زمان که بخواهد و صلاح بداند با اصیل (نویسنده و مترجم) هرگونه مکاتبهای یا مذاکرهای که در جهت احقاق حق خود و آنها لازم بداند، انجام دهد. جنابعالی موظف بودهاید در قبال پولی که بهعنوان نماینده نویسنده و مترجم دریافت نمودهاید سند معتبر ارائه کنید که این مهم تاکنون صورت نگرفته است.
از هرچه بگذریم از اتهام سرقت ادبی به تئاتر باران نمیگذریم، گفتهاید «کسی که یک در میان نمایش بدون اجازه نویسنده و مترجم در سالنش اجرا میرود». نمیدانم چقدر این چند سال نبودنتان، باعث عدم آگاهیتان از شرایط اجرای نمایش در ایران است. مدتهاست یعنی بیش از عمر تئاتر باران که هیچ نمایشی بدون اجازه کتبی نویسنده و مترجم و رضایت برای اجرای متنش پروانه نمایش نمیگیرد!! بر فرض محال که تئاتر باران بخواهد نمایشنامهای را بدون اجازه نویسنده و مترجمش به روی صحنه ببرد. سازوکار مرکز هنرهای نمایشی چنین اجازهای نمیدهد. متأسفانه آنقدر از تئاتر ایران دور افتادهاید که حتی از این اتفاقات ارزنده هم بیاطلاعید و بیاطلاعیتان باعث ایراد تهمت به ما شد.
فکر نمیکنم زبان انگلیسیندانستن زشتتر و مشمئزکنندهتر از استفاده از اثری باشد که تئاتر باران بالغ بر صد میلیون تومان برایش هزینه کرده و شما و همسرتان که در استخدام تئاتر باران بودهاید بهراحتی و بدون آنکه حقوق مادی و معنوی صاحب اثر را در نظر بگیرید، اقدام به اجرای آن در کانادا کردهاید.
بارها از کلمه بیکفایت استفاده کردهاید. سؤال اینجاست که آیا شما میزان و مقیاس سنجش کفایت و لیاقت هستید؟
از کفایت مدیران این تئاتر همان بس که با شجاعت و تهور قدم در راهی گذاشتهاند که شما سالها جرئت نزدیکشدن به آن را هم نداشتید و آرزوی دستنیافتنیتان بوده است.
تئاتر باران مالک ابدی نمایش آیسلند نیست. اما مالک دستمزد بالایی است که باز هم از روی حسننیت به کارگردانش پرداخت کرده است. مالک تیزرهایی است که مبلغ زیادی برایشان هزینه کرده و شما بدون اجازه از آنها استفاده کردهاید. مالک تمام هزینههای انجامشده برای تمرین و آمادهسازی نمایشی است که شما حاضر و آماده و با نگاهی حقبهجانب در کانادا به صحنه بردهاید. مالک لوگو تایپی است که گرافیست محترم برای نمایش اجراشده در تئاتر باران طراحی کرده و دستمزد دریافت کرده است که همه اینها منحصرا متعلق به تئاتر باران است.
مدام از گروهتان صحبت میکنید. تئاتر باران با هیچ گروهی برای نمایشهایی که شما هم در آن نقشی داشتهاید قراردادی ندارد. تئاتر باران افرادی را برای نقشهای هنری مختلفی استخدام کرده و دستمزدشان را تماموکمال پرداخت کرده است. البته این افراد هم بهزودی باید پاسخگوی اقدامات خود که موجب لطمه به حقوق مادی و معنوی تئاتر باران شدهاند، باشند.
جناب آقای یعقوبی
شما واقعا هوادار تئاتر خصوصی هستید؟؟ چرا؟ چون به دنبال انتفاع از آن هستید. و خودتان بهتر میدانید که پس از توافق برای اجرا در تئاتر باران با شما همین مدیران بیکفایت و نالایق ساعتها وقت گذاشتند، جلسه گذاشتند که مجوز اجراهایتان را بگیرند. اما شما متوجه هیچکدام از اقدامات ما نشدید و انصافا این حجم ناسپاسی گمانمان نبود.
در بخش دیگری گفتهاید «ماه در آب» پرفروش را در بوق و کرنا کردهاند. «ماه در آب» یکی از دهها نمایش پرفروش تئاتر باران بوده که آن هم با زحمتهای فراوان تئاتر باران توانسته پرفروش شود و به رسم پایان هر سال گزارشی خبری و آماری از طریق روابطعمومی مجموعه منتشر شده است. جناب آقای یعقوبی، ای کاش بهجای این همه نیشوکنایه و توهین، از بخش خصوصی و مدیران آن تشکر میکردید که چگونه متن شما را انتخاب کرد، نمایش را تهیه و میلیونها تومان هزینه کرد و کمپین تبلیغاتی خوبی را سازمان داد تا تئاتر شما بتواند پرفروش شود. هنر تهیهکننده تئاتر همین است که بتواند تئاتر پرفروش تولید کند.
جناب آقای یعقوبی، فرمودهاید ناگزیر شدید از ٢٠ درصد قراردادتان بگذرید!!! ما مظلومنمایی کردهایم!!! منتی نیست. خودتان قبول کردید دستمزد کمتری بگیرید و پیشنهاد کردید به خاطر زیاندهبودن پروژه ماه در آب، که قبل از آمدنتان آنقدر به خودتان و آن متن مطمئن بودید که ادعا میکردید ١٥هزار تماشاگر خواهید داشت و منتظر آمدنتان هستند و برای دیدن نمایشتان صف کشیدهاند، دستمزد کمتری بگیرید. گرچه وقتی بارها به دلیل عدم استقبال مخاطب از نمایشتان سانسهای ویژه آن را کنسل میکردیم اصرار داشتید حتی با وجود تعداد بسیار اندک تماشاگر هم کار اجرا شود!!!!
در پایان ما هم به همصنفان خودمان، کسانی که با عشق و علاقه به تئاتر، سرمایه، وقت و امکاناتشان را وقف کردهاند، توصیه میکنیم مواظب باشید با سرمایه شما اثری تولید نشود که تمام زحمتش را شما بکشید و وقتی اثر به نتیجه و پختگی رسید با این بهانه که مدت قرارداد با شما تمام شده است، جای دیگری و بهخصوص در خارج از کشور و فروش بلیت به دلار اجرا شود. تازه بدون احتساب مبالغ دریافتی از اسپانسرها… .