«تندروها را از حقانی اخراج کردند، من هم جزئشان بودم»
مرتضی آقاتهرانی در مصاحبه با روزنامه اعتماد به بیان برخی مسائل مدرسه حقانی پرداخته است.
بخشی از این مصاحبه را می خوانید:
ميگويند در مقطعي، چندين نفر از طلبههاي مدرسه حقاني اخراج شدند، ماجرا چه بود؟
داستانش مفصل است!
مختصرش؟
آن موقع بر سر مباني و مبادي فكري به شكل طبيعي اختلاف نظر بود و براي مثال نظرات روشنفكران مورد بحث و نقد قرار ميگرفت. طلبههاي الان هم همين طور هستند.
براي مثال، سروش ميآمد يك چيزي مطرح ميكرد؛ نخستين بحثش بين طلبهها شكل ميگرفت و آنها به لحاظ نظري درگير ميشدند و بحث ميكردند؛ اينكه چقدر درست است، چقدر غلط است، چرا گفت، چرا نگفت، بايد بگويد و بايد نگويد. حتي صحبتهاي شهيد مطهري هم مورد نقد و بررسي قرار ميگرفت و موافق و مخالف داشت. بحثها ابتدا ملتهب ميشد و بعد آرام آرام جاي خودش را پيدا ميكرد. يادم هست وقتي شهيد مطهري بحث حماسه حسيني را مطرح كردند، سر و صداي زيادي به پا شد و موافقان و مخالفان به صف شدند. اينها طبيعي بود. يعني اصل بحث و مباحثه ميان طلبهها در حوزه يك مساله خيلي جا افتاده است. به خصوص رشتههاي خاصي مثل آنچه ما داشتيم؛ براي مثال فلسفه اگر جايي باشد درگيري و مباحثه هم هست تا حق و باطل از هم جدا شوند.
ما طلبه سال سوم و چهارم بوديم كه آمديم در مدرسه حقاني و مباحثي مطرح ميشد. آن موقع زماني بود كه افكار و نظراتي از سوي بعضي دانشگاهيان مثل دكتر شريعتي مطرح ميشد. نقد و بررسي نظرات و انديشههاي ايشان در مدرسه، التهاب بسيار زيادي ميان طلبههاي موافق و مخالف ايجاد كرد. اوضاع به قدري ملتهب بود كه تقريبا تمامي كلاسها را تحت تاثير خود قرار ميداد. مسوولان ميخواستند مدرسه اداره كنند و با اين اوضاع، كار شدني نبود. مرحوم آيتالله شهيد قدوسي گفتند در هفته يك يا دو شب جلساتي ميگذاريم تا موافقان و مخالفان بيايند بنشينند و بحث كنند. خودشان هم در نقش داور حاضر ميشدند نظرات موافق و مخالف را تاييد يا رد ميكردند. همين رفتارشان باعث ميشد طلبهها شيوه بحث كردن را ياد بگيرند.
يكي از كتابهايي كه ما طلبهها ميخوانيم كتاب منطق است. در كتاب منطق بحث جدل و جدال و مغالطه و مناظره به طور كامل مطرح شده است. خب ما شكل كلاسيكش را خوانده بوديم و حالا ميخواستيم به صورت عملي انجام بدهيم. اما در مقطعي بحثها بالا گرفت و تند شد.
در همان جلساتي كه شهيد قدوسي حضور داشتند؟
در آن جلسات و جلسههاي ديگر. جناب آيتالله مصباح جمعهها جلساتي داشتند و در مبادي فكري به انديشههاي شريعتي نقد داشتند. ايشان وقتي نظراتشان را در مدرسه مطرح كردند، طلبههايي كه با آيتالله مصباح موافق بودند، از موافقان نظريات شريعتي خواستند كه پاسخگو باشند و دلايلشان را بگويند. ولي نشد كه جواب بدهند و ايشان هم گفتند من ديگر سر كلاس نميآيم و مدرسه را تعطيل كردند. درگيري بچهها بيشتر شد. يادم ميآيد شهيد بهشتي هم آمدند صحبتي كردند.
نظر شهيد بهشتي چه بود؟ با آيتالله مصباح موافق بودند يا با دكتر شريعتي؟
ايشان ميگفتند در اينكه بعضي صحبتها اشكال دارد ترديدي نيست اما بيشتر حرفشان اين بود كه آيا اين مباحث در جامعه مطرح شود يا خير و اينكه چه رفتاري بايد در قبال آنها داشت.
و سرانجام اين بحثها و كشمكشها؟
مديران مدرسه تصميم گرفتند شش نفر از اين طرف و شش نفر از آن طرف كه تند هستند را از مدرسه اخراج كنند تا مدرسه آرامش بگيرد.
شما هم جزو اخراجيها بوديد؟
بله.
انتهای پیام