واکاوی علل رواج «دورویی» در گفتوگوی «هادی قابل»
«الناس بامرائهم اشبه من آبائهم»؛ مردم به مسوولان و امیرانشان شبیهترند تا به پدر و مادرانشان؛ یعنی در فرهنگ اجتماعی نقش مسوولان به طور طبیعی بیشتر و مؤثرتر از نقش پرورشی پدران است! مردم خیلی زود، رنگ آن چیزی که در جامعه حاکم است را میگیرند. وقتی برخی مسوولان دروغ میگویند، مردم هم دروغ خواهند گفت؛ وقتی دورویی وجود داشته باشد، مردم هم اهل تظاهر و دورویی میشوند! وقتی که در جامعه اجازهی شفافیت داده نشود، بطور طبیعی «دورویی» جای شفافیت را میگیرد!
اینها بخشی از گفتوگوی تفصیلی حجتالاسلام هادي قابل، روحانی نواندیش با انصاف نیوز است. ماجراهای اخیر رسانهای تناقض حجاب مجری زن تلویزیون در ایران و خارج کشور تا آنجا پیش رفت که این موضوع با عنوان «دورویی» تیتر یک روزنامهی پرتیراژ سوییسی و بهانهای شد که پایگاه خبری انصاف نیوز به آسیبشناسی آن بپردازد.
«نفاق» از نظر لغت و اصطلاح به معنای دورویی و دوچهرگی است؛ یعنی انسان درونش چیزی و بیرونش چیز دیگر باشد، برون داد چیز دیگر و درون دادش چیز دیگر و بسترش هم شکافهایی هست که در درون جامعه به وجود آمده است و به گفتهی هادی قابل، این شکافها را باید در نگاه و عملکرد مسوولان جستوجو کرد.
این پژوهشگر دینی دربارهی سرچشمه و خاستگاه «دورویی» میگوید: من فکر میکنم خاستگاه نفاق از نبود شفافیت و شکافهایی در درون جامعه نسبت به مسائل گوناگون است. با توجه به تعریف اصلی نفاق که همان دورویی است، وقتی در جامعه شکافها وجود داشته باشد، نفاق نقشآفرین میشود. اگر شفافیت وجود داشته باشد و بسیاری از حقایق برای مردم بیان شود و کتمان نشود، آن وقت هرگز نفاقی پیش نمیآید، چرا که وقتی همه چیز برای مردم روشن و شفاف است منافق نمیتواند نقشآفرینی کند.
*اگر جامعه در آرامش و شفافیت باشد، فرد متظاهر نمیتواند نقشآفرین باشد
منافقان چه ویژگیهایی دارند؟ این پرسش را حجتالاسلام قابل این گونه پاسخ میدهد: فرد متظاهر استواری در فکر، اندیشه و اعتقاد ندارد، بنابراین هر روز به یک رنگی، ایدهای و یا فرمی در میآید و یک اندیشهای را مطرح میکند، پس یکی از ویژگیهای آدم دورو، «نداشتن ثبات» در اعتقادات و باورها است. دومین ویژگی این است که بسیار «دروغگو» و خود دورویی حاصل همین دروغگویی است.
ویژگی سوم این است که منافقان دنبال به هم زدن وحدت و آرامش جامعه هستند، زیرا در آشفتگی جامعه آنها میتوانند فعالیت کنند. اگر جامعه در آرامش، شفافیت و وحدت باشد، بطور طبیعی نمیتوانند نقشآفرین باشند، به همین خاطر دنبال ایجاد همان شکافها هستند و چهارمین ویژگی که در منافقان وجود دارد، این است که فقط منافع شخصی خودشان را میبینند و به هیچ عنوان منافع جامعه و ملت را در نظر نمیگیرند. اینها ویژگیهای مهمی است که بنظر میرسد، وجود دارد.
انصاف نیوز- در جامعهی کنونی تا چه حد با پدیدهی دورویی روبهرو هستیم؟
هادی قابل- با کمال تأسف باید بگویم در جامعهی ما دورویی خیلی رواج دارد و این نفاق را هم ناشی از فرهنگ حاکم در جامعه میدانم و معتقدم بذر نفاق بیشتر از سوی مسوولان درون جامعه کاشته میشود و مردم را وادار به تظاهر میکند. وقتی منتقدان دلسوز، صادقانه انتقادشان را مطرح میکنند، به جای این که تشویقشان کنند، به آنها برچسب میزنند، تهمت میزنند، با آنها برخورد میشود و از حقوق اجتماعی مانند انتخاب شدن محروم میشوند، به طور طبیعی کسانی جایگزین آنها میشوند که در خفا و جمعهای خصوصی نه تنها انتقاد بلکه به اهانت، فحاشی و تحقیر میپردازند و در آشکار و تریبون عمومی به مداحی و تعریف و تمجید میپردازند؛ اگر مسوولان، فضا را برای انتقاد سالم مهیا میکردند، شاهد این نفاق نبودیم.
این روحانی نواندیش میگوید: «از آغاز پیروزی انقلاب تاکنون همهی مسوولان از رهبران تا روسای جمهور، مجلس و… مطرح کردهاند که انتقاد سازنده خوب است، نه انتقادی که تخریبی است، اما هیچ گاه چهارچوب قانونی برای آن مشخص نشده، یعنی نه مجلس نه دولت و نه دیگران به دنبال این قضیه نبودند که چهارچوب مشخصی برای انتقاد سالم و سازنده تعریف کنند و اجازه دهند این اتفاق بیفتد.
حتی در گفتههای رهبری بود که فرمودند کرسیهای آزاد اندیشی برگزار شود، پرسش این است که این کرسیهای آزاداندیشی چه بود و چه شد؟! این که تنها صدا و سیما در ایام انتخابات یک تریبونی در دانشگاهی قرار دهد و بگوید بیایید حرفتان را بزنید آن هم باز به صورت گزینشی انتخاب و پخش شوند؛ آیا آزاداندیشی است؟!»
هادی قابل، چارهی کار را این نمیداند که هرکس، افکار درون ذهنش، انتقادات، اعتراضات و اشکالات مدنظرش را بخواهد صادقانه بیان کند، بلکه معتقد است: باید راه درست را به وجود آوریم و اگر راه درست را در جامعه نهادینه کنیم، آنگاه دورویی از جامعه رخت بر میبندد، وگرنه این نفاق خواهد ماند.
او میگوید: من بسیار دیدم افرادی «در گوشی» نسبت به برخی مسوولان بدترین حرفها و اهانتها را مطرح کردند، اما همانجا پشت تریبون با عناوین بسیار دهان پرکن شروع به تعریف و تمجید کردند؛ جز دورویی چه عنوانی به این شیوهی برخورد میتوان نسبت داد و براستی چرا چنین میشود؟! پاسخش این است: چون مسوولانی از این مداحیها خوششان میآید، اگر از این مداحیها خوششان نمیآمد و از انتقادات استقبال میکردند، آن وقت شاهد برخوردهای صادقانه و دلسوزانه میبودیم، بنابراین بستر این مسأله باز میگردد به نگاه مسوولان و فرهنگی که نهادینه شده و تا اصلاح نشود، تظاهر از جامعهی ما برچیده نمیشود.
* اتفاقات اخیر دربارهی مجری خانم صدا و سیما را چگونه ارزیابی میکنید؟
«من وارد مسائل شخصی افراد نمیشوم و کاری هم ندارم که آنجا چه اتفاقی افتاده است. افراد در حوزهی مسائل شخصی خود تصمیمات درست یا غلطی میگیرند و خودشان باید پاسخگوی تصمیمات غلطشان باشند، اما من به آنچه که در رسانهها بازتاب پیدا کرده است اعتراض دارم. یک خانمی هرچند تا برههای از زمان محجبه بوده و از حجاب هم تعریف کرده، به هر دلیلی مسیرش را عوض کرده و هیچ چیزی تغییر نکرده بلکه او فقط روشش را تغییر داده است. درست نبود که به دفاع آن زمانش از حجاب حمله کنیم و نه درست بود که اتفاق رخ داده را پیراهن عثمان کنیم و بخواهیم همه را با یک چوب برانیم؛ نه اینگونه نیست.
به هرجهت ممکن است این خانم برای خودش دلایلی داشته باشد، ضمن این که عذرخواهی هم کرد و گفت شرایط من این نیست، هرچند بعضی نشانهها ممکن است نشان دهندهی این باشد که کوتاهی در تصمیم داشته و حتی این کار را عامدانه انجام داده است، اما همین که عذرخواهی میکند و میگوید همچنان بر اندیشهی قبلی هستم، باید از او پذیرفت و نباید اینقدر جنجال به راه انداخت؛ فرض بگیریم که او اشتباهی را مرتکب شده، حال که عذرخواهی کرده است!»
از این روحانی نواندیش پرسیدیم: «چرا چنین میشود؛ فردی باحجاب، حجابش را برمیدارد و یا فردی که از حکومت تعریف میکرده، تغییر موضع میدهد؟!» که او پاسخ داد: «برخی افراد وقتی در چهارچوب خاص مجموعهی مسوولانی قرار دارند، چون مسوولانی به دنبال تعریف و تمجید هستند، ناگزیر به رعایت بوده، اما به محض این که از این فضا فاصله میگیرد، شروع به بدگویی میکند که این یعنی دورویی! یعنی مسوولانی در این مسأله شفاف نیستند؛ اگر از همان ابتدا با شفافیت برخورد میکردند و از همان ابتدا اجازه میدادند هرکسی انتقاد خود را بیان کند، آن وقت اینگونه نبود که با هر سازی که مسوولانی بزنند، یک عده فقط بخواهند برقصند و وقتی ساز مسوولانی کوک نباشد، به طور طبیعی رقص آنها هم عوض میشود!
برای نمونه تا زمانی که در صدا و سیمای ما، انتخابها برای گویندگی، مجریگری، خبرنگاری و… نه بر اساس معیارهای شناخته شده و اصولی بلکه بر اساس یکسری پسندهای شخصی قرار داشته باشد، آن وقت افراد سعی میکنند خودشان را ظاهراً با چیزی که ما میپسندیم، وفق بدهند و وقتی که بیرون میروند چیز دیگری بشوند!»
«چرا روی دیگر سکه خیلی بازتاب نمیگیرد: فردی که خودش را مذهبی جلوه میدهد و اموال بیتالمال را به غارت میبرد و پا به فرار میگذارد!» متأسفانه چون این چفیه را مسوولان میخواستند این آقا میانداخته؛ این ریش را چون مسوولان میخواستند میگذاشته است؛ این تسبیح را چون آقایان دوست داشتند به دست میگرفت؛ زیر عکس مقامات عالی میایستاد و عکس میگرفت؛ ببینید ما چگونه در جامعه «نفاق پروری» میکنیم! وقتی معیارهای مسوولانی برای انتخاب، پسندیدگیهای شخصی و نه معیارهای اصولی کارشناسی شدهی چه دینی چه انسانی و چه عقلانی شود، به طور طبیعی افراد هم خودشان را اینگونه وفق میدهند.
هادی قابل با بیان این که «با دورویی و فرد متظاهر وقتی میتوانیم برخورد کنیم که بستر نفاق را از بین ببریم»، تأکید میکند: تا بستر را از بین نبریم با هر کسی امروز برخورد شود، فردا کس دیگری میآید. بدون تعارف بسیاری از ما دچار دورویی هستیم، یعنی ظاهرمان با باطنمان تفاوت میکند؛ دلمان چیز دیگری است و لبمان چیز دیگری میگوید تا بستر در جامعه از بین نرود، نمیتوانیم دورویی را ریشهکن کنیم. مبارزهی با معلول هم نتیجه نداده است، مبارزه باید با علت صورت گیرد.
وی میگوید: «تا وقتی فرهنگ حاکم بر جامعه ما نفاقپرور باشد، هرچه با دورویی و فرد متظاهر برخورد کنیم، بیفایده است، چون این دورویی همچنان در تفکر جامعه ریشه دارد و تنها با بستر صداقت، شفافیت و نقدپذیری حتی نقدهای گزنده و حتی نقدهای بیجا میتوانیم دورویی را ریشهکن کنیم.
جامعهی ما باید تمرین کند، باید هزینه داد و ممکن است برخی انتقادات هزینههایی هم داشته باشد، اما وقتی مسوولان شفافسازی کنند، دیگر آن ذهنیتها هم از بین میرود و دیگر افراد دورو نمیتوانند با افکار مردم بازی کنند».
انتهای پیام
مشکل گذاشتن ریش نیست ، با ریش چند روز یا چند ماه میشود کسی را فریب داد ، مسئله این است که با اینگونه افراد منافع بهتر تامین میشود !
ذره ذره کاندرین ارض و سماست
جنس خود را همچو کاه و کهرباست
دقیقا دقیقا ….. چرا دروغ نگوید؟چرا نفاق نورزد؟مگر صدق وراستگویی دراین دیاربهایی دارد؟مگر راستگویی وصداقت در این محنتکده اثاری بجز محرومیت از زندگی ابرومندانه وعزتمنشانه دارد؟لطفا اقای قابل وسایرین اینقدر بالا پایین نکنید ما مجله جوانان رستاخیز را که اواخر حیات رژیم گذشته چاپ میشد خوانده ایم وشوهای تلویزیونی مبارزه با فسادشان را………مارا دنبال پرتقال فروش نفرستید….