مهاجرنیا: تکثرگرایی قومی و نژادی زمان حضرت علی(ع) را بازسازی کنیم
رئیس دبیرخانه انجمن های علمی حوزه به منظور اینکه نهج البلاغه را متنی برای معرفی تشیع قرار دهیم به لزوم انجام سه اقدام اساسی اشاره و اظهار کرد: ابتدا باید ببینیم نهج البلاغه چه جایگاهی دارد. چراکه نهج البلاغه تجربه چندین سال مبارزه و عملکرد، اول معصوم ماست. عدالتخواهی، حقطلبی، نوع دینداری و دشمن شناسی حضرت امیر، در شناسایی نهج البلاغه بسیار مهمند و این کتاب باید بازشناسی شود. دوم لزوم بازنگری در این کتاب و سوم لزوم بازسازی این کتاب است؛ این مرحله از آن جهت مهم است که می خواهیم این متن را بر اساس امروز بازسازی کنیم.
حجت الاسلام و المسلمین محسن مهاجرنیا ضمن اینکه معتقد است نهج البلاغه مانند قرآن در حوزه علمیه مهجور است و امروزه در مراکز علمی حوزوی و دانشگاهی، قرآن و نهجالبلاغه منبع معرفتی اصلی نیست؛ در مورد دلایل مهجوریت این دو کتاب گفت: غلبه گفتمان مدرن باعث شده تمام توجهات به این سمت رود که برای مدرن سازی جامعه و استفاده از تجربه بشر و مواردی از این قبیل، دیگر عملا توجه کافی به متونی همچون نهجالبلاغه نداریم. دلیل دیگر اینکه کار اساسی نکردهایم و حوزهها در این زمینه قصور دارند و باید اعتراف کرد که حتی درصد آشنایی اولیه حوزویان به این متون، کم است.
عضو هیات علمی پژوشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: اگر بخواهیم در دنیای امروز پیامی داشته باشیم و انقلاب اسلامی را صادر کنیم و برای دنیا معارف اهلبیت را مطرح کنیم، باید نهضت علمی راه بیندازیم. ما حقیقتا به یک انقلاب فرهنگی در حوزه نیاز داریم.
متن گفت وگوی «شفقنا» با حجت الاسلام و المسلمین مهاجرنیا را می خوانید:
نهج البلاغه بهعنوان یکی از مانیفستهای اصلی تشیع، چگونه میتواند بیانگر شیعه و تشیع به جهانیان باشد؟
نکته اول اینکه ما باید نهج البلاغه را شناسایی کنیم؛ یعنی باید بدانیم نهجالبلاغه چه جایگاه و ظرفیتهایی دارد. نهج البلاغه از این جهت که تجربه چهارسال حکومتداری حضرت است و این تجربه بسیار گرانسنگی برای ماست؛ اولین بار بعد از پیامبر بعد از چهل سال امام معصوم به حکومت میرسد و این برای ما تجربه با ارزشی است که در همه ابعاد حکومتی می توان از آن استفاده کرد.
نکته دوم این است که نهجالبلاغه تجربه تمام عمر حضرت است بنابراین از این لحاظ هم برای ما بسیار مهم است.
نکته سوم بیان دیدگاههای مختلف اعتقادی، هستی شناختی، انسان شناختی و نیز در حوزه اخلاق سیاست مسائل اجتماعی مختلف تجربه بسیار ارزشمندی است که در این کتاب ذکر شده است. حتی تجربه های گذشتگان نیز در آن نقل شده؛ در نامه بیستویک، حضرت به امام حسن وصیت میکند (پسرم اگر چه درمن درمیان گذشتگان نبودم اما من حامل تجربه و تمام سوابق گذشته ام و دراحوال پیشینیان مطالعه کرده ام). از این لحاظ هم نهج البلاغه مهم است.
نکته چهارم اینکه اصولا نهج البلاغه مربوط به دوره بسیار حساسی است؛ از اینجهت که مربوط به دورهای است که چهل سال بعد از پیامبر، انحراف بسیاری در اسلام ایجاد شده است؛ طوریکه خود حضرت میگوید اسلام مثل پوستینی وارونه شده است. یعنی ما با کتابی سر و کار داریم که در اوج انحرافی که در اسلام ایجاد شده، دوران تدوین شده است.
نکته پنجم اینکه حضرت وقتی به حکومت میرسند، اعلام می کنند که ما بازگشتی به سیره پیامبر و قرآن و اسلام قبل از انحراف داریم. لذا از آن جهت که امروزه اگر بخواهیم تشیع را معرفی کنیم و تشیع در طول تاریخ دچار تحولات و انحرفات شده، اول باید ببینیم که حضرت وقتی می خواهد اسلام حقیقی را بعد از چهل سال که دچار انحراف شده، معرفی کند، چطور معرفی می کند، بعد آن رویکرد حضرت را به کار ببریم.
نکته ششم، بحث ساختار پیچیده دوره حضرتعلی است. دوره ایشان، برخلاف دوره پیامبر که جامعهاسلامی بسیط بود، بسیار وسیع و بزرگ شده بود. می توان گفت بیشتر تمام جغرافیای دنیای اسلام کنونی، در زمان حضرتامیر، جزو حکومت اسلامی و تحت حاکمیت ایشان بود و با یک حاکم اداره نمی شد؛ بنابراین ایشان والیانی تعیین میکردند و والی کسی بود که مشروعیتش را از خلیفه میگرفت و همه اختیارات خلیفه به او داده میشد لذا اگر کسی اشکال بگیرد که نهج البلاغه در دوراناولیه و سادگی اسلام بوده و حکومت کوچکی بوده، این اشکال وارد نیست چرا که محدوده جغرافیایی حکومت حضرت، بسیار وسیع بوده است.
نکته هفتم، تکثرگرایی قومی، نژادی، آداب و رسوم در زمان حضرت است. این تکثرگرایی قومی و نژادی را اگر بخواهیم برای دنیای امروز بازسازی کنیم، بسیار مفید است لذا بهعنوان جمعبندی، اگر بخواهیم نهج البلاغه را متنی برای معرفی تشیع قرار دهیم باید سه کار اساسی انجام شود:
ببینیم نهج البلاغه چه جایگاهی دارد. چراکه نهج البلاغه تجربه چندین سال مبارزه و عملکرد، اول معصوم ماست. عدالتخواهی، حق طلبی، نوع دینداری و دشمن شناسی حضرت امیر، در شناسایی نهج البلاغه بسیار مهمند و این کتاب باید بازشناسی شود.
لزوم بازنگری در این کتاب، از آن جهت که این متن متعلق به ۱۴۰۰سال پیش است و برخی از مسائل مطرح شده در آن، موردی هستند و فهم آن نیاز به اجتهاد دارد.
لزوم بازسازی این کتاب؛ این مرحله از آن جهت مهم است که میخواهیم این متن را بر اساس امروز بازسازی کنیم و البته نمیخواهیم به ۱۴۰۰سال قبل برگردیم و تحولات دوره مدرن را نادیده بگیریم، چرا که در خود نهج البلاغه خود حضرت، تعبیر جالبی دارد که (قرآن را به نطق دربیاورید). یعنی سوالات زمانهاتان را از قرآن بپرسید، نه اینکه خودتان به ۱۴۰۰ سال پیش برگردید.
مراعات مجموع این نکات، می تواند معرفی کننده تشیع واقعی، با استفاده از نهج البلاغه به دیگران باشد.
یکی از ویژگیهای انسان مدرن امروزین، حیران، اضطراب و سرگشتگی و هرچه بیشتر در معرض انحراف و التقاط بودن اوست. نهج البلاغه برای این مسئله چه راه حلی دارد؟
برای کمک گرفتن از این کتاب در راستای مواجهه با مشکلاتی که بیان کردید، نیاز است نهجالبلاغه را بر اساس مواردی که گفتم بازسازی کنیم چرا که متن آن، متنی دینی، قوی و محکم است. با بازسازی این کتاب شریف از باب تنقیح مناط و استفاده از آن در باب موارد مشابه برای حل مشکلات متنوع امروزه، میتوانیم در همه عرصههای سیاسی، اقتصادی و مخصوصا اخلاقی، بهره ببریم.
چرا نهج البلاغه در دنیای امروز حتی در مجامع دینی و مذهبی مانند حوزه های علمیه مهجور است؟
متاسفانه سوال درستی است که نهج البلاغه مهجور است؛ همانطور که قرآن هم مهجور است و امروزه در مراکز علمی حوزوی و دانشگاهی، قرآن و نهجالبلاغه منبع معرفتی اصلی نیست؛ ما آنقدری که از منابع و دانشگاه های غربی استفاده می کنیم، از قرآن استفاده نمی کنیم. به نظرم این مهجوریت دلایل مختلف دارد؛ غلبه گفتمان مدرن باعث شده تمام توجهات به این سمت رفته که برای مدرن سازی جامعه و استفاده از تجربه بشر و مواردی از این قبیل، دیگر عملا توجه کافی به متونی همچون نهج البلاغه نداریم. دلیل دیگر به این برمی گردد به اینکه کار اساسی نکردهایم و حوزه ها در این زمینه قصور دارند و باید اعتراف کرد که حتی درصد آشنایی اولیه حوزویان به این متون، کم است.
تا چه اندازه نهج البلاغه را در سیاست های حکومتی و اجتماعی خودمان بکار بسته ایم؟
به میزان بسیار ضعیف؛ به رغم اینکه در اوایل انقلاب، این آموزه ها مورد توجه بود ولی در عمل متاسفانه موفق نشدیم روی آنها کار کنیم و همین ناآگاهی، نشان میدهد خیلی کم کاری داشته ایم؛ کارگزاران امروز ما حتی با عهدنامه مالک اشتر که مانیفست حکومتداری است، نا آشنا هستند.
برای جبران این قصور چه باید کنیم؟
اگر بخواهیم در دنیای امروز پیامی داشته باشیم و انقلاب اسلامی را صادر کنیم و برای دنیا معارف اهلبیت را مطرح کنیم، باید نهضت علمی راه بیندازیم. ما حقیقتا یک انقلاب فرهنگی در حوزه نیاز داریم. حوزه باید توجه بیشتری به متون خودش کند و باید پاسخگوی همه شبهات امروز بشر باشد متاسفانه حضرتامیر حتی به اندزه یک نقاش، برای مردم دنیا شناخته شده نیست. لذا نیاز به نهضت علمی داریم تا دیدگاههای ایشان در عرصه های مختلف را ارائه کند و این کار حوزه و سایر نخبگان است.
حضرت علی در طول دوره حکومتشان، با مفاهیمی مواجه بوده اند که امروزه از آنها با عناوینی مثل حقوق بشر، حقوق شهروندی و داشتن برخورد مناسب با مخالفان و منتقدین یاد می شود. ما به عنوان رهروان ایشان چگونه می توانیم با استفاده از مفاهیم ارزشمند نهج البلاغه، به شکلی صحیح این مسایل را مدیریت کنیم؟
همان طور که عرض کردم، ابتدا باید نهج البلاغه را بازسازی کنیم. البته ما نباید ذوقزده شویم و با نگاه ظاهری بگوییم حضرت امیر هم درباره حقوق بشر و حقوق شهروندی حرف زده است و با نگاه ظاهری نهج البلاغه را ضایع کنیم. لذا لازم است بر اساس مبانی اعتقادیمان و مکتب اهلبیت نهج البلاغه را بازسازی کنیم. قطعا بحثهای حقوقی همچون حقوق شهروندی در نهج البلاغه بسیار غنی است. پاسخ بسیاری از پرسشهایی که نتوانسته ایم برای آن پاسخی عرضه کنیم، در نهج البلاغه وجود دارد. ما هرساله محکوم می شویم به اینکه ناقض حقوق بشر هستیم. چرا این اتفاق میافتد، چون هنوز نتوانسته ایم مبانی حقوقیمان را به دنیا معرفی کنیم. قطعا اگر حضرت امیر درست شناسایی و معرفی شود، بسیاری از حقوقدانان دنیا می فهمند که غیر از حقوق مبتنی بر لیبرالیسم غربی، مبانی حقوقی دیگری هم هست که انسانی ترند و با روح بشر هم سازگارترند و ریشه در فطرت دارند.
معتقدم که نهج البلاغه حاوی بسیاری از مباحث حقوقی است؛ به خصوص آن بخشهایی از نهج البلاغه که مربوط به چهارسال حکومت حضرت است. به عنوان مثال، حضرت، خلیفه مسلمین است و قاضی دستنشانده خودش، علیه ایشان حکم صادرمیکند و او نیز تسلیم حکم میشود. این اوج رفتار شهروندی و اوج مدنیتی است که میتوان از یک حاکم انتظار داشت. اگر همین رفتارها در دنیای امروز هم انجام شود، بسیاری از غیرمسلمانها وقتی معارف حق و زیبا و بسیاری انسانی شیعه را ببینند که منطبق بر حقوقشهروندی و حقوقانسانی و همه عواطف و احساسات است، تاثیر میپذیرند.
انتهای پیام