روایت آخوندی از یک «سفر در زمان»
عباس آخوندی در کانال تلگرامش نظرات خود را درباره پیاده روی روز جهانی بدون خودرو و همچنین افتتاح مرکز توسعه کارآفرینی بانک مسکن به رشته تحریر درآورد و در بخشی از آن نوشت: مرکز توسعه کارآفرینی بانک مسکن قرار است است انگاره دولت همه چیز فهم را برهم بریزد و به دولت خریدار اندیشه تغییر دهد.
متن یادداشت وزیر راه و شهرسازی درباره بازدید از مناطق قدیمی پایتخت در روز جهانی بدون خودرو و همچنین افتتاح مرکز توسعه کارآفرینی بانک مسکن به شرح زیر است:
در مراسم افتتاح مرکز کارآفرینی بانک مسکن که با هماهنگی مرکز توسعه و سیاستهای راهبردی وزارتخانه تاسیس گردیده شرکت کردم. مرکزی که هدفش تعریف صورتِ درست مساله و ارایه اطلاعات لازم به کارآفرینان است تا آنان با خلاقیت پاسخی برای مسالههای واقعی کشور پیدا کنند و مرکز خریدار راهکارِ خلاقانهشان باشد.
مرکزی که قرار است انگارهی دولتِ همهچیز فهم را برهم بریزد و به دولتِ خریدارِ اندیشه تغییر دهد.
و امروز در روز جهانی بدون خودرو با استفاده از مترو به قلب تهران ناصری رفتم و چندساعتی را پیاده در محلههای باب همایون، صوراسرافیل، ناصرخسرو، مروی، پامنار، بازارچه عودلاجان، میدان ارگ و خیابان ۱۵ خرداد حرکت و با مردم و کسبه گفتگو کردم. فضای داخل واگنهای مترو و گفت و شنود با مردم و مسافران نیز برای من بسیار آموزنده و دلنشین بود. همچنین حرکت در سرسراها و راهروهای درون مترو و صحبت با ماموران آن نیز آموزههای فراوانی برای من داشت.
برنامه دیروز و امروز برای من یک سفر در زمان بود. امروز از گذشته و دیروز ایران بازدید کردم و دیروز از امروز و فردای ایران دیدار داشتم. آنچه بیش از همهچیز برای من لذتبخش و امیدآفرین بود این بود که دیدم فاصله بین دیروز و امروز دارد کوتاه میشود. نه تهران ناصریای که امروز دیدم همان تهران ناصری گذشته است و نه فضای مرکز توسعه و کارآفرینی که میخواهد در جهت تسهیل کاربست فناوریهای نوین و شرکتهای نوپا کار کند منفک از گذشته است. فردا به شکل امید در دیروز زنده بود و دیروز در امروز زنده بود. پس، نه فردای توسعه دست نیافتنی است و نه دیروز از دست رفتنی که هر دو در یک خودآگاهی جامع حاضرند و به یکدیگر پیوند میخورند. تهران در حال بازآفرینی خود است.
در عین حالیکه رگههایی از تاریخ و تمدن ایرانشهری را در آن بهراحتی میبینی، جریان خلق فضاهای جدید و مدرن شدن زندگی را نیز همزمان در آن مشاهده میکنی. در مرکز توسعه نیز نمیتوانی از صورت مسالهی نحوهی رویارویی زندگی مدرن با تاریخ و هویت فرهنگی ایرانِ تاریخی و مدیریت تعارض دیروز و امروز سخن نگویی. این وظیفهی سیاستگذار است که نگذارد این تعارض منجر به فرسایش شود. بلکه در مقابل باید به نحوی امور را تدبیر کند تا از خلال این رویارویی آفرینش مجدد و بالندگی روزافزون ملی حاصل گردد.
هرچند از این رویارویی دیروز و امروز بیش از یکصد و پنجاه سال میگذرد ولی گویی تازه بهصورت جمعی صورتِ مساله را یافتهایم و داریم از تاریخ درس میآموزیم و راهی بهسوی آینده پیدا میکنیم. در گذر تاریخی یکصد و پنجاه سال، مدت زیادی نیست و باید بیش از این صبوری کنیم. مهم این است که راهمان را درست پیدا کنیم. البته که با یک نگاه کمالگرا و ایدهآلیستی میشد و میشود از صحنههایی که امروز دیدم هزاران اشکال گرفت. لیکن این خاصیت تاریخ است که متکی بر آزمون و خطاست.
این وظیفه فرهیختگان است که هزینهی این تجربه و آزمون و خطا را برای مردم حداقل کنند، لیکن من بر این باورم که نمیتوان آن را صفر نمود. بنابراین، اگر در این راه با هزینههای اجتماعی و اقتصادی سنگین روبرو شدیم خسته نشویم. من امروز بیش از همیشه به بازآفرینی فرهنگ و تمدن ایرانشهری امیدوار شدم.
انتهای پیام