عزداریهای جدید؛ هجوم شکلها به محتوا
«رضا صادقیان» عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز دربارهی عزاداریهای جدید در ایام محرم در یادداشتی نوشت:
با رواج مداحیها و مراسمهای عزاداری خالی از محتوا طی سالهای اخیر، هشدار عالمان و دلسوزان دین بیش از گذشته به گوش میرسد. سخنان رهبری در دیدار جمعی از روحانیون کهگیلویه و بویراحمد در سال 1373 بخشی از دغدغههایی پیوسته ایشان میباشد که طی سالها بعد نیز ادامه داشته است. رهبری در همان سخنرانی میگویند:
«بنده خیلی متأسفم که بگویم در این سه، چهار سال اخیر، برخی کارها در ارتباط با مراسم عزاداری ماه محرّم دیده شده است که دستهایی به غلط، آن را در جامعهی ما ترویج کردهاند. کارهایی را باب میکنند و رواج میدهند که هر کس ناظرِ آن باشد، برایش سؤال بهوجود میآید».
با توجه به سخنان شماری از عالمان دینی طی روزهای اخیر، به عبارتی وضع مراسمهای عزداری از ابتدای دههی 70 تا کنون نه تنها بهبود نیافته بلکه با اضافه شدن رسمهای نادرست، شاهد رواج شیوهای خاص از عزاداری هستیم که نه تنها برگرفته از پیام عاشورا نیست بلکه بیش از هر امری به سوی مناسکمحوری کردن مراسمهای عزاداری گام برداشته است.
در اینجا بحثی دربارهی شیوههای نفیگونه در مورد تکثرپذیری مراسمهای دینی با توجه به افزایش وسایل ارتباط جمعی، ابزارهای نوین اطلاعرسانی و یا جوانگرایی در هیاتهای مذهبی نیست. بیتردید با تغییر برخی از شاخصهای فرهنگی طی سالهای اخیر میتوان بخشهایی از این مراسمها را مرتبط با تغییرات فرهنگی جامعه معنی کرد، ولی پذیرش این تکثر و تفاوتهای شکلی و محتوایی نمیبایست به نفی و انکار کلیت پیام عاشورا منجر شود.
اینکه عزاداری را در لطمهزنی، خوابیدن روی خوار، قمه زدن، تیغ زنی و سینه زدن بدون پیراهن خلاصه کنیم نه تنها پذیرش شیوهای جدید دیگر معنا نمیدهد، بلکه رفتن به سوی بیمعنایی در رفتار و مناسکهای دینی است.
در هنگامهای که طرفداران قمهزنی به ذکر خاطرات برخی از روحانیون و یا روایت دیدن خواب اکتفا میکنند و روایتی معتبر و عدلهی درون دینی ارائه نمیدهند و تلاش دارند با اردوکشی رسانهای سخن نادرست خویش را به کرسی بنشانند، حکایت بیپایه بودن رفتارشان را فریاد میکنند.
اعتراض شماری از عالمان دین در همین زمینه طی ماهها و روزهای اخیر جالب توجه است. سخنان اعتراض آمیز آقایان شبیری زنجانی، سید یوسف طباطبایینژاد، محسن قرائتی، مسیح مهاجری در این روزها بیش از هر زمان دیگر مورد توجه موافقان و مخالفان عزاداریها واقع شده است، مخالفت و بلکه ستیز برخی از کسانی که هیاتهای خود را به هر قیمتی شلوغ و پرازدحام میخواهند از همین روست.
آیتالله شبیری زنجانی از ساختن دهههای عزاداری انتقاد کردند. امام جمعه اصفهان از لزوم داشتن آگاهی دربارهی قیام عاشورا سخن گفتند و اینکه مراقب مناسک عزاداری و نحوهی نوحه خوانیها باشیم که از اصل عزاداری برای امام حسین (ع) دور نشویم و باعث ترویج خرافات نشویم، آقای قرائتی از مراسمهای رفتن به استقبال دههی محرم انتقاد کردند و بیان میکنند این مراسم مبنای دینی ندارد و مسیح مهاجری، مدیر مسوول روزنامهی جمهوری اسلامی میگوید:
«معرکه گیریهای عدهای بیسواد و سوداگر به بهانهی محرم و دههی عاشورا، از مصیبت کربلا بزرگتر است».
در واقع تمام عالمان دینی با توجه به شیوع ظاهرگرایی در مناسک دینی اعتراض کردهاند، ظاهری که به آسانی سبکهای موسیقی غربی را به بهانهی جذب مخاطب و نزدیک شدن به جوانان و یا تنوع بخشیدن به مراسمهای عزاداری میپذیرد و گاه برای اثبات میداندار بودن در میان هیاتها و دستههای عزاداری دیگر اقدام به مراسمهای خارج از عرف میکنند.
عزاداریهای جدید، خواندن نوحه با سبک موسیقی پاپ، از زمان سخنرانی دربارهی آموزههای کربلا کاستن و به وقت سینهزنی افزودند، استفاده از طبلهایی با اندازههای بسیار بزرگ، بدون بالاپوش سینه زدن، لطمه و آسیب وارد کردن به سینه و صورت و… بیش از هر چیزی دور شدن از دریافت، فهم و ابلاغ پیام اصلی عاشوراست و نزدیک شدن به مراسمهایی که هیاهوی بسیار به همراه دارد ولی خالی از محتواست. تفاوتی نمیکند این مراسمها اسم خود را سنتی، مدرن، انقلابی و عناوین دیگر بنامند.
اگر در گذشتهای نه چندان دور شاهد عزاداریهایی متین، بدون حاشیه و نوحههای بامحتوا و گوشنواز بودیم، اشعار آیینی که بسیار با دقت سروده میشد و تلاش میکرد بر اساس رویدادهای تاریخی در ضمن انجام یک مراسمی همچون سینهزنی به فهم فرهنگ شهادت، حرکت بیمثال امام حسین (ع) و یاران ایشان اشاره داشته باشد، اکثر نوحههای جدید ریتم محور و دارای ضربآهنگ سریع و گاه بسیار تند هستند، گویی ابتدا یک ریتم در یکی از سبکهای موسیقی که قبلتر توسط خوانندهای خوانده شده و با استقبال از سوی مردم روبرو بوده انتخاب میشود و بعد بر اساس آن فردی برخی کلمات را صرفاً براساس ضرباهنگ کنار همدیگر قرار میدهد و همین مساله باعث میشود نه تنها آن نوحه پس از مدتی کنار گذاشته شود بلکه ما همواره با هجوم زیر صداهای بیمعنا در نوحههای جدید روبرو باشیم که به غیر از ریتمیک کردن نوحه، حامل هیچ پیامی نیست.
به نظر میرسد جان گرفتن نحوهای از دینداری مناسکمحور مداحانه نه تنها جوانان را دیندار نخواهد کرد، بلکه طی سالهای پیش رو با افرادی روبهرو خواهیم بود که از مسایل دینی تنها سینهزنی، نواختن طبل، شنیدن نوحههای بیمعنی و… را آموختند و از درک پیام آموزههای دینی بسیار دور هستند. امید است عالمان دین بیش از گذشته به موضوع نفی عزاداریهای نادرست و رواج بدعتهایی به نام دین ورود و با موضعگیری خویش هیاتهای مروج این گونه عزاداری را به صورت جدی و بیوقفه نقد کنند. راه دوری جستن از مراسمهای اشتباه به اسم دین، بنیادگذاری سازمان و دستگاههای اداری جدید با صدها و بلکه هزاران کارمند به اسم کار فرهنگی و دینی نیست، تجربهی چند نهاد و سازمان نشان داده موفقیتی حاصل نخواهد شد.
از سویی دیگر، مسدود کردن، بستن، برخورد انتظامی و ایجاد محدودیت برای اینگونه هیاتها نیز دستاوردی به همراه نخواهد داشت. به نظر میرسد، گشودن فضای نقد و اهمیت قایل شدن به پدیدهی نقد پیوستهی آموزههای نادرست، بهترین نتیجه را در کوتاه و میان مدت به همراه خواهد داشت.
انتهای پیام