خرید تور تابستان ایران بوم گردی

ما خبرنگاریم آقای قاضی! | مقاله شرق برای نیلوفر حامدی و دیگر خبرنگاران

شهرزاد همتی دبیر گروه جامعه روزنامه شرق نوشت:

 کیفش را روی میز می‌گذارد و شروع به پیاده‌کردن مصاحبه می‌کند. در میانه کار سرش را بلند می‌کند و می‌گوید: «ماجرای خودسوزی‌ها خیلی عجیب بود… اصلا باورم نمی‌شه حجم این همه درد رو… » دوباره سرش را پایین می‌اندازد و این بار می‌گوید: «یک زن‌کشی دیگه… می‌دونی؟‌ دیگه چقدر بنویسیم؟‌ انگار همه چیز عادی شده…»‌. 

ما خبرنگاریم آقای قاضی...

این دیالوگ‌ها همیشه تا پاسی از شب، حتی وقتی خانه بود ادامه داشت. نیلوفر حامدی، خبرنگار خوب و شریف حوزه زنان روزنامه شرق. خبرنگاری که نه عاشق نام بود و نه در پی نان. که اگر بود، با حداقل حقوق، با تمام تهدیدهای همیشگی در این مسیر، نمی‌ماند و عطای جریده را به لقایش می‌بخشید و پی همان کارهایی می‌رفت که هر روز پیشنهادش را داشت. تولید محتوا برای پلتفرم‌ها و شرکت‌های استارتاپی که حداقل سه برابر کار در روزنامه برایش درآمد داشت و زندگی او را از تهدید رها می‌کرد. اما نیلوفر حامدی ماند و در همین روزنامه می‌ماند. چون معتقد است که اینجا، این سرزمین و زنان آن با پتانسیل‌های بالا، جای کار فرهنگی فراوان دارند. همیشه می‌گفت و معتقد بود که ما خبرنگاریم و باید مراقب این حرفه باشیم. برایش تفاوتی نمی‌کرد که نقش قهرمان را بازی کند یا ضد قهرمان. همیشه حقیقت برایش مهم بوده و هست.

نیلوفر حامدی، خبرنگار محبوبی بود اما همیشه تلاش کرد سوار این موج محبوبیت نشود. در هر ماجرای خبری و هر سوژه‌ای با نهایت فروتنی در گروه اجتماعی بحث می‌کرد و در صورت مخالفت از آن صرف‌نظر می‌کرد، مگر جایی که پای حقیقت در میان بود. او در ماجرای مرگ دلخراش مهسا امینی نیز، بعد از رسیدن خبر به روزنامه شرق، پس از هماهنگی با مدیرمسئول و دبیر گروه اجتماعی، به بیمارستان کسری رفت و پس از در‌میان‌گذاشتن موضوع با مدیرمسئول و مشورت مدیریت روزنامه با نیروی انتظامی، تا رسیدن خبر رسمی، از نوشتن گزارش صرف‌نظر و تا زمان رسانه‌ای‌شدن این ماجرا سکوت کرد و پس از آن نیز بنا بر وظیفه خود که انتشار اخبار و واقعیت است، به اندازه بضاعت و البته محدودیت‌های روزنامه در این باره نوشت و تلاش کرد. نیلوفر یک مأموریت ناتمام داشت؛ گزارشی تحقیقی درباره چرایی مرگ مهسا امینی، گزارشی که قرار بود در تعطیلات چند روز گذشته نوشتنش را شروع کند. فرصتی که هرگز به دست نیاورد و حالا امروز ششمین روز بازداشت خود را می‌گذراند. هنوز نه برای ما و خانواده نیلوفر حامدی، نه برای خود او دلیل این بازداشت مشخص نیست. او تفهیم اتهام نشده، ما امیدواریم دوباره به تحریریه برگردد. کیفش را روی میز بگذارد، نوای زیبای شجریان را در تحریریه پخش کند و خبرها را پیگیری کند، به سرتاسر ایران سر بزند و از زن‌های محروم و گمنامی بنویسد که قربانی تعصب می‌شوند. نیلوفر حامدی یکی از خبرنگارهایی است که این روزها بازداشت یا احضار شده‌اند. تماس‌های مکرر خوانندگان روزنامه شرق با تحریریه و پیگیری احوال او، بغض آنها پشت خط تلفن، نشانه آن است که او صدای مردم بود. ما خبرنگاریم آقای قاضی. بگذارید بی‌واهمه و ترس از انگ سیاسی‌بودن با همین حقوق‌های خنده‌دار و البته غم‌انگیز، دلمان به رساندن صدای آدم‌ها خوش باشد… بگذارید نیلوفر به تحریریه برگردد… به خاطر گریه همان مادری که امروز پشت تلفن گفت نیلوفر صدای دخترش بود، به خاطر بغض همان زن جوانی که گفت هر روز منتظر است خبر آزادی او را بشنود و به خاطر ما. ما یعنی همه خبرنگارانی که امروز منتظرند تا به این باور برسند که برای نوشتن حقیقت، هیچ چیزی آنها را تهدید نمی‌کند. بگذارید ما در تحریریه بمانیم و روزنامه‌نگار بمانیم… اجازه دهید چاپچی و چپ‌چین نباشیم آقای قاضی… .

رئیس انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران در گفت‌وگو با «شرق» مطرح کرد

ضرورت تلاش برای گرفتن مرجعیت رسانه

ایران یک هفته پر‌التهاب را پشت سر گذاشت. مرگ مهسا امینی موجی از اعتراضات مردم را برانگیخت؛ اعتراضاتی که در پی آن افراد زیادی بازداشت شدند. در میان بازداشت‌شدگان نام‌های آشنایی از فعالان دانشجویی، خبرنگاران و فعالان مدنی و سیاسی دیده می‌شود

ضرورت تلاش برای گرفتن مرجعیت رسانه

سامان موحدی‌راد خبرنگار گروه جامعه روزنامه شرق نوشت:

  ایران یک هفته پر‌التهاب را پشت سر گذاشت. مرگ مهسا امینی موجی از اعتراضات مردم را برانگیخت؛ اعتراضاتی که در پی آن افراد زیادی بازداشت شدند. در میان بازداشت‌شدگان نام‌های آشنایی از فعالان دانشجویی، خبرنگاران و فعالان مدنی و سیاسی دیده می‌شود. در‌این‌میان ۹ روزنامه‌نگار هم بازداشت یا احضار شده‌اند؛ از‌جمله نیلوفر حامدی، خبرنگار اجتماعی روزنامه «شرق» که حالا نزدیک به یک هفته است که در اوین به سر می‌برد و مطابق آخرین اطلاعاتی که به خانواده‌اش داده، هنوز تفهیم اتهام نشده است. در این گفت‌وگو با عباس عبدی، رئیس انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران، به این مسئله پرداخته‌ایم که چرا در هر رویدادی روزنامه‌نگاران در صف اول بازداشتی‌ها قرار دارند؟ در‌این‌میان الهه محمدی، خبرنگار روزنامه هم‌میهن، جزء خبرنگارانی است که در روزهای گذشته احضار شده است. ویدا ربانی، نیلوفر حامدی، علیرضا خوشبخت، زهرا توحیدی و روح‌الله نخعی هم خبرنگارانی هستند که تا امروز بازداشت شده‌اند.

 ‌چرا طبق معمول در همه رویدادهای این‌چنینی شاهد بازداشت خبرنگارهای ایرانی در میانه اعتراضات هستیم؟

یک دلیل روشن این وضعیت این است که ساختار ایران بیش از آنکه با «تحلیل و نظر» مسئله داشته باشد، با خبر و ‌گزارش مسئله دارد. اگرچه این ساختار با تحلیل هم مشکل دارد؛ ولی با خبر و گزارش بیشتر مسئله دارد و مخالف است. شما به تلویزیون ایران نگاهی بیندازید. برای بررسی یک موضوع ممکن است از چند چهره مختلف با دیدگاه‌های متفاوت و البته محدود دعوت کند تا درباره موضوعی چالشی اظهار نظر کنند؛ اما به‌هیچ‌وجه ممکن نیست خبری بی‌طرف را اطلاع‌رسانی کند. برای نمونه در همین مورد مرگ مهسا امینی آنها باید پیش از همه اینها به سراغ مسئولان و مأموران گشت ارشاد، بازداشتگاه وزرا و… می‌رفتند و گزارش و خبر تهیه می‌کردند یا با کسانی که در این ماجرا با مهسا امینی در ارتباط بودند، باید گفت‌وگو می‌کردند. برادر، دخترخاله و اقوامی که با او بودند، روایت می‌کردند که چه بر سر مهسا آمده. یا با پرستار و مدیریت و پزشک بیمارستان صحبت می‌کردند. همچنین سایر حاضران در ماجرا هم در مصاحبه روایت‌های‌شان را بیان می‌کردند تا بفهمیم چه اتفاقی رخ داده؟ اما صدا‌و‌سیما به هیچ‌کدام از اینها نزدیک هم نمی‌شود؛ ولی در عوض ممکن است بنده، شما یا دیگرانی را دعوت کنند تا در صداوسیما مناظره کنید و درباره موضوع حرف هم بزنید. این رفتار خودش را در بازداشت روزنامه‌نگارهای خبری و گزارش‌نویسی نشان می‌دهد. مثلا خانم‌ محمدی که احضار شده‌ است، در این ماجرا کاری جز وظیفه حرفه‌ای خود نکرده‌اند و تنها به دستور مدیرمسئول رفته از ماجرا و مراسم خاکسپاری مهسا امینی خبر و گزارش تهیه کرده و خبرها را هم مستقیما برای مدیرمسئول فرستاده که تازه رسانه تنها توانسته بخشی از آنها را منتشر کند. این نشان می‌دهد که بیشتر با جریان اطلاع‌رسانی مخالف هستند و با رویکردهای تحلیلی و نظری کمتر مخالفت دارند.

‌بازداشت برخی از این خبرنگارها نظیر نیلوفر حامدی ارتباط مستقیمی با اطلاع‌رسانی درباره اتفاقی که برای مهسا امینی رخ داده، دارد. به نظر شما نهادهای نظارتی چه انتظاری از یک خبرنگار دارند که او را بابت انجام وظایف شغلی‌اش بازداشت می‌کنند؟

اساسا ساختار ایران اطلاع‌رسانی مستقل را نمی‌پذیرد. بیایید فکر کنیم در همین مورد خاص اطلاعاتی که آنها ارائه می‌کنند، همه درست باشد. حتی در چنین شرایطی هم آنها استقلال حرفه‌ای رسانه‌ها را نمی‌پذیرند؛ یعنی نمی‌پذیرند چند روزنامه‌نگار مستقل بیایند ثابت کنند که ادعای آنها درست است. چرا این را نمی‌پذیرند؟ چون با اساس این استقلال حرفه‌ای مسئله دارند و نمی‌توانند آن را بپذیرند. اگر فرض کنیم که ادعای آنها در این مورد خاص درست باشد، در سایر موارد وضعیت چگونه است؟ طبعا دوست دارند در سایر موارد روایت‌هایی که خودشان می‌خواهند، منتشر شود و برای همین رسانه حرفه‌ای و مستقل به کارشان نمی‌آید. به‌همین‌دلیل هر نوع اطلاع‌رسانی مستقل را نادیده می‌گیرند. مثلا در همین ماجرا به رسانه‌ها می‌گفتند که شما اطلاع‌رسانی نکنید؛ چون ممکن است خبر اشتباهی را مخابره کنید و ابهام ایجاد کنید. در مقابل رسانه‌های خودشان هم‌زمان هر طور که دوست داشتند، خبررسانی می‌کردند. به این مسئله نیز توجه نمی‌کنند که اگر ادعای‌شان درست است، این ادعا باید از زبان یک روزنامه‌نگار و رسانه مستقل روایت شود، نه رسانه‌های وابسته.

‌در این روزها بار دیگر شاهد اظهارنظرهایی از سوی افراد نزدیک به نهاد حاکمیت بودیم، با این مضمون که «ما در این رویداد هم مظلوم واقع شده‌ایم». تا چه میزان می‌توان این ادعا را پذیرفت. آن‌هم با این همه ابزار رسانه‌ای، بودجه برای رسانه‌های دولتی و سایر هزینه‌هایی که در عرصه رسانه انجام داده‌اند.

اساسا فرض می‌کنیم که این ادعای آنها هم درست باشد و واقعا مظلوم واقع شده باشند. آن‌ وقت چطور به این سؤال پاسخ می‌دهند که با این همه رسانه، بودجه و امکانات چطور مظلوم واقع شده‌اید؟ شما که رسانه را گرفته‌اید. حالا چطور شده که ادعا می‌کنید وضعیت کاملا برعکس شده؟ خوب وقتی نمی‌توانید همین رسانه را بچرخانید و چنان مدیریت کنید که مظلوم واقع نشوید، چطور انتظار دارید بقیه قبول کنند که سایر کارهای‌تان درست است؟ شما همه نیروهای اصلی‌تان را به رسانه‌ها فرستاده‌اید و بقیه نیروهای‌تان به طور واضح از نیروهای رسانه‌ای‌تان ضعیف‌تر است. وقتی در مدیریت رسانه‌های‌تان این‌قدر عقب‌گرد دارید، چگونه انتظار دارید از سایر کارها‌ی‌تان استقبال شود.

‌عطف به سؤال قبل چرا در هر رویدادی در ایران، روایت رسمی که از سوی دستگاه‌هایی تزریق می‌شود، اصرار دارد که مظلوم واقع شده و «حقیقت» روایت نشده؟ آیا همین مثال‌های تکراری را نمی‌توان دلیلی بر شکست سیاست‌های رسانه‌ای این‌چنینی دانست؟

برای اثبات شکست سیاست‌های رسانه‌ای نیازی نیست حتی از این وضعیت شاهد مثال بیاوریم. کلا مشخص است که این نظام رسانه‌ای رسمی به‌ویژه رادیو و تلویزیون با این حجم عظیم نیرو، امکانات و بودجه عملا به نتیجه دلخواه نرسیده. این رسانه تنها در متقاعد‌کردن کسانی موفق است که طرفدارش هستند. آنان هم که اساسا احتیاج به متقاعد‌کردن منطقی ندارند؛ چرا‌که هر روایتی که رسانه‌های رسمی عنوان کنند، قبول می‌کنند. ضعف در اطلاع‌رسانی رسانه‌های رسمی داخلی است که کانال‌های تلگرامی خبری را که ساز مخالف می‌زنند، بعضا قدرتمند نشان می‌دهد. من واقعا به‌عنوان یک روزنامه‌نگار شرمگین می‌شوم وقتی می‌بینم برخی رسانه‌ها مرجع خبری این کشور شده‌اند؛ در‌حالی‌که در داخل کشور رادیو و تلویزیون و این همه روزنامه‌نگار باصلاحیت داریم. این سیاست رسانه‌ای ایران است که این وضعیت را ایجاد کرده است؛ وگرنه اگر مردم به رسانه‌های مستقل دسترسی داشتند، چه نیازی دارند به رسانه‌های خارج از کشور متوسل شوند؟

‌در ماجرای مرگ مهسا امینی هم بحث‌هایی مطرح می‌شد که برخی رسانه‌ها خبرهای خود را حذف می‌کنند. همین بحث‌ها باعث این نگاه می‌شود که انگار سیستم فقط روایت خود را به رسمیت می‌شناسد و این روایت‌ها حق انتشار دارند و سایر نهادهای مستقل نمی‌توانند روایت کنند؛ اما این تلاش چه ضربه‌ای به «حقیقت» می‌زند؟ در همین ماجرای مرگ مهسا امینی آیا موجب شده که مردم روایت رسمی را باور کنند؟

بدون تردید این رفتارها معرف دو نکته مهم است. یکی اینکه آنچه نظام رسمی می‌گوید، یا همه حقیقت نیست یا اگر حقیقت هم باشد، دیگر کسی آن را باور نمی‌کند؛ چرا‌که حقیقت هیچ‌گاه پوشاندنی نیست و پری‌رویی است که تاب مستوری ندارد. این یک واقعیت است که «حقیقت» روشن، شفاف و کاملا واضح است و دوست دارد همه از آن مطلع شوند، نه اینکه آن را آن‌طور که ادعا می‌شود، بپذیرند. اگر این‌طور باشد همه ادعا می‌کنند حقیقت نزد آنهاست. ما هم اگر بخواهیم ادعای هر کسی را بپذیریم، دچار بحران می‌شویم؛ بنابراین سنجش حقیقت معیارهایی عینی دارد. باید بر‌اساس آن معیارهای عینی که فراتر از خواسته‌های دولت‌ها یا نهادهای محدود است، به اعتبار حقیقت رسیدگی شود تا جامعه هم آن را بپذیرد. متأسفانه این وضعیت رسانه‌ای کشور است که الان با آن درگیر هستیم و نمی‌دانیم تا چه زمانی هم ادامه دارد. با وجود همه این نکات امیدواریم که همکاران ما زودتر آزاد شوند و این رویه و سیاست رسانه‌ای تغییر کند و مرجعیت رسانه‌ای به داخل کشور بازگردد.

—-

تعداد خبرنگاران و روزنامه‌نگاران بازداشتی حوادث اخیر روز به روز بیشتر می‌شود و با وجودی که از بازداشت برخی از آنها بیش از یک هفته می‌گذرد، هنوز اطلاعات دقیقی از این پرونده‌ها در دست نیست؛

ضرورت مصونیت خبرنگاران در شرایط بحرانی

روزنامه شرق

نسترن فرخه خبرنگار گروه جامعه روزنامه شرق نوشت:

تعداد خبرنگاران و روزنامه‌نگاران بازداشتی حوادث اخیر روز به روز بیشتر می‌شود و با وجودی که از بازداشت برخی از آنها بیش از یک هفته می‌گذرد، هنوز اطلاعات دقیقی از این پرونده‌ها در دست نیست؛ همچون دستگیری نیلوفر حامدی، روزنامه‌نگار گروه جامعه «شرق» که پنجشنبه هفته قبل در منزل شخصی خود دستگیر شده و تا الان طبق اظهارات وکیل و همسرش تفهیم اتهام نشده است. موضوعی که طبق قانون تخلف محسوب می‌شود؛ زیرا باید هر‌کسی را که دستگیر می‌کنند ظرف ۲۴ ساعت تفهیم اتهام کنند و برای او پرونده تشکیل دهند. محمدحسین آجورلو، همسر این روزنامه‌نگار، در اطلاع‌رسانی درباره جزئیات پرونده‌، دو روز قبل در تویتی اعلام کرده بود: «نیلوفر حامدی چند دقیقه پیش به من و مادرش زنگ زد. حال او خوب است و گفت هر روز در سلول انفرادی یوگا می‌کند. همچنان اطلاعی از تشکیل پرونده خود ندارد و به او گفته‌اند تحقیقات در حال انجام است». اما همچنان اطلاعات دیگری در مورد روند قانونی پرونده خبرنگار «شرق» و دیگر خبرنگاران بازداشتی از‌جمله علیرضا خوشوقت، روح‌اله نخعی و یلدا معیری عکاس نیز در دست نیست. 

خبرنگار و روزنامه‌نگار باید مصونیت داشته باشد

کامبیز نوروزی، حقوق‌دان، در گفت‌وگو با «شرق» به این موضوع اشاره می‌کند که هر اتفاقی که در کشور می‌افتد اولین کسانی که مورد خطر قرار می‌گیرند روزنامه‌نگاران هستند و اضافه می‌کند: این رویه علاوه بر اینکه از نظر حقوقی قابل نقد است، مانعی است بر سر راه اطلاع‌رسانی حرفه‌ای و مسئولانه یک خبرنگار که کارش گردآوری و انتشار اطلاعات از طریق رسانه است‌. روزنامه‌نگاری که چنین وظیفه‌ای را بر عهده دارد، بالطبع باید از امنیت حرفه‌ای هم برخوردار باشد. متأسفانه در حوادث اجتماعی و سیاسی که در جامعه رخ می‌دهد، امنیت حرفه‌ای روزنامه‌نگارها رعایت نمی‌شود. همچنین در تبصره ماده ۵ قانون مطبوعات که به رسمیت شناخته شده است، به صراحت ذکر شده که نشر و انتشار اخبار داخلی و خارجی که به منظور افزایش آگاهی عمومی و حفظ مصالح جامعه باشد، با رعایت قانون، حق قانونی مطبوعات است. تبصره ۱ ماده ۵ به صراحت می‌گوید متخلف از این ماده ۵ به شرط داشتن شاکی، به حکم دادگاه، به انفصال از حکم خدمت و در صورت تکرار به انفصال از خدمات دائمی دولت محکوم می‌شود. در ماده ۴ هم ذکر شده که هیچ مقام دولتی و غیر‌دولتی‌ای حق ندارد برای چاپ مطلب یا مقاله‌ای در‌صدد اعمال فشار بر مطبوعات برآید یا بر سانسور و کنترل نشریات اقدام کند.

نوروزی اضافه می‌کند: برخی حوادث در جامعه پیش می‌آید که روزنامه‌نگار باید نسبت به آن حوادث حساس باشد. البته الان از بازداشت خبرنگاران اطلاعات دقیقی منتشر نشده و بنا بر برخی اخبار هم برخی از این افراد به وکیل دسترسی ندارند. این بازداشت‌ها با حق مطبوعات سازگار نیست. همچنین باید توجه کنیم که مدت‌های بسیاری است نبض اصلی اطلاع‌رسانی، رسانه‌های خارج از کشور یا فضای مجازی است و رسانه‌های داخلی به دلیل محدودیت‌هایی که به آنها اعمال می‌شود، قادر نیستند حرفشان را به‌طور کامل بزنند؛ بنابراین حتی از لحاظ مصلحت عمومی هم این اعمال فشارها بر روزنامه‌نگاران صحیح نیست.

این حقوق‌دان اشاره می‌کند که در حوادث میدانی مثل جنگ‌ها و تظاهرات خیابانی، خبرنگاران همچون نیروهای امدادگر باید از مصونیت برخوردار باشند. امدادگرها می‌توانند آزادانه در میدان رفت‌و‌آمد کنند و هیچ‌کدام از دو طرف حق تعرض به آنها را ندارند که طبق کنوانسیون‌های بین‌المللی، روزنامه‌نگار و خبرنگار هم باید به همین شکل دارای مصونیت باشند. باید خبرنگاران حاضر در میدان از بقیه متمایز و قابل شناسایی باشند؛ مخصوصا در وقایع خیابانی که حفظ جان خبرنگار بر عهده پلیس است. به همین دلیل روزنامه‌نگاران و خبرنگاران باید در وقایع میدانی لباس مجزایی به تن کنند تا از طرف هر دو گروه در مصونیت کامل باشند.

تفهیم اتهام نکردن تخلف است

نعمت احمدی‌نسب، وکیل پایه‌یک دادگستری و عضو کانون وکلای مرکز، در گفت‌وگو با «شرق» به ماجرای دستگیری  چند خبرنگار و روزنامه‌نگار اشاره می‌کند و می‌گوید: اینکه خبرنگارهای دستگیر‌شده در این مدت تفهیم اتهام نشده باشند، یک تخلف است؛ باید هر‌کسی را که دستگیر می‌کنند ظرف ۲۴ ساعت تفهیم اتهام کنند و برای او پرونده تشکیل دهند. باید قرار مختصی هم صادر کنند که این قرار ممکن است قرار منع تعقیب، بازداشت موقت یا قرار وثیقه باشد. باید در نظر گرفت که طبق قانون، بین خبرنگار و افراد دیگر تفاوتی نیست، ولی در نحوه رسیدگی به جرائم مطبوعاتی تفاوت‌هایی وجود دارد؛ یعنی باید در حضور هیئت منصفه این موارد بررسی شود. اما آنچه در این مسئله مهم است، این است که اگر این اطلاعات درست باشد که هنوز امثال نیلوفر حامدی و دیگر خبرنگارها تفهیم اتهام نشدند و در انفرادی از آنها نگهداری می‌شود که این یک تخلف است.

این وکیل اضافه می‌کند: بر اساس قانون که ضابط، شخصی را دستگیر می‌کند، ادعا می‌کنند جرم مشهود بوده و باید ظرف ۲۴ ساعت پرونده تعیین تکلیف شود و به شخص هم تفهیم شود و قرار مقتضی صادر شود؛ یعنی متناسب با جرم باید قراری صادر شود. حال این قرارها عبارت هستند از اینکه منع تعقیب باشد یا به شکلی که هر موقع خواسته شد حاضر شود تا کفالت و وثیقه یا به تناسب اتهام، بازداشت موقت. حال اگر کسی هم‌اکنون در انفرادی باشد، این خلاف است؛ چون در قانون صراحتا انفرادی را نداریم.

احمدی ضمن اشاره به بازداشتی‌های اخیر، اضافه می‌کند‌: الان پرونده‌هایی که تفهیم اتهام نشده‌اند، یعنی به نظر مقام قضائی نرسیده‌اند؛ چون اگر به نظر مقام قضائی برسند، باید تفهیم اتهام شوند. اگر به نظر مقام قضائی رسید و قرار مقتضی را صادر نکرد، باز تخلف است و اگر رسیده باشد و قرار مقتضی هم صادر شده باشد باید ببینیم چه اتهامی تفهیم کرده که منجر به نگهداری آن فرد شده است؛ چون نگهداری به دو صورت است: یا عاجز از تودیع وثیقه است و نمی‌تواند وثیقه بیاورد و دوم اینکه بازداشت موقت است که آن هم علت دارد. در واقع زمان دارد و مشخصا باید روشن شود اتهامی که متوجه فرد کردند چقدر سنگین است که منتهی به بازداشت موقت شده است.

این وکیل با تأکید بر اینکه اگر از خبرنگارانی که بازداشت شدند تا این لحظه تفهیم اتهامی نشده، این یک تخلف آشکار است، ادامه داد: بعد از آن باید ظرف ۲۴ ساعت خانواده فرد را مطلع کنند که کجا‌ست و همچنین امکاناتی مثل تلفن و حق دسترسی به وکیل را باید در اختیار بازداشتی قرار دهند. همچنین فرد حق سکوت در برابر پرسش‌ها را هم دارد. من به‌عنوان عضو کوچکی از جامعه حقوقی کشور که به اندازه خودم در پرونده‌های حوادث اخیر دخالت داشتم، به نظرم برخی حوادث باید تجربه‌ای باشد تا برای نظام هزینه‌ای درست نکنند. به هر حال طبق قانون هیچ فردی را بدون دستور مقام قضائی نمی‌توان بازداشت کرد. همچنین طبق قانون آیین کیفری، مشخص است که چه ساعت‌هایی از شبانه‌روز افراد را باید بازداشت کرد. در کنار آن هم نحوه نگهداری متهم بسیار مهم است که در چه شرایطی باشد. این وکیل در بخشی از صحبت‌هایش بیان می‌کند: طبق توصیه‌های دینی، اخلاقی و حرفه‌ای، اگر چندین نفر مجرم محکوم آزاد باشند و ما دسترسی برای دستگیری آنها نداشته باشیم، این نشان از ضعف ما‌ست که آنها را بازداشت نکرده‌ایم، اما اگر یک بی‌گناه، حتی یک شب در زندان بماند، صرف‌نظر از اخلاق، این امر شرعا حرام است. همچنین ما قانونی داریم به نام قانون حقوق شهروندی که قانونی جامع و کامل است اما متأسفانه رعایت نمی‌شود. اگر این قانون قرار بود رعایت شود، هیچ‌کدام از این بچه‌ها الان نباید بازداشت شده باشند.

احمدی به ذات حرفه خبرنگاری و روزنامه‌نگاری در این شرایط و وظیفه رسانه اشاره می‌کند و می‌گوید: اگر خبرنگار دنبال خبر نرود پس چه کار کند؟ خبرنگار کارش همین است و بابت آن حقوق می‌گیرد. ما روزی در تقویم برای خبرنگارها داریم. حال اگر خبرنگار کار نکند، از طرف رسانه توبیخ می‌شود و اگر کار کند هم بازداشت می‌شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. اساسا هر چیزی که کمترین حرکتی که فکر کنن نظام در خطر میوفته باهاش برخورد میکنن. یعنی حق بگی، منطقی بگی، قانونی بگی ، هیچ مشکلی نداشته باشی ولی اون حرکتت رو اینا تلقی بر این بکنند که ممکنه نظام در خطر بیوفته برخورد رو شاخشه. چون حفظ نظام مهمه . یعنی چشم بروی اینکه جرمی اتفاق افتاده بسته است وقتی پای خطر نظام در میان باشه. یعنی رسالت ضابطین انتظامی جامعه که مبارزه با جرم و فساد است بعد از امنیت نظام موضوعیت پیدا میکنه. بالاخره اینم قانون نانوشته ی ایران امروزه که تاریخ هم در ثبت این قانون هنگ میکنه.

    1
    4
  2. طرف آموزش دیده سازمان سیاست فیلمشم هست بعد میگن خبرنگار بوده. وای که چه دروغایی این مدت شنیدیم

    1
    2

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا