نسخههای سیاه روانشناسان زرد
بازارشان سکه است؛ از انتشار کتاب گرفته تا برگزاری همایش و کارگاههای آموزشی و سخنرانی در فضای مجازی و حتی مجال یافتن برای حضور رسمی در رسانهملی!
به گزارش سایت قدس (مشهد)، «نسخههایشان مرز نمیشناسد؛ از تشویق زوجین به متارکه و طلاق گرفته تا نسخههایی که هر از گاه به بهای سرخوردگی و یا حتی میل به مرگ و خودکشی میان مشتریان آنها تمام میشود.
روز روانشناس را بهانهای برای گفتوگو با دکتر حمید پورشریفی؛ رئیس انجمن روانشناسی ایران و دانشیار دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی قرار دادیم تا به موضوع چالشبرانگیز روانشناسانزرد و تبعاتی که در جامعه به همراه دارند، بپردازیم.
تعریف شما از روانشناسی و روانشناسانعلمی چیست و چه تفاوتی با روانشناسیزرد و روانشناسانزرد دارد؟
روانشناسیعلمی؛ روانشناسی مبتنی بر نظریههای علمی است که صحت این نظریهها بر اساس شواهد بدست آمده از تحقیق و پژوهش ثابت و در مجلات معتبر علمی منتشر شده و از سوی انجمنهای علمی معتبر جهان به تأیید رسیده است. نقطه مقابل روانشناسی علمی، روانشناسی زرد قرار دارد که بهطور عامیانه به رویکردها و مشاورههای بدون پایههای علمیقوی و موارد تأیید نشدهای اشاره دارد که معمولاً براساس نظر شخصی این افراد است -که البته گاهی با زرنگی با یافتههای علمی آمیخته میشود- و با تبلیغات جذاب به مخاطبان ارائه میشود.
مصادیق فعالیت روانشناسان زرد در جامعه چیست و شامل چه حوزههایی میشود؟
روانشناسان زرد به همه موضوعات حوزه روانشناسی مثل روابط زوجین و شیوه فرزندپروری ورود پیدا میکنند. اما نحوه بیان و محتوایی که از آن استفاده میکنند، علمی نیست و این مسئله به مردم آسیب میزند. بهعنوان نمونه در مشاورهای که یک روانشناسعلمی برای بهبود روابط زوجین ارائه میدهد از نظریههای مبتنی بر شواهدعلمی استفاده میکند، درحالیکه روانشناسانزرد تجربههای شخصی خود یا اطرافیانشان را به زوجین توصیه میکنند که البته ممکن است به ظاهر خیلی هم شیک و جذاب باشد، اما بیتردید آثاری منفی به همراه خواهد داشت.
چرا گرایش مردم به روانشناسیزرد بیشتر از روانشناسیعلمی است؟
در روانشناسی زرد، تأکید بر ناگهانی بودن تغییرات است. درحالیکه رفتارهای اجتماعی انسان در امور مختلف به صورت تدریجی شکل میگیرد و تغییر در هر یک از آنها نیازمند صرف زمان و هزینه کافی است. اما با توجه به اینکه روانشناسیزرد برای مخاطبان خود نسخه میانبر میپیچد، ابتدا مردم به آن گرایش پیدا میکنند اما وقتی به نتیجه نمیرسند، دچار سرخوردگی خواهند شد و چه بسا مشکلی بر مشکلات قبلی آنها افزوده میشود.
آیا میتوان گسترش فضای مجازی را عامل اصلی افزایش فعالیت روانشناسانزرد دانست؟
خیر. فضای مجازی یک ابزار است و با آنکه امکان تجلی روانشناسی زرد را بیشتر کرده و بر قدرت مانور روانشناسانزرد افزوده، نمیتوان آن را عامل اصلی افزایش فعالیت روانشناسانزرد برشمرد. چرا که پیش از گسترش فضای مجازی نیز شاهد فعالیت این افراد در سالنهای همایش با حضور بیش از هزار مخاطب و صرف هزینههای بسیار بالا بودیم.
علت افزایش فعالیت روانشناسانزرد، برخی از ویژگیهای آنهاست که با آنکه براساس نظریههای روانشناسیعلمی، این ویژگیها برای مخاطبان آسیبزاست و احتمال دارد آنها را دچار سرخوردگی کند، برای عموم مخاطبان زیباست و مردم مجذوب آنها میشوند.
روانشناسان زرد چه ویژگیای دارند که مردم جذب آنها میشوند و روانشناسانعلمی چه تفاوتی با آنها دارند؟
روانشناسان زرد خیلی محکم صحبت میکنند، درحالیکه روانشناسانعلمی معمولاً از کلماتی مانند «به نظر میرسد»، «احتمال دارد» و امثال آن استفاده میکنند، چون میدانند در حوزه علوم انسانی هیچ چیزی قطعی نیست و نباید نقش عوامل دیگر را نادیده گرفت و یا از تأثیر عاملی با قطعیت سخن گفت.
روانشناسانعلمی براساس رویکردها و نظریههای علمی سخن میگویند و بیان این یافتههای علمی به زبان ساده از پیچیدگیهایی برخوردار است. ولی یک روانشناسزرد یادگرفته از سادهسازیها استفاده کند، حتی اگر این سادهسازیها منجر به تحریف مطالب علمی و از قلم افتادن موارد زیادی از آنها شود، یا به غلط انتشار یابد.
به عنوان نمونه؛ در طرحواره درمانی جملههایی مثل اینکه «آدمهایی که وقتشان را تلف میکنند، افراد به درد نخوری هستند» از نظر یک روانشناسزرد، جمله به ظاهر شیکی است که افراد را تشویق میکند از زمان خود استفاده کنند و به ظاهر، مخاطبان را قانع میکند. درحالیکه یک روانشناسعلمی بهخوبی میداند نباید از این قبیل جملهها استفاده کند، زیرا اگر فردی درمعرض آسیب باشد همین جمله به ظاهر شیک، موجب اعتیاد او به کار میشود و کیفیت زندگی او را تا حد قابل توجهی کاهش میدهد، بهطوری که این فرد هرگاه بیکار شود با حس گناه از اینکه آدمهایی که وقتشان را تلف میکنند، افراد بهدردنخوری هستند؛ نمیتواند زمانی را به خانواده، سفر، تفریح، میهمانی و یا حتی تماشای تلویزیون اختصاص دهد و اگر به اصرار اطرافیان در این شرایط قرار گیرد، احساس آرامش نخواهد داشت.
ویژگی دیگر روانشناسانزرد این است بهخوبی میدانند حضور در محیطهایی با سطح هیجان بالا برای بسیاری از افراد خوشایند است و استفاده از چاشنیهای کلامی موجب افزایش هیجانِمحیط میشود. ازاینرو، در همایشها و جلسههای گروهی با بیان جوک و شوخی – بدون توجه به پیامدهای آن که ممکن است موجب رنجش برخی افراد شود- هیجانِمحیط را بالا میبرند، زیرا این افراد به دنبال ایجاد جاذبه برای مخاطبان هستند و اگر مخاطب آنها تفکر نقادانه و سواد رسانهای بالایی نداشته باشد، بیتردید دچارآسیب خواهد شد.
البته یک روانشناسعلمی هم میتواند حس طنز داشته باشد، ولی با توجه به اینکه هویت و جنسیت افراد خط قرمز روانشناسانعلمی است، هرگز به خود اجازه نمیدهد با افراد شوخی کند، چون میداند با آنکه ممکن است چاشنیهای کلامی درهمان لحظه موجب افزایش خلق جلسه شود، در بلندمدت آثار منفی متعددی برای مخاطبان به همراه خواهد داشت.
به نظر شما انتشار اسامی روانشناسان زرد میتواند به عنوان عاملی بازدارنده در پیشگیری از فعالیت این افراد در حوزه روانشناسی تأثیرگذار باشد؟
بله. انتشار اسامی روانشناسانزرد اقدام لازم و مؤثری بود که از سوی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور انجام شد. اما به اعتقاد من این کافی نیست و باید اقداماتی از سوی دانشگاهها، انجمنهایعلمی و حتی رسانهها صورت گیرد تا ضمن اطلاعرسانی درخصوص ویژگیهای روانشناسانزرد در جامعه، مردم شناخت کافی درباره روانشناسانِعلمی و تخصصهای حوزه روانشناسی پیدا کنند تا بدانند برای دریافت چه خدمتی باید به چه روانشناسی – با چه تخصص و تحصیلاتی- مراجعه کنند.
بهطورحتم اگر مردم از تفاوت روانشناسیزرد با روانشناسیعلمی و تخصصهای این حوزه آگاه باشند، فرهنگ انتقادی و مطالبهگری درخصوص مدارکتحصیلی و صلاحیتهای روانشناسان در جامعه توسعه مییابد و عرصه حضور روانشناسانزرد تنگتر میشود.
موضوع دیگری که باید در این راستا مورد توجه قرار گیرد حضور کمرنگ روانشناسانعلمی در جامعه است. واقعیتی که شامل حال من هم میشود، این است بیشتر روانشناسانعلمی به انجام کارهای آموزشی، پژوهشی و کار برای متخصصان مشغولاند و این مسئله موجب فاصله گرفتن آنها از مردم عادی و میدان دادن به روانشناسانزرد شده است. ازاینرو، ضرورت دارد روانشناسان علمی حضور پررنگتری در جامعه داشته باشند تا با تشخیص بهموقع نیاز مخاطبان و ارائه مسائل علمی به زبان ساده برای آنان، مانع فعالیت روانشناسانزرد شوند.
یعنی کمکاری روانشناسانعلمی در تأمین نیاز جامعه به دریافت خدمات روانشناسی موجب رشد روانشناسانزرد شده است؟
در پاسخ به این پرسش شما باید بگویم روانشناسانزرد انگیزه بیشتری برای دیده شدن دارند. درحالیکه روانشناسانعلمی، افراد فرهیختهای هستند که نیاز به دیده شدن ندارند و این کمکاری از سوی روانشناسانعلمی محسوب نمیشود. بااینحال ضرورت دارد روانشناسانعلمی، با احساس مسئولیت بیشتری به ارائه خدمات روانشناسی و مسائل مرتبط با حوزه روانشناسی بپردازند، چون هرچه روانشناسانعلمی کمتر وارد میدان شوند، فرصت فعالیت برای روانشناسانزرد بیشتر میشود و آسیبهای این حوزه افزایش مییابد.
دلیل بیاعتمادی برخی از مردم به کارآمدی استفاده از خدمات علمی روانشناسی چیست و برای تغییر این نگرش چه اقداماتی لازم است؟
از آنجا که علاوه بر روانشناسان علمی، غیرمتخصصها نیز در این عرصه فعالیت دارند، ممکن است مراجعه مردم به آنها موجب ایجاد نگرشهایی منفی به خدمات روانشناسی شده باشد. اما درمجموع، نگرش عمومی جامعه به استفاده از خدمات روانشناسی مثبت است.
واقعیت این است وقتی همه مسئولیتها به یک سازمان واگذار میشود، کار روی زمین میماند. بنابراین علاوه بر سازماننظامروانشناسی که مسئولیت صدور پروانه و نظارت تحصیلی روانشناسان را برعهده دارد، لازم است همه ما به عنوان شهروند با پرسشگری و مطالبهگری درخصوص فعالیت روانشناسانزرد در جامعه احساس مسئولیت کنیم و برای دریافت خدمات روانشناسی، با تحقیق و جستوجو به افراد دارای صلاحیت علمی مراجعه کنیم تا زمینه فعالیت روانشناسانزرد محدود شود.
به نظر شما تعداد دانشآموختگان تحصیلات تکمیلی رشتههای روانشناسی پاسخگوی نیاز جامعه به خدمات روانشناسی است؟
اگر میزان مراجعه فعلی مردم برای دریافت خدمات روانشناسی را ملاک نیاز جامعه به روانشناسانعلمی قرار دهیم، تعداد روانشناسان فعلی کافی است.
انتهای پیام