خرید تور تابستانی

انسان‌ نو، مشکلات‌ کهنه

مرتضی مردیها، استاد دانشگاه، در یادداشتی تلگرامی نوشت: «در جریان اشتراک‌گذاریِ غزلی از سعدی در اول اردیبهشت و نیز آواز همان غزل به صدای استاد شجریان، دو فقره انتقاد، بلکه اعتراض، صورت گرفت که چون در نزدیکی به ادب و دوری از جسارت نمرهٔ کافی نمی‌آوردند «بلاک» شدند. با این حال گمان دارم توضیحی دربارهٔ آن به کار مستمعان می‌آید.

یکی گفته بود: «بوستان و گلستان را خواندم، آن‌ها را بسیار کهنه یافتم و نه چیزی در آنها که به درد انسان قرن‌ بیست‌ویکم بیاید». جای پرسش است که درد انسان قرن بیست‌ویکم چیست که با درد انسان زمان سعدی فرق کند؟ اینکه آیفون ۱۵ می‌خواهد، یا درگیر داده‌های تلسکوپ وب است، یا از عوارض بد ناشی از هوش مصنوعی در آینده می‌هراسد، یا در تدارک سفر توریستی به مریخ است، یا دغدغه‌مندی نسبت به اینکه کووید حادثه بوده یا توطئه، یا بحران اضطراب و ناخوشی‌های روانی، یا مشکل اضافه وزن و نگرانی از اثرات فست فود و غذاهای تراریخته …؟

هرچند تفاوت‌هایی چشمگیر میان انسان معاصر و بشر قدیم به نظر می‌رسد، باری به گمانم قسم عمدهٔ آن بنیادین نیست. انسان در عصر حاضر و گذشته و آینده چهار-پنج مسئلهٔ جدی و اساسی بیشتر ندارد: سلامت، صلح، احترام، دلبستگی، و امکانات؛ که وارونه‌های آن می‌شود بیماری، جنگ و دعوا، تحقیر و زورگویی، دلزدگی و تنهایی، و فقر و فلاکت. فارغ از برخی تفنن‌ها و ظواهر نو و متفاوت، در استرالیا یا کانادا، در چین یا مصر، دغدغه‌های اصلی آدمیان و غم و شادی و رضایت و نارضایی و افتخار و سرشکستگی آنها ناظر به همین موارد است. از قضا، بسیاری از سخنان سعدی در اطراف همین موضوعات می‌گردد.

توصیف‌ها و توصیه‌های او گرد تعارض درویش و مالدار، پادشاه و رعیت، پیر و جوان، عاشق و معشوق، سیاست و جامعه، عالم و عامی، آسودگان و آزمندان، و نیز راه‌های کاستن از عیب‌های هر کدام این‌ها می‌گردد. برشمردن عیب و حسن هرکدام‌ در متن تجربه، زیسته یا شنیده، و دادن شاه‌کلید‌هایی چون اعتدال میان دوتایی‌های متضاد ( از قبیل اخلاق مقابل میل) و تحذیر از پرتگاه‌های افراط و تفریط (مانند عامه‌ستایی مقابل عامه‌نکوهی) همیشه و همه‌جا‌کارآمد است؛ چه فرق می‌کند که داستان‌ها یا مشاهدات از جامع دمشق باشد یا خندق طرابلس یا مواجهه با حرامیان بامیان یا فقهای شیراز؟

اعتدال و عقلانیت و انسانیت تعلیم سعدی است؛ چیزی که تعلیم امثال مولوی و حتی حافظ نیست. اگر شاگردان خوبی برای آن باشیم بخت آن هست که رنج کمتری ببریم و بدهیم.

انتقاد دیگری اشاره به این داشت که چرا از شجریان «بت» درست می‌کنید، لابد شما غزل سعدی را با او شناخته یا بازشناخته‌اید وگرنه بسیاری، از جمله، در برنامهٔ گل‌ها، از سعدی غزل خوانده‌اند. خب من هم‌می‌توانم بگویم: «لابد شما سعدی را با برنامهٔ گل‌ها شناخته و بازشناخته‌اید، اجازه بدهید دیگرانی هم با دیگرانی به این مقصد برسند.‌» من نگفتم فقط استاد شجریان بوده‌اند و ستایشی هم‌ نکردم که‌ معنای «بت‌سازی» بدهد.

باری، شما از این «بت‌شکنی» چه غرضی دارید و چه سودی می‌برید؟ من از گونه‌شناسی مخالفان خشمگین استاد بی‌خبر نیستم، ولی دعوایی نیست.‌ من حتی اگر ستایشگر بی‌حرف‌ونقل وجه هنری یا سیاسی یا حرفه‌ای ایشان هم باشم،‌ نظرم را اعلام می‌کنم؛ شما هم‌می‌توانی «لایک» کنی یا نکنی، یا حتی عدم رضایت خود را، به آیین ادب و فروتنی، ضمن «دایرکتی» اظهار کنی؛ شکل تند و تیز و همراه با بد و بیراهش را هم البته می‌توانی در صفحهٔ خودت یا هرجای دیگری که دستت رسید مطرح نمایی. «تمام!»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا