آموزش اسمارت مانی
خرید تور تابستانی

این‌جا هم خیلی روشن است، هم خیلی خنک | گزارشی از مصرف انرژی در ساختمان شهرداری منطقه 3 تهران

علی نیلی، انصاف نیوز: آن‌چه از نظر می‌گذرانید گزارشی است از پرسه‌زنی دو سه ساعته خبرنگار انصاف نیوز در ساختمان شهرداری منطقه 3 تهران با نگاهی به مدیریت مصرف انرژی در این سازمان، بدون انگیزه سیاسی!

ناترازی انرژی حالا به یکی از واژگان پرتکرار ادبیات اقتصاد سیاسی کشور تبدیل شده است که پایش مصرف را از اقدامی تفننی و خیرخواهانه به مسئولیتی فراگیر تبدیل کرده است.

از منظر مصرف انرژی، شهرداری تهران به واسطه بزرگی و قدرت و ثروتش، سازمانی مهم و تعیین‌کننده محسوب می‌شود و شهرداری منطقه 3 تهران یکی از مهم‌ترین سازمان‌های زیرمجموعه شهرداری است؛ منطقه‌ای بزرگ و ثروتمند که برخی از مهم‌ترین عناصر شهری پایتخت را میزبانی و مدیریت می‌کند.

مقابل سازه پرحاشیه

خیابان شریعتی تهران، معمولا خلوت نمی‌شود و هر قطعه‌اش، بهانه‌ای دارد برای شلوغی و توقف دوبله خودروها، کندی حرکت و ترافیک.

در مسیر شمال به جنوب این خیابان، کمی بعد از حسینیه ارشاد، یک سازه حجیم عجیب و غریب قرار دارد که سال‌هاست سر به فلک کشیده اما به بهره‌برداری نرسیده است! درست روبه‌روی این برج پرحرف و حدیث، ساختمان دیگری قرار دارد که اجازه ساخت چنین سازه حجیمی را صادر کرده است، مانند بقیه برج‌ها و مال‌های پرشمار منطقه 3.

ساختمان شهرداری منطقه 3 در خیابان شریعتی قرار دارد؛ قبل از پل همت که قبل‌ترها سه‌راه ضراب‌خانه خوانده می‌شد و در همسایگی آن‌جا که خیلی قبل‌ترها کاخ جوانان نام داشت.

همین ساختمان دلیل موجهی است برای توقف دوبل و ترافیک صبح تا ظهر آن قطعه از شریعتی.

خلوت است خدا را شکر!

چند روز تعطیلی در پیش است و تهران به شکل محسوسی خلوت شده است. ساختمان شهرداری منطقه 3 هم به شکل محسوسی خلوت است.  

خلوتی البته صفت نسبی است؛ 10 بیست سال پیش، در این ساختمان نمی‌شد قدم از قدم برداشت؛ برای دیدن هر کارشناسی باید در صف می‌ایستادی و برای دیدن هر مدیری باید سه چهار بار مراجعه می‌کردی. در مقایسه با آن وضعیت، الان می‌شود گفت پرنده در ساختمان پر نمی‌زند. دلیل خلوتی هم فقط تعطیلات پیش‌رو نیست، سامانه‌های برخط به شکل محسوسی مراجعات حضوری را کاهش داده است و بسیاری از خدمات شهری، با سامانه‌ها قابل ثبت و پیگیری است.

خنکای مطبوع یا سرمای نامطبوع

سه‌شنبه ظهر است و از آسمان آتش می‌بارد اما کافی است رنج بالا رفتن از 7 هشت پله را بر خود هموار کرد و وارد ساختمان شد تا از خلوتی و خنکی سرشار لذت شد.

سالن دست راست، محل استقرار دبیرخانه و امور ایثارگران است. طبق اعلام تابلوهای معرفی مدیران و کارشناسان شهرداری منطقه 3، مجموع کارمندان مستقر در این بخش به 20 نفر نمی‌رسد اما سالن با بیشتر از 200 لامپ غرق نور است و علاوه بر 8 اسپیلتی که حداقل 5 تای شان روشن هستند، دو پنکه هم کار می‌کند که سرما را بچرخاند!

به نظر می‌رسد مقاوم‌ترین بدن‌ها در برابر سرما هم بیش از نیم‌ساعت نمی‌توانند روی صندلی‌ها بنشینند و خشک نشوند…

شهرسازی طبق اصول صرفه نجویی!

عمده ارباب رجوع شهرداری منطقه 3 با طبقه اول کار دارند؛ معاونت شهرسازی یا کارشناسان این معاونت.

تابلوها هم می‌گویند که این بخش، پرجمعیت و پرمراجعه است؛ 34 کارشناس و مدیر در سالن دست راست، مراقب‌اند که سازه‌ها در منطقه 3 تهران طبق اصول شهرسازی ساخته شود.

سالن از دو سو نور روز دارد گرچه برخی کرکره‌ها کشیده است و به همان نسبت که تعداد کارمندان این بخش بیشتر است، تعداد وسایل سرمایشی هم بیشتر است؛ این‌جا به روشنایی طبقه اول نیست اما 12 کولر گازی دارد و بیش از 100 لامپ روشن.

نمی‌توانم تشخیص دهم که یک ردیف از لامپ‌های سقف، بابت صرفه‌جویی خاموش شده‌اند یا کسی فراموش کرده روشن‌ش کند یا ایراد فنی دارد!

یک سامانه شوخی یا جدی  

باورش مشکل است اما روی پارتیشن‌های بخش شهرسازی شهرداری منطقه 3، یک جعبه پلاستیکی تعبیه شده که برچسبی چنین معرفی‌اش کرده است: «سامانه هوشمند کنترل و پایش» و خط پایین‌تر «شرکت به ساز انرژی».

ظاهرا ساختمان به سامانه مدیریت مصرف انرژی مجهز شده

معنای آن‌جعبه و این برچسب این است که در این ساختمان یا حداقل در این سالن، مصرف انرژی تحت نظارت و کنترل است و نتیجه این نظارت و کنترل هم مصرف بهینه انرژی است!

اما نه جعبه و نه فضا توضیح نمی‌دهند که چرا ساختمان هم خیلی خنک است و هم خیلی روشن و سامانه دقیقا چه وظیفه‌ای دارد و این وظیفه را کی انجام می‌دهد؟

خلوت‌تر و تاریک‌تر

طبقات دوم و سوم شهرداری منطقه 3، خیلی ارباب‌رجوع پذیر نیست و بنابراین خلوت است.

ظاهرا مدیر تاسیسات ساختمان، میان خلوتی و روشنایی یک نسبت معکوس تعریف کرده است؛ طبقات خلوت‌تر، تاریک‌ترند.

در طبقه سوم، نه از آن باد خنک مستقیم خبری است و نه از آن لامپ‌های پرنور. این‌جا چراغ‌های سقفی یک در میان خاموش شده‌اند تا بتوان امیدوار بود کسی در این سازمان خدماتی، صدای استغاثه کسی دیگر در سازمان خدماتی دیگر را شنیده است!

طبقه چهارم اما دوباره غرق نور است و خب، بی‌دلیل هم نیست؛ این‌جا حوزه شهردار است و شاید باید پرنور باشد.

تابلوهای راهنما، تعداد کارمندان مستقر در طبقه چهارم را کم نشان می‌دهد تا سرانه لامپ روشن هر نفر از 20 شعله عبور کند!

مسئول لیوان باید بیاید!

روابط عمومی شهرداری منطقه 3 هم در طبقه چهارم مستقر است. کنار در ورودی این اداره، آبسردکنی تعبیه شده که دیدنش یادم می‌اندازد تشنه‌ام.

کنار آبسردکن که می‌رسم می‌بینم محفظه لیوان‌هایش خالی شده. به آبدارخانه می‌روم تا لیوان بگیرم. آبدارخانه‌ای که به حوزه شهردار خدمات می‌دهد حتما مجهز است. آقایی مشغول یک بشقاب است. لیوان می‌خواهم، می‌گوید کنار آبسردکن! توضیح می‌دهم که خالی است، می‌گوید از روابط عمومی بگیر.

بهانه خوبی است که داخل شوم و سر حرف را با همکاری باز کنم. به روابط عمومی می‌روم. اتاق کناری دو نفر سخت مشغول بحث‌اند و صلاح نمی‌بینم مزاحم‌شان شوم. به اتاق دیگری می‌روم که چند میز دارد و 2 کارشناس پشت میزهای‌شان نشسته‌اند. تقاضایم را مطرح می‌کنم اما همکاران حتی سر بلند نمی‌کنند. یکی‌شان با لحن عاقل اندر سفیه می‌گوید لیوان را باید از آبدارخانه بگیری!

ناامید برمی‌گردم به آبدارخانه و همان آقای پیشین را می‌بینم دوباره. می‌گویم روابط عمومی لیوان نداشت. می‌گوید پس صبر کن مسئولش بیاید و بی حرف دیگری به سمت یکی از اتاق‌ها می‌رود. از این داستان نتیجه می‌گیریم برای هر کاری، مسئولی وجود دارد!

ده بیست سی چهل…

از بیرون ساختمان هم می‌شود لامپ‌های روشن را شمرد

از شهرداری منطقه 3 خارج می‌شوم. پیاده‌رو را سایه چنارها خنک کرده. به سمت شمال قدم برمی‌دارم که به بانک شهر هم سری بزنم اما نیمکت کنار نخل بزرگ باغچه شهرداری به نشستن دعوتم می‌کند. پشت به خیابان و رو به پنجره‌های طبقه اول می‌نشینم و یک بازی سرگرم‌کننده به ذهنم می‌رسد؛ شروع می‌کنم به شمردن لامپ‌های روشن پرنور طبقه اول که حتی در این فاصله هم به خوبی خود را نشان می‌دهند… می‌شمرم یک، دو، سه، ده، بیست، سی، چهل…

با خودم می‌گفتم ای‌کاش وضعیت آب و برق طوری نبود که روشنایی زیاد و خنکای زیاد یک ساختمان عمومی نگران‌مان کند اما نه، ای‌کاش از کودکی یاد گرفته بودیم که روشنایی زیاد و خنکی زیاد و اساسا مصرف زیاد، نشانه دارایی و بهانه تفاخر نیست. ای‌کاش یاد گرفته بودیم که می‌شود سازمانی ثروتمند بود که پولش را از مردم شهر درمی‌آورد اما به احترام همان‌ها در مصرف انرژی صرفه‌جویی می‌کند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا