ناصر مهدوی: گفتن از امام حسینِ قهرمان مسئولیت میخواهد
استاد فلسفه و عرفان دانشگاه شهید بهشتی در گفتوگو با انصاف نیوز گفت «منظور از کشتن امام حسین (ع) در طول تاریخ در یکی از سخنرانیهایم به این معنی است که بیشترین تاکید بر مظلوم بودن امام حسین بود و به قهرمان بودن او کمتر پرداخته شد، چون پذیرش این حقیقت مسئولیت میخواهد.»
آقای مهدوی سال گذشته در سخنرانی خود به این موضوع پرداخته بود که «امام حسین قهرمانی است که او را در طول تاریخ کشتهایم.» او در گفتوگو با انصاف نیوز، با تشریح انواع مرگ گفت «یکی از انواع مرگ نوع بیولوژیک است که همه در مقابل مرگ تسلیم میشوند.
معنای دیگرش مرگ قهرمان یعنی انسانی است که انتخاب میکند نفساش را در مقابل تهدیدهای بیرون حفظ کند، خلاق و آفریننده باشد و سربلند زندگی کند و درنهایت مثل یک قهرمان جان میبازد.
نوع سوم، مرگ مظلوم است. این نوع مرگ در تاریخ ما بسیار پررنگ شد و کمتر به مرگ یک قهرمان پرداختند. در طول تاریخ مثالهایی گفته شد که خیمه را سوزاندند، بچههای حسین (ع) را کشتند و ما هم از دور به این حادثه به عنوان تماشاگر نگاه کردیم و نخواستیم که خودمان یاد بگیریم سرافراز زندگی کنیم.
«هدف اصلی امام حسین را گم کردیم» | «اصلِ حقیقت گفته نشد»
این استاد دانشگاه گفت «امام حسین رنج دید و ستم کشید اما همهشان در راستای هدف بزرگی بود و به انسانها یادآوری کرد میتوانند بهتر از آنچه هستند باشند. این پیام اصلی را فراموش کردیم و سراغ پیامهای فرعی رفتیم و هدف اصلی را گم کردیم. ضمن اینکه آنچه سالها مطرح شد، مربوط نفرتها و کینهها بود نه سبک زندگی قهرمانانهی امام حسین.
تاریخ استبدادی بنی عباس و بنی امیه اجازه ندادند تا فرهنگ واقعی مجال ظهور پیدا کند؛ از آن تلختر، ناآشنایی برخی از علما است که جستوجو نکردند تا اصل حقیقت را بدانند و به مردم بگویند و نقل قولهایی را مطرح کردند که بیشتر دلها میسوزاند.
«پذیرفتن امام حسینِ قهرمان مسئولیت میخواهد»
به گفتهی مهدوی، «قبول کردن اینکه امام حسین یک قهرمان است، مسئولیت میخواهد و اگر کسی بگوید امام حسین ما را برای شرافت، ایستادگی و سرافرازی دعوت میکند، این مسئولیت را باید به عهده بگیرد که خودش همین گونه باشد. مسئولیت دارد که علما جلوی زور بایستند و در مقابل مشکلات تاب بیاورند اما آنها ظرفیت و توان این کارها را نداشتند و به همین دلیل با سومین قرائت یعنی مرگ مظلوم بیشتر ارتباط برقرار کردند و دربارهاش حرف زدند.
علمایی گفتند امام حسین در بهشت است و ما هم میتوانیم از راه لعنت فرستادن به شمر و یزید و گریستن برای امام حسین، احساس مسئولیت کمتری داشته باشیم و از این طریق نوعی اجازهی سستی، تنبلی و زندگی بردهوار صادر شد.
جبران عقبماندگی و ظلم با گریه
او گفت «اینکه حتی اگر ظلم کردیم هم کافیست تا با گریه و دعا بخشیده شویم و به بهشت برویم، این معنا را منتقل کرد که نیاز نیست در دنیا زحمتِ آزاد بودن، ایستادگی و مقابله با ظلم را به جان بخریم. گریه برایمان نوعی اماننامه شد تا هدف اصلی را فراموش کنیم و عقبماندگی، درماندگیمان را با شفاعت جبران کنیم و منتظر باشیم گناهانمان با گریه بخشیده شوند!»
به گفتهی مهدوی، «از امام حسین تصویر یک مظلوم و ستمدیده ساخته شد و فقط برای او گریستند. افراد دیگری هم بودند که ستم کشیدند و میتوانستند چنین جایگاهی را داشته باشند اما چون امام حسین فرزند پیغمبر است و امتیاز ویژهای نزد خدا دارد، روی این شخصیت تمرکز کردند و گفتند پس امام حسین میتواند ما را شفاعت کند.
مجموعهی این دیدگاهها باعث شد تصویر حقیقی یعنی قهرمان بودن امام حسین نه ستمدیده بودنش، به اندازهی کافی به مردم نشان داده نشود و متاسفانه امروز سبک زندگی و سلوک ما هم از جنس امام حسین نیست.»
انحصار قیام امام حسین و سرکوب صداهای منتقد
مهدوی دربارهی ضعف یا شدت رویکرد نظارهگر در سالهای اخیر گفت «هر چه زمان گذشت، واقعهی عاشورا در انحصار [دولت به معنای عام] قرار گرفت، این رویکرد نظارهگر هم شدیدتر شد. جریانهای آزاداندیش و گاهی منتقد به حاشیه رفتند و به آنها مجالی داده نشد تا حرف بزنند و بتوانیم بهتر گفتوگو کنیم.
این مدرس دانشگاه در ادامه گفت «[بدنهی قدرت] علنا گریبان من را نمیگیرد که چرا دربارهی امام حسینِ قهرمان حرف میزنی، بلکه امکاناتم را میگیرد و صدایم را محدودتر میکند. برعکس، مداحان و روضهخوانها را بزرگتر میکند چون آنها همان حسینِ مظلوم را نشان میدهند و نوعی همذاتپنداری هم برای صاحبان قدرت اتفاق میفتد. در این صورت منتقدان هم به عنوان یزید و شمر معرفی میشوند!
از آن جایی که مداحان بیشتر از راه برانگیختگی احساسی و نه تعقل، با مخاطبانشان ارتباط برقرار میکنند، روایتهایی را مطرح میکنند که باعث گریه میشود و مبتنی بر مظلوم بودن امام حسین است.»
مهدوی در پایان گفت «سیستم نظارهگر بسیار شدیدتر شد و مثل قبل افرادی مثل شریعتی، مطهری و مولانا و… را نمیبینیم و گفتمان هیجانی نسبت به گفتمان تفکر و اندیشه شدت پیدا کرد. اگر بگویند امام حسین نسبت به آن حکومت اعتراض کرد، باید مسئولیت انتقادها را هم بپذیرند اما میبینیم که آسانترین کار همان لعنت کردن شمر و یزید است. غلبهی این دیدگاه به حفظ روندهای اشتباهِ موجود و نه ترویج حقیقت کمک میکند.»
انتهای پیام