بهوقتِمحاسبه
«حسین دهباشی» مستندساز، در یادداشتی تلگرامی در نقد فیلم «به وقت شام» نوشت:
الف:
بهوقتشام موضوعی بهروز دارد و هدفی ارزشمند اما جز در تصویربرداری و جلوههای ویژه فیلم موفقی نیست. و جز تکرار آنچه از قبل میدانیم و از خارج از سالن سینما با خود آوردهایم چیزی به معرفت تماشاگر اضافه نمیشود. منطقِ داستان مشکل دارد و دیالوگها مثلا آن مشاعرههای قرآنی یا بگومگوهای پدر و پسری زیادی گُلدُرشتاند.
ب:
جز گافِ بزرگِ بهوقتشام که ترکیه و سعودی را از حمایت داعش تبرئه میکند، داستانکهایی چون حضور آن دخترمسیحی یا شکاریهای روسی (که لحظاتی در قصه آمده و بیهیچ کارکردی رها میشوند) یا تزریق مرفین یا ارسال لایو به جهانیان در ارتفاع چنددههزار متری! از حفرههای فیلم است
ج:
رزمندگان سوری، زندانیان سیاسی را با زنجیر و دست روسای داعش را با بستِ نازک پلاستیکی میبندند. خلبان زن مهارت عملیات انتحاری با هواپیما را دارد اما نمیتواند آن را از حالت اتوپایلوت بردارد. ایلیوشین روسی به زبان انگلیسی اعلام خطر میکند، پدر در بازگرداندن هواپیما از فرودگاه متروکه به پسر میگوید از حالا به بعد نوبت من است اما درست وقتی تماشاگر منتظر اقدامی عجیب و غریب از او است خود را تسلیم خواسته دشمن میکند. بهوقتشام پر است از اینها.
د:
فیلم با موضوع مدافعان حرم ساخته شده اما جز پدری مامور و پسری مردد اثری از هیچ مدافع حرمی نیست. از انبوه رزمندگان حزبالله لبنان، نیروهای سپاهی و ارتشی ایرانی و قهرمانان افغانستانی تیپ فاطمیون حتی در حد اشاره و حرف هم نیستند. چرا؟
ه:
بهوقتشام فیلمِ بدی نیست. با کمی مسامحه حتی متوسط رو به خوب است. مشکل اما این است که آقای حاتمیکیا کارگردان بسیار خوبی است. و مخاطب از او انتظار فیلم بسیارخوب یا عالی دارد. بهویژه اینکه دستاش به لحاظ تدارکاتی و به پشتوانه سپاه گویا باز بوده. و خب، فیلم از سطح مهاجر، از کرخه تا راین، آژانسشیشهای و حتی بادیگارد کمتر مینماید.
و:
و میماند این نکته که عطر آن است که خود ببوید و فیلم آن است که خود بنماید! لاجرم درمیمانی که آن شور و اعتراض جناب حاتمیکیا در اختتامیه جشنواره فجر واقعا برای چه بود و فیلم را که میبینی گمان میکنی کارگردان محبوبِ ما از علاقه ما به سردار قاسمسلیمانی و مدافعان مُکرّمِ حرم و “اُف”شان، خداوکیلی بیجهت مایه گذاشتند!
انتهای پیام