ما و مجمع عمومی امسال
نصرتالله تاجیک در «آفتاب یزد» نوشت: مجمع عمومی سال ۱۳۹۷ را باید در چهارچوب جدیدی دانست: ۱-اولین سال خروج ترامپ از برجام ۲-شکایت ما از عدم پایبندی آمریکا به عهدنامه مودت دو کشور ۳-ورود منطقه به دوران سخت و پیجیده پساداعش با سرمایهگذاری زیاد ایران و ۴-فعالیت ائتلاف سنگین عبری- عربی- آمریکایی علیه جمهوری اسلامی ایران و استفاده از تمامی ابزار جنگ روانی و اطلاعاتی برای تغییر تهدیدات بصورت نرم و تشدید تنشهای سیاسی اجتماعی. این چهارچوب برای اولین بار بر اوضاع داخلی کشور نیز تاثیر مضاعفی داشته و سیاست داخلی از آن تاثیر پذیرفته که رئیس جمهور و تیم همراه باید الگوی رفتاری جدیدی متفاوت از سالهای گذشته برای کاهش و حل مشکلات در سیاست داخلی و خارجی در پیش بگیرند. در هیچ زمانی تا این اندازه سیاست داخلی تحت تاثیر تعاملات خارجی ما قرار نگرفته بود و لذا در کنار اصلاحات مدیریتی و اداری داخلی باید به آرام ساختن تنظیمات خارجی بپردازیم.
این روزها با توجه به اینکه رویکرد، اهداف، شخصیت، عملکرد و انگیزه های ترامپ امکان مذاکره ایران و آمریکا را از بین برده و یا ضعیف ساخته است برخی معتقدند باید به دیپلماسی مرحله دوم (Track 2) میان نخبگان ایرانی و آمریکایی از طریق گفتمانسازی روی آورده و گفت وگوهایی صورت بگیرد تا بتوان تحت تاثیر این گفتمانسازی و بیرون بردن روابط از بن بست فعلی شاهد کاهش فشار علیه ایران بود. درحالی که یکی از ضعفهای سیاست خارجی ایران نسبت به رقبای منطقهایاش که هزینه مادی و معنوی فراوانی میکنند. این است که از قدرت لابیگری خود بهرهنمیبرد. حال آن که سرمایهگذاری مادی و معنوی برای اثرگذاری در جامعه ای دیگر شرط عقل سیاسی است. به همین دلیل باید روش جدیدی در فعالیتهای دیپلماتیک و سیاست خارجی ایران در پیش گرفت تا بتوان از تمامی ظرفیتهای مادی و معنوی در دنیای کنونی ارتباطات بهرهبرداری نمود.
این شرط عقل سیاسی است و اقتضا میکند که ایران حتی با کشورهایی که در حال جنگ اطلاعاتی، روانی، اقتصادی، سیاسی و… است؛ عقبه فعالیتهای میدانی و سیاسی خود را در این کشورها تقویت کرده و در افکارعمومی برای ایجاد فشار و تحمیل اراده بر طرف مقابل اثرگذار باشد. اما با کمال تاسف علیرغم وجود ظرفیتهای بسیار بالا به ویژه حضور ایرانیهای بسیار زیاد در سطوح مختلف اجرايی و دانشگاهی در آمریکا و اروپا به دلیل ساختار و سیاستهای موجود و بیاعتمادی مفرط به ایرانیان علاقهمند به کشور استفاده نمیشود. به عبارتی به دلیل ساختار و بافت سیاست و نحوه مدیریت اجرایی کشور عموماً هم اکنون دیپلماتها در مسائل سیاست خارجی به طور سنتی و در چارچوبهای پنهان کاری و پوشیده عمل میکنند و برخی گروهها حاضر نیستند به ایرانیان فرهیخته و علاقهمند در خارج از کشور اعتماد کنند و به همین دلیل همه بارها بر روی دوش دولت است. در حالی که دولتها در ایران و هر جای دیگر جهان با توجه به دنیای پیچیده ارتباطات، سرعت تغییر و تحولات و سرعت گردش و تاثیرگذاری اخبار در تصمیم سازیها و تثبیت نظرها به تنهایی نمیتوانند از سایر مولفههای تاثیرگذار استفاده کنند.
به هر روی، گفتوگوی وزیر امور خارجه ایران و حتی نخبگان ایرانی با هر فرد و گروهی که در صحنه بینالمللی اثرگذار است، امری ضروری قلمداد میگردد. بهویژه اکنون که مهمترین مشکل ایران رویکرد ترامپ در ایجاد بحرانسازی برای کشور و آغاز دور تازهای از سیاستهای ایران هراسی است استفاده از ظرفیتها و گفت و گو با هر جریان و گروهی از مشروعیت کامل و حتی مقبولیت تام برخوردار است. بنابراین باید نخبگان ایرانی با نخبگان آمریکایی اعم از جناح دموکرات، جمهوریخواه و حتی نومحافظه کاران وارد گفتوگو شوند تا کشور از اثرات لابیگری و گفتمان برای تبیین اهداف، رویکرد و سیاستها و منافع مان بهرهمند شود.
از این رو، باید به طور شفاف مسائل را با طرفهای مقابل مطرح کرد و نقطه نظرات آنها را در رابطه با مسائل مورد توجه قرار داد. بهعبارتی بهتر، شرط عقل سیاسی در چنین شرایطی اقتضا میکند که از همه ظرفیتها و ابزارها برای گفتوگو با جناحها، گروهها و نخبگان آمریکا بهره برد تا نه تنها فشارها علیه ایران کم شود، بلکه با استفاده از روشهای گفتمانسازی طرف مقابل را به عقبنشینی و تمکین به قواعد و موافقتنامههای بینالمللی وادار ساخت. توجه به این نکته نیز ضروری است که درگیری کنونی لفظی ترامپ و جان کری وزیر خارجه اوباما در زمینه ملاقات وی با وزیر امور خارجه ایران در قالب و بستر کارزار انتخاباتی دو حزب قابل تجزیه و تحلیل است، اما این امر نشان از مقبولیت و توجه به ظرفیتسازی در سیاست خارجی است که ترامپ را عصبانی کرده و باید مورد توجه قرار گیرد.
انتهای پیام