«ایران عزیز» در کلام مقام رهبری
حمیدرضا جلاییپور در یادداشتی با عنوان ««ایران عزیز» در کلام مقام رهبری» در «امتداد» نوشت:
«مقام رهبری در همایش دهها هزار نفری بسیجیان سرتاسر کشور در ورزشگاه آزادی در ۱۲/۷/۹۷ «عظمت ایران را یک امر تاریخی» دانستند و از “ایران عزیز” سخن گفتند. احتمالا این اولین باری بود که ایشان از “ایران عزیز” بدون پسوند اسلامی استفاده کردند. سوال: چرا مقام رهبری این بیان ملیگرایانه فراگیر را مطرح کردند؟ ممکن است در پاسخ گفته شود چون کشور ایران در معرض تهدید ائتلاف ترامپ، نتانیاهو و بنسلمان است و رهبری ترجیح داده است در کنار مولفه هویتساز دین اسلام و خصوصا تشیع به تاریخ و ملیت ایرانی هم توجه کند و از انرژی برآمده از حسملی را هم تقویت کند. حرف من در این نوشته این است که صرف نظر از اینکه سخنان رهبری در چه شرایطی ابراز میشود شایسته است همه از این توجه مقام رهبری به «ایران عزیز» استقبال کنیم.
در گفتار «اسلام سیاسی» که در چهار دهه گذشته از صدا و سیمای جمهوری اسلامی تبلیغ میشود تاریخ با شکوه ایران محدود به دورهای میشود که امپراطوری ساسانی سقوط کرده و ایران بخاطر تاسی به فرهنگ اسلامی شکوفایی خود را آغاز میکند و نقطه رشد آن با رسمی شدن مذهب شیعه در امپراطوری صفویه است. در این گفتار اسلام سیاسی گویی هویت تاریخی ایرانیان «فقط» با پیروی از مذهب شیعه شکل گرفته است. البته این نوع هویتسازی در دوران مدرن با شکلگیری واحد سیاسی دولتملتها متداول است. و حکومتها سعی میکنند در جامعه با گفتار خود به هویت ملی کشور شکل و جهت خاص بدهند. بعنوان مثال همه میدانیم حکومت پهلوی نیز مبنای هویت تاریخی و ملی ایران را نه به دوره پس از اسلام که بر پایه دوره با عظمت امپراطوری هخامنشیان، خصوصا کورش کبیر، گذاشت. حتی میتوان گفت اگر جشنهای بزرگداشت دوهزاروپانصد سال شاهنشاهی ایران تلاشی یک بعدی برای تبلیغ هویت ملی ایرانیان (با غفلت از دو عنصر دینی و مدرن مثل تقاضای «حکومت قانون» از سوی ایرانیان در دوره مشروطه) بود، تعیین هویت ملی براساس اسلام سیاسی و هویت شیعی در زمان جمهوری اسلامی عکسالعمل به این هویت سازی دوره پهلوی بود.
محققینی که تاریخ ایران را رومانتیک و ایدهآلیزه بررسی نمی کنند (مثل تحقیقات احمد اشرف) ضمن اینکه از تداوم هویت ایرانی در ایران (بخاطر عناصر سرزمین، زبان فرهنگی و دیوانی فارسی و تداوم حکومتها) صحبت میکنند، ولی بدرستی تاکید میکنند که اساسا مبحث «هویت ملی» ایرانیان یک مقوله معاصر و مدرن و مرتبط با تشکیل دولتملتها (پس از سقوط شکلبندی سیاسی امپراطوریهای قدیم) است. و مبحث هویت ملی را نباید «زمانپریشانه» به همه تاریخ ایران نسبت داد. اشرف در کتاب «هویت ایرانی» حکومت ساسانیان و صفویه را نه یک دولتملی که نزدیک به ویژگیهای دولتملی میداند که سعی کردند از یک مذهب رسمی و دستگاه دیوانی (نه لزوما بوروکراتیک به معنای مدرن) استفاده کنند. به بیان دیگر محتوای تاریخی و ملی ایران به مانند ادعای ناسیونالیستهای نژادگرا و عظمتطلب بر پایه نژاد، خون و مذهب واحد شکل نگرفته است.
همانطور که ملتشناس شهیر، ارنسترنان نشان داده، آنچه که ملتها را و از جمله ایران را با یک هویت تاریخی تدریجی و تکوینی مشخص کرده عناصر سرزمینی، همسرنوشتی تاریخی و وجود یک زبان مشترکِ دیوانی و فرهنگی در اکثر حکومتهای حاکم بر سرزمین ایران بوده است. زمانی که حکومت ساسانی فروپاشید، مذهب رسمی زرتشتی به حاشیه رفت و هویت تاریخی و فرهنگی ایران پس از یک افول دو قرنه دوباره شکوفا شد. یا زمانی که حکومت صفویه سقوط کرد در حکومت نادرشاه مذهب شیعه در کنار مذهب اهل سنت قرار گرفت و نام ایران و هویت آن تداوم یافت. از این رو در نگاه به گذشته به اهمیت انسجام و هویتبخش «همسرنوشتی» نیز باید توجه کرد.
چرا تاکید مقام رهبری بر «ایران عزیز» مغتنم است؟ زیرا در شرایطی که در تاریخ معاصر ایران به همه خصیصههای تاریخی تداوم ایران (اهمیت سرزمین، همسرنوشتی و زبان مشترک) کم توجه شده و بعنوان مثال در چهل سال گذشته براساس اسلامسیاسی گویی ایران فقط «ایران شیعی» است و متاسفانه این گفتار «دربرگیرنده» همه ایران نبوده است. لذا تاکید مقام رهبری بر تاریخ «ایران عزیز» بدون پسوند روزن امیدی بر تاکید بر هویت ملی فراگیر و مدنی همه ایرانیان است. و واقعا آنچه که همه ما ایرانیان را همچنان به هم پیوند میدهد در درجه اول در توجه به هم سرنوشتیما خصوصا در این جهان و منطقه لغزنده است. و شایسته است که رسانههای بزرگ هویت ملی ایران را چنان فراگیر در نظر بگیرند که اولا همه ایرانیان را از افراد غیر مذهبی تا پیروان انواع مذاهب و ادیان را در بر بگیرد و ثانیا توجه به ایران به معنای ضدیت با کشورهای عربی و ترکیه تلقی نگردد و دست این «ایرانعزیز» باید برای همکاری منطقهای و صلح با همه کشورهای عربی، ترکیه ، افغانستان، تاجیکستان و ترکمنستان همیشه باز باشد. و ثالثا با توجه به اینکه ما ایرانیان با همه جهان در یک کره خاکی هستیم و همسرنوشتیم، هویتیابی ملی ما ایرانیان نباید ناقض امور انسانی و اخلاق جهانی باشد.»
انتهای پیام