خيال میكنم، پس هست! | یادداشت محمدرضا زائری
«محمدرضا زائری»، فعال فرهنگی اصولگرا در روزنامهی خراسان نوشت:
مدتي پيش بدون آن كه اطلاع داشته باشم يكي از كتاب هاي من با نام “حجاب بي حجاب” را در يكي از سازمان هاي صنعتي توزيع كرده بودند( كه اگر خبر داشتم لااقل پيشنهادهاي ديگر و مناسب تري براي توزيع بين همكاران شان مي كردم) و بعد فهميدم كه برخي از دريافت كنندگان كتاب كه به هر دليل ( و كاملا قابل درك) نسبت به اين عنوان حساسيت داشته اند يا به فريضه حجاب معتقد نبوده اند بدون ورق زدن كتاب آن را كنار گذاشته و از دريافت آن اظهار ناخشنودي كرده اند.
چندي پس از آن يك مركز توزيع محصولات فرهنگي همين كتاب را در صفحه خود در يكي از شبكه هاي اجتماعي معرفي كرد و آنجا هم كه غالب مخاطبانش افراد انقلابي و مذهبي و مثلا حزب اللهي ( و معتقد به حجاب) بودند، ديدم برخي افراد كامنت هاي ناسزا و شكايت از كتاب و نويسنده اش نوشته اند.
ظاهرا فرقي نمي كند كه غير مذهبي باشي يا مذهبي، انقلابي باشي يا ضدانقلاب، معتقد به حجاب باشي يا مخالف حجاب، به هر حال بيماري فراگير و مشكل عمومي اين است كه بدون اطلاع از محتواي كتاب در باره آن قضاوت داريم و براي نويسنده اش حكم صادر مي كنيم!
اين طرف با تصور آن كه يك نويسنده ي روحاني و حكومتي در باره تأييد گفتمان رسمي حجاب كتاب نوشته، نخوانده و ندانسته آن را تخطئه مي كند چون از سياست هاي حاكميتي و گشت ارشاد و … دلخور و آزرده است، و آن طرف هم با تصور اينكه يك نويسنده ليبرال ضدانقلاب به تخريب مفهوم حجاب پرداخته بدون آن كه كتاب را ببيند و بخواند به او ناسزا مي گويد!
آن رفتار مدعيان آزادي و دموكراسي و چندصدايي است و اين هم رفتار مدعيان دينداري و باورمندي به ارزشهاي مذهبي و اعتقادي است، در حالي كه نه آن معيارها و نه اين اصول هيچ كدام نمي پذيرد كه ندانسته و نفهميده در باره موضوعي حكم كنيم.
قرآن كريم بشارت نجات و سعادت را به كساني منحصر مي داند كه قبل از انتخاب و تصميم، سخن را مي شنوند.
بندگان خداوند و اهل ايمان و معرفت كساني هستند كه قبل از هرگونه قضاوت و اظهار نظري مي بينند و مي شنوند و مي خوانند!
ما امروز با كساني روبروييم كه بدون ديدن يك فيلم يا برنامه تلويزيوني آن را تحليل مي كنند و بدون خواندن يك كتاب يا يك مقاله در باره آن حرف مي زنند!
خدا مي داند كه چه قدر غيبت و تهمت و دروغ و شايعه همين طور شكل مي گيرد و فضاي محيط روابط اجتماعي را تيره و تار مي كند.
امير مؤمنان فرمود: “ليس بين الحق والباطل إلا أربع أصابع” يعني ميان حق و باطل تنها چهار انگشت فاصله است! و هنگامي كه منظور او را پرسيدند چهار انگشت خود را ميان چشم و گوش خود قرار داد و گفت: آن چه با چشم خود ديده اي حق است [و مي تواني نقل كني] و آنچه تنها به گوش شنيده اي باطل است! و از همين رو در احاديث ديني تعابيري صريح چون “كفى بالمرء كذبا أن يحدث بكل ما سمع، در دروغگويي يك نفر همين كافي است كه هر چه بشنود نقل كند” دينداران را از دامن زدن به شايعات و تصورات ذهني بر حذر داشته تا جايي كه قرآن كريم با عبارت “إن بعض الظن إثم” برخي گمان ها و تصورات ذهني را گناه دانسته است!
انتهای پیام