نجفی و تولد دوباره یک سیاستمدار سوخته
روزنامهی آفتاب یزد نوشت: انتشار یک خبر فرجامیشد برای پرونده یکی از عجیبترین و پرحاشیهترین اتفاق جنایی کشور. پیام اینستاگرامی. پیامی از برادر مرحومه میترا استاد همسر دوم محمدعلی نجفی.
مسعود استاد در نوشتاری احساسی و طولانی، ضمن درد دل با مردم و انتقاد از همه کسانی که در این مدت نسبت به خواهرش و سپس خانوادهاش مسائلی را نسبت دادند، با اشاره به اینکه بر آنها ظلم روا شده است با انتشار پستی در صفحه شخصی خود از بخشش محمدعلی نجفی شهردار اسبق تهران خبر داد. او گفت: «از خون عزیزمان گذشتیم و خرسندیم که هیچ معاملهای با خون آن بزرگوار نکردیم.»
چند ساعت بعد هم مسعود افرازه یکی از وکلای اولیای دم میترا استاد با تایید این خبر گفت: «آقای استاد از آقای نجفی اعلام رضایت کردند.»
موضوعی که باعث واکنشهایی در شبکه اجتماعی و درمیان بسیاری از مردم و البته برخی از چهرههای سیاسی شد. عدهای خشنود از این تصمیم و عده ای هم این اتفاق را پیش بینی شده دانسته و آن را به سمت و پست نجفی نسبت دادند. با آنکه مسعود استاد صریحا اعلام کرد که دراین بخشش معاملهای صورت نگرفته است، عدهای باز هم متاسفانه ترجیح دادند تا همچنان بر همان موضوع مالی در کنار بخشش تاکید بورزند.
با اعلام بخشش اولیای دم خانواده استاد حالا شهردار سابق تهران از قصاص نفس رهایی یافته است و اکنون تنها باید از لحاظ بازدارندگی ارتکاب جرم در جامعه یا همان جنبه عمومیجرم مورد حکم قرار بگیرد.
در همین باره یک حقوقدان به آفتاب یزد گفت: حال که در این مرحله یعنی صدور حکم قصاص، خانواده مرحومه استاد رضایت دادهاند از نظر جنبه عمومی و بازدارندگی محمدعلی نجفی باید مدتی را که قاضی تعیین میکند یعنی از ۳ تا ۱۰ سال حبس را تحمل کند. قاضی میتواند برای او حداقل ۳ سال حبس و حداکثر ۱۰ سال در نظر بگیرد. ولی چنانچه به حکم فرجام خواهی میشد و احتمال اینکه قتل غیرعمد تشخیص داده شود حداقل حبس را که میبایست متحمل شود ۶ ماه و حداکثر ۳ سال بود.
چگونه دل مسعود راضی شد؟
اما مطمئنا کسی که تا چند ساعت پیش مرگ و طناب دار را بر گردن خود میدید، اکنون از این بابت مسرور است که فقط سه سال را بابت قتل با اسلحه باید تحمل کند.
نکته جالب آنجاست کسانی که تا دیروز از نجفی و نجات جانش حمایت کرده و علیه خانواده استاد، سخن میگفتند امروز گویی در سمتی دیگر نشسته و متاسفانه از زد و بند سیاسی و مالی در بخشش نجفی سخن میگویند و ادعای اینکه مثل روز روشن بوده است که دست آخر محمد علی نجفی بخشیده خواهد شد!
بخشودگی نجفی از سوی مسعود استاد در حالی صورت میگیرد که استاد به عنوان اولیای دم در هفتههای نخست بارها به اینکه او و خانوادهاش قصاص را حق خود میدانند تاکید کرده بود. مسعود استاد در یک مصاحبه گفته بود: «در بهترین حالت، احتمال بخشش محمد علی نجفی تنها یک درصد است و اگر روزی بخواهم تغییر عقیده بدهم شاید شرط بخشش ما این باشد که برای کمک به زنان بدسرپرست و بیسرپرست کاری انجام دهد. من از این قضیه نمیگذرم. اگر رضایت دهیم میگویند باج گرفتند و رضایت دادند.»
البته وی همان موقع با گفتن این جمله که: «به هر حال آقای نجفی در دادگاه با من صحبت کردند و به روح پدرشان قسم خوردند که قصدشان کشتن خواهرم نبوده است. حتی چندین بار به مادرم گفتند واقعاً امانت دار خوبی نبودم و شما سفارش دخترتان را کرده بودید. پدر و مادر و خواهرزادهام رای – چه قصاص چه بخشش- را به من سپردهاند.» عده ای را به این نتیجه رساند که نباید احتمال بخشش را منتفی دانست و بارها تاکید کرده بود که در صورت گذشت از قصاص معاملهای صورت نخواهد گرفت و پس از بخشش محمدعلی نجفی هم صحبتی از توافق مالی به میان نیاورده است.
مسعود استاد بعد ازاین خبر، ضمن تکذیب هر نوع مذاکره در این خصوص با نجفی یا هر شخصی از سوی او، اظهار داشت: « انصافاً زیبنده نیست برای جذب مخاطب به هر ریسمانی چنگ بزنید و از عوالم خیالات خویش برای آنها خبرسازی کنید.
با یادآوری ماده ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی، قدر مسلّم این حق برای بنده و خانواده محفوظ است که در اولین فرصت از منتشرکنندگان این اخبار ناصواب شکایت کنیم.»
علی رغم این موضوع، وکلا و شخصیتهای مختلف برای کسب رضایت از خانواده میترا استاد در تلاش بودند تا اینکه سرانجام خبر روز گذشته منتشر شد. ظاهرا شانس با نجفی یار بوده است که آنچه در این پرونده به تحقق پیوست، همان یک درصد احتمال بخششی بود که مسعود استاد پیشتر از آن سخن به میان میآورد.
ماجرایی باورنکردنی
سوال این است که داستان محمد علی نجفی چگونه باید از شهرداری و وزارت به قتل و رخت زندان ختم شود تا جایی که به دلیل گذشت اولیای دم از اعدام وی، ازاینکه باید در پشت میلههای حبس، چوب و خط بیندازد نه تنها ناراحت نباشد بلکه احساس آسودگی کند ؟
حالا هفتههاست از آن روز تلخ میگذرد؛ از صبح سهشنبه هفتم خرداد. آن روز دهان جماعتی باز مانده بود که چگونه وزیر و شهردار دیروز را اکنون باید به چشم قاتل نگاه کنند. سرنوشت باعث شده بود تا محمد علی نجفی در پیراهن آبی روزهای حبس، در مقابل قاضی راز آن روز را بگوید؛ راز آن روزی که اسلحه اش هم مانند دلش پر بود، در یک دعوای خانوادگی میترا استاد همسر دوم را به ضرب گلوله از پای درآورد. راز صبح سه شنبه هفتم خرداد . صبح خون، گلوله و قتل میترا استاد.
سیاستمدار ورزیده ، وزیر و شهردار تهران از دوران وزارت آموزش و پرورش تا سرپرستی وزارت علوم تا شهرداری تهران در خواب هم نمیدید که اکنون کارش به قتل برسد.
نجفی روزگاری برای خود قهرمانی بود، قهرمانی که عدهای مانع او هستند، چه در وزارت علوم و چه در ریاست سازمان میراث فرهنگی. قهرمانی که افشاگر و مرد شجاع تاریخ میخواندندش چه زمانی که از بورسیهها در وزارت علوم گفت و چه موقعی که از فسادها در شهرداری سخن راند. اما این قهرمان ناگهان چهره اش بر چشم برهم زدنی در دید عموم تغییر پیدا کرد، زمانی که تصاویر وی با همسر دومش میترا استاد در شبکههای مجازی منتشر شد و دلیل استعفایش مشخص … و اندکی بعد زمانی که آن صبح، آن دعوای لعنتی و آن اسلحه پر از گلوله ، نجفی را از اوج به سراشیبی سقوط کشاند تا شهردار و وزیر دیروز، قاتل امروز نام بگیرد .
آن همه شبهات
ولی این پایان داستان نبود، در مورد داستان او و همسر مقتولش، قصهها آورده و فرضیهها بیان شد. کم کم ماجرا به مانند فیلمهای آگاتا کریستی پیچیده تر شد، از داستان دست نوشته نجفی بعد از ارتکاب به جرم، تا دکمههای پیراهن نفر سوم در
وان حمام ، از ادعای وکیل نجفی مبنی بر اینکه گلولههای کمانه کرده به اطراف در محل قتل ، نه ۵ گلوله بلکه ۹ گلوله است که ۴ تای آن مربوط به اسلحه دیگری است (!) تا اثبات اینکه از تمام گلولههایی که در روز حادثه شلیک شده است تنها یکی از آنها به میترا استاد اصابت کرده و آن هم از دست او به پهلویش وارد شده که منجربه مرگ او شده است .
اینها همه شبهات و ابهاماتی بود در پرونده نجفی . خیلیها میگفتند که اگر پای کس دیگری دراین قتل هم درمیان نباشد اما هرچه هست شلیکهای نجفی به صورت مستقیم به سمت میترا استاد و برای قتل عمد او نبوده است. از همین رو خیلیها در رسانهها مسئله قتل شبه عمد توسط نجفی را مطرح کردند و نه عمد.
عده ای از لزوم در تغییر مسیر دادگاه سخن میگفتند و عده ای هم تمامیاین اظهارات را ناشی از فرافکنیهای هواداران نجفی ارزیابی میکردند. اما هر چه که بود اینکه دادگاه در سومین جلسه خود آنچه دراین پرونده رخ داده است را قتل عمد دانسته و حکم بر اعدام نجفی صادرکرد. موضوعی که برای برخی پایان یک تراژدی غمبار برای سیاست مداری به شمار میآمد که مثل هر انسانی در زندگی اش لغزید اما بهای این لغزش بسیار گران بود . او حالا خود را در برابر مرگ میدید .
پایانی خوشتر
اما قصه پر راز محمد علی نجفی اینک با بخشش اولیای دم، پایان خوش تری از آنچه که تصور میشد،پیدا کرده است. هرچند او برای همیشه در عرصه سیاست یک چهره سوخته به شمار خواهد آمد.
چهره سوخته ای که زندگی پر فرازو نشیبش قابلیت ساخته شدن یک فیلم توسط کارگردانان را خواهد داشت. شاید اکنون نجفی به دور از قدرت، به دور از بازیهای جناحی همیشگی، به دور از این یکی دوساله کابوس وار و… بخواهد به فکر یک زندگی عادی با همسر اول و دختر خود که تمام قد پشت او در سخت ترین روزهای زندگی اش ایستادند آن هم علی رغم همه بی وفاییهایش به آنها،باشد و بیش از قبل قدر آنها را بداند، شاید هم احساس کند که به پاس بخشش اولیای دم گامیدر امور خیریه بر دارد و گذران عمرش را بدین شکل ادامه دهد. شکل و شمایل امروز شهردارسابق تهران هرچه که باشد بهتر از مردن به جرم قتل است. بیتردید باید خیلیها و خانواده او امروز به شکرانه این گذشت، خدای را سپاس گویند.
سوالات بی پاسخ
اما با تمام شدن این داستان هنوز که هنوز است بسیاری از سوالات بی پاسخ مانده است. سوالاتی که از وقت اعلام قتل میترا استاد تا کنون در اذهان باقی مانده است. پرسشهایی مثل آنکه آن مصاحبه افشاگرانه از سوی میترا استاد با انصاف نیوز که قرار بود فردای روز حادثه انجام شود چه بود؟ موضوعی که برخی آن را یکی از انگیزههای نجفی برای قتل همسر دومش بیان میکردند. داستان آن پیامها و صداهای ضبط شده ای که نجفی در روزهای نخستین دستگیری اش گفته بود میترا استاد برای برخی اشخاص میفرستاد، چه طور؟ چه انگیزههایی در این ماجرا مطرح است و واقعا آیا همه ماجرا آنی بود که در این مدت گذشت؟
داستان تمام شد. حبس نجفی از پشت میلههای زندان هم تا چند سال دیگر به اتمام میرسد. اما آنچه تا آخر عمر شهردارسابق حبس خواهد بود رازهای نگفته او در سینهاش است.
و اما در پایان باید نجفی و خانوادهاش از بخششی که از سوی اولیاءدم صورت گرفت تا آخر عمر سپاسگزار باشند و قدردان و درس عبرتی برای دیگران.
انتهای پیام
باباول کنید….کشوراینهمه گرفتاری داردشما چسبیده اید به نجفی؟؟؟؟
خدا آقای نجفی رو کمک کنه و ان شالله ادامه زندکی براشون آرام و بی دغدغه باشه .در این مدت هر لحظه خودم رو توی وضعیت سخت ایشون می ذاشتم و واقعا براشون از خدا صبر و تحمل می خواستم.دوره سختی رو با متانت پشت سر گذاشتن.خودشونو تحویل قانون دادن و به خدا توکل کردن.بعضیها این آرامش رو تعبیر به وقاحت کردند ولی حقیقت اینه که همین ادب و متانت ایشون در بخشش بی تاثیر نبود.خدا همه رو از خطا حفظ کنه .ایکاش همه در سختیها آرامش خودمونو حفظ کنیم.و ایکاش هیچوقت یکطرفه به قاضی نریم.
خدا به خانواده استاد اجر بده.کار بزرگی کردن.شاید یکی از دلایلش این بود در این یکی دو سال خلق و خوی آقای نجفی رو شناخته بودند و شاید اونها بیش از هر کسی قسم ایشون رو مبنی بر اینکه قصد شلیک نداشته باور کردن.
خدا همه سختیها رو به شیرینی تبدیل کنه.آمین