«پهپاد آمریکا را ارتش زد اما به نام سپاه تمام شد»
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی گفت: پهپاد آمریکا که زدند را سپاه نزد؛ ارتش زد. هشت نفر از این افسران را برای تشویق به حج برده بودند. همه درجات عالی داشتند. همین ها جت ساختند. من در مدینه با پنج نفر از آنها و در مکه با سه نفر دیگر هم اتاق بودم. آقا برای کسی که دکمه را زده بود انگشتر می فرستد. اما به نام سپاه تمام شد.
به گزارش جماران، ابوالفضل توکلی بینا در نشستی به مناسبت سالروز ورود امام خمینی(س) به نوفل لوشاتو در پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، با اشاره به رابطه حسنه بین شاه و صدام، گفت: به امام فشار آوردند که یا باید سکوت کنید و یا عراق را ترک کنید. حضرت امام در پاسخ فرمودند اگر من فرودگاه به فرودگاه بروم هم این رژیم فساد پهلوی را بر ملا می کنم. آیت الله مهری که از شاگردان حضرت امام بودند؛ ویزای کویت را می گیرند. در مرز کویت از ورود امام جلوگیری می کنند. در عین حال وزیر معارف عراق می گوید اگر می خواهید برگردید مانعی ندارد. امام نمی پذیرد و از آنجا به بصره می روند.
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی ادامه داد: فردای آن روز امام عزم رفتن به پاریس می کنند. در آن موقع، هرکس می توانست بدون ویزا سه ماه در فرانسه اقامت داشته باشد. مرحوم دکتر حبیبی و یک عده برای استقبال امام به فرودگاه می آیند. حضرت امام سه روز در حومه پاریس بودند. شاه به این دولت ها باج می داد که هوای او را داشته باشند. به او تلفن می کنند که آیت الله خمینی به اینجا آمده است. شاه چون از یک طرف می ترسید که امام به ایران بیاید و از طرف دیگر تزش این بود که آنجا یک کشور مسیحی است و امام نمی تواند کاری انجام دهد، می گوید من مخالفتی ندارم.
صاحب خانه امام در نوفل لوشاتو چه کسی بود؟
وی یادآور شد: آقایی به نام عسکری که در نوفل لوشاتو خانه ویلایی داشت، به امام پیشنهاد می دهد که من حاضرم آن را در اختیار شما بگذارم. همه اعضای دفتر مخالفت می کنند و می گویند فاصله با پاریس زیاد است. خود امام می روند و موافقت می کنند. ما روز چهارم به آنها ملحق شدیم. من دو روز قبل به شهید عراقی زنگ زدم و گفتم افراد ضد انقلاب دارند به پاریس می آیند. اینها ذهن امام را خراب می کنند.
توکلی بینا گفت: من بلیط پاریس گرفتم و در فرودگاه فرانسه پیاده شدم. پای برج ایفل هتلی بود؛ به آنجا رفتیم. در خیابان کشان دفتری به امام داده بودند. به آنجا زنگ زدم و آقای محمد هاشمی(برادر آیت الله هاشمی رفسنجانی) گوشی را برداشت. گفت کجایی؟ گفتم من هتل ایفل هستم. گفت من با یک استیشن بچه ها را به نوفل لوشاتو می برم. ما به نوفل لوشاتو رسیدیم. یک ساختمان بود که یک اتاق بزرگ داشت. هر شب امام سخنرانی می کردند. ما یک گوشه نشستیم. دیدم یک نوجوان عمامه سیاه آمد و گفت آقای توکلی شما اینجا چه کار می کنی؟ من گفتم شما را نمی شناسم. گفت من سیدحسین (نوه امام) هستم. با آقای عراقی پیش پدر من می آمدید.
فرانسوی ها خیلی به امام خدمت کردند
وی افزود: امام دست من و مهدی عراقی را گرفت و گفت وسایلتان را بیاورید؛ اداره اینجا با شما دو نفر است. فرانسوی ها خیلی خدمت کردند؛ اما مثل گاو ۹ من شیرده شد. در آن روستا ۴۰۰ ژاندارم خیمه زد و در سه شیفت از امام حفاظت می کردند. آن طرف خیابان یک اتاق ۵۰ متری برای امام گرفته بودیم. گاهی شب ها هم از من یا حاج مهدی اجازه می گرفتند و تا صبح دور آن نگهبانی می دادند. شاید مسئول امنیت پاریس ۱۸ ساعت آنجا بود. فقط رئیس جمهورها راه را می بندند. راه را می بستند تا امام رفت و آمد کند.
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی اظهار داشت: روزانه بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ خبرنگار در تردد بودند. ما ظهر و شب به آنها غذا می دادیم. آبگوشت درست می کردیم، سیب زمینی و تخم مرغ آب پز می کردیم. هرکس می آمد را غذا می دادیم. حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر غذا درست می کردیم. فرح دو جلد کتاب نوشته و در جلد دوم نوشته است نمی دانم در سیمای این مرد روحانی چه بود که کل دنیا را به خودش جلب کرد.
وی تأکید کرد: بی شک چهار ماهی که امام در پاریس بود به کل دوران مبارزه می چربید. آن دوران بود که امام کل دنیا را به خودش جلب کرد. کلارک (دادستان اسبق آمریکا) وقت گرفت و به دیدن امام آمد. وقتی از اتاق بیرون آمد من به محمد هاشمی گفتم او را نگه دارید. به او بگویید نظرت در مورد امام چیست؟ کمی فکر کرد و گفت این یک مرد استثنایی تاریخ است.
تکذیب ادعای ابراهیم یزدی در خصوص پیشنهاد پاریس به امام
توکلی بینا در پاسخ به سؤالی در خصوص اینکه مرحوم ابراهیم یزدی در خاطرات خود ادعا کرده که پاریس را او به امام پیشنهاد داده، با تکذیب ادعای مرحوم ابراهیم یزدی مبنی بر پیشنهاد پاریس توسط او به امام، گفت: امام شب از مرز کویت به بصره می آیند. صبح که از خواب بیدار می شوند، خود امام به حاج احمد آقا می گویند که به پاریس می رویم. چون سه ماه آنجا بدون ویزا می توانستید اقامت کنید. آقای یزدی آنجا نبود.
وی در خصوص نقش روشنفکران دینی در پاریس اظهار داشت: اولا دکتر یزدی با خود دانشجویان اروپا و آمریکا هم اصطکاک داشت. همان کسانی که در حکومت ادعا داشتند، می گفتند در جلساتی که می گذاریم حق ندارید بحث سیاسی کنید. دکتر آیت، محمد هاشمی، شیخ الاسلام و کسانی که در سانفرانسیسکو بودند اختلافی داشتند و از من دعوت کردند که این اختلاف را حل کنم. محمد آقا و شیخ الاسلام گفتند تو باید دو سه روز پیش ما باشی و بعد هر جایی بگویی ما با تو هستیم. من دیدم حق با اینها بود. نهضت آزادی این اختلاف را با این آقایان داشتند. دکتر یزدی از من دعوت کرد و به خاطر طولانی بودن مسیر نرفتم.
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی افزود: اینها کنار امام بودند و سخنان امام را چاپ می کردند و زیر آن اسم «نهضت آزادی ایران» را می نوشتند. وقتی ما رسیدیدم، به حاج احمد آقا گفتیم ناراحت نباش. ما هر شب مطالب را به نام امام چاپ می کردیم و این موضوع را از دست آنها گرفتیم. بنی صدر هر شب یادداشت برداری می کرد. از همان موقع طراحی کرد و بعد رئیس جمهور شد. قطب زاده هم جزو گروه هایی بود که با داماد مناقبی و شریعتمداری می خواستند منزل امام و رادیو و تلویزیون را منفجر کنند. یک خلبان را دعوت می کنند و می گویند باید خانه امام و رادیو و تلویزیون را بزنی. اگر تلویزیون را بزنی و امام را نزنی، امام یک ندا بدهد همه جمع می شوند.
وی در پاسخ به سؤالی در خصوص اعدام هویدا گفت: هویدا خیلی آدم حرّافی بود. من در مدرسه رفاه او را به یک اتاق جدا برده بودم. حاج احمد آقا به من گفت می خواهم هویدا را ببینم. به او گفت این چه کارهایی است که کرده ای؟ گفت من کاره ای نبودم؛ سیستم بود. خیلی آدم کثیفی بود. حتی بازرگان از امام نامه می گیرد که فعلا هویدا را نکشند. آقای خلخالی خبر می شود و قبل از اینکه بازرگان وارد زندان قصر شود او را می کشد و می گوید دیر آمده اید.
امام آدم خیلی منطقی و منصفی بود
توکلی بینا با اشاره به اینکه آقای خلخالی سال 41 مسئول دفتر امام بود، گفت: هر یکشنبه من به عنوان رابط مؤتلفه خدمت حضرت امام می آمدم. یک روز آمدم و گفتند امام منزل حاج آقا مصطفی است. حرف های تشکیلاتی که تمام شد،گفتم بعضی ها در دفتر شما هستند که صلاحیت ندارند. گفت چه کسی را می گویید؟ گفتم خلخالی. گفت از چه بابی می گویید؟ گفتم تمام اساتید دانشگاه، فرهیختگان، تجار و بازرگانان که می آیند، تازه مسلمان هستند و یک نفر می خواهد که روابط عمومی خوبی داشته باشد و تغییر و تحول کند. امام بلافاصله چند نفر را در دفتر تغییر داد. آدم خیلی منطقی و منصفی بود. من در زندگی خود چند نفر منصف دیده ام. بعد از امام، شهید بهشتی، مطهری و آقای هاشمی آدم های منصفی بودند که اگر یک بچه هم حرف حساب می زد می گفتند این درست است.
منشأ زاویه گرفتن نهضت آزادی با اعضای دفتر امام
وی در پاسخ به سؤالی در خصوص منشأ زاویه گرفتن نهضت آزادی با اعضای دفتر امام در نوفل لوشاتو، تأکید کرد: این انحراف را از قبل داشتند و نه اینکه بگوییم دفعتا اتفاق افتاد. چند نفری بودند که برای تحصیلات به فرانسه رفتند و برگشتند. آدم های خوبی بودند؛ ولی یک نوع تفکر خاص از اول داشتند. مثلا بازرگان تفکر خاص نزدیک به اهل سنت داشت. سه سال به انقلاب یکی از مشاورین کارتر به ایران می آید و بررسی می کند و می بیند که شاه دیگر محلی از اعراب ندارد. تفکر آنها این بود که یک ارتش قوی درست کنند و نخست وزیری که هم آمریکا را قبول داشته باشد. بازرگان را انتخاب کردند. دکتر امینی جلسه می گذارد و می گوید شما دولت تشکیل دهید؛ شاه کنار می رود.
مرحوم مطهری و بهشتی نهضت آزادی را به امام معرفی کردند
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی ادامه داد: مهندس بازرگان آدم متدینی بود اما انقلابی نبود. او معتقد بود که ما بدون قدرت خارجی نمی توانیم کشور را اداره کنیم. وقتی انقلاب پیروز شد مرحوم مطهری و بهشتی این گروه را معرفی کردند که اینها تشکیلات دارند. غربی ها دیدند «چون که صد آمد نود هم پیش ما است». همین پیشنهادی که قبلا داشتند این آدم بیاید، حالا آمده است. کشور سامان نداشت و شهربانی و ژاندارمری نداشتیم. حتی بعضی ها بلد نبودند اسلحه دست بگیرند و خودشان را از بین می بردند. حتی غربی ها می گویند امام به ما ترفند زد. در آن اوضاع و احوال سخت همین افراد را انتخاب کرد.
وی در واکنش به نظریه سلطنت طلبان که می گویند انقلاب سناریو غربی ها است نیز اظهار داشت: با امینی جلسه گذاشتند و گفتند شما دولت تشکیل دهید و گام به گام جلو بروید، دولت و مجلس تشکیل دهید، نخست وزیر تعیین کنید. گام به گام را آنها در دهان اینها گذاشتند.
توکلی بینا در ادامه خاطرات خود از اقامت حضرت امام در فرانسه یادآور شد: اصلا خط مشی امام این بود؛ یکی از صحبت های هر شبشان این بود که «شاه باید برود». بعضی آدم های کم عمق که تا جلوی بینی شان را هم نمی بینند، می گفتند سید چه می گوید؟ ولی امام مشی خودش را جلو می برد. فردای روزی که شاه فرار کرد، امام گفت هرکس می آید باید سه جمله را کتبی بنویسد. اول نفی رژیم سلطنتی، دوم تأیید مبارزات ملت ایران و سوم من چه کسی هستم و چه موضعی دارم. بازرگان گفت می خواهم با دوستانم مشورت کنم. امام راهش نداد. رئیس جبهه ملی(دکتر سنجابی) آمد. گفتم باید این سه را بنویسید تا امام اجازه ملاقات دهد. نوشت و امام اجازه ملاقات داد.
الآن در مرحله جهانی شدن انقلاب هستیم
وی با تأکید بر اینکه امام مشی خودش را داشت، تصریح کرد: تمام کلیساهای جنوب فرانسه پنج زن را برای خوش آمدگویی به امام فرستاده بودند. امام گفت برای آنها گل و کادو بگیرید. خانمی که رئیس آنها بود گفت «ای امام! ای کسی که آمده ای حاکمیت خدا را بر زمین برقرار کنی». بچه ها گریه شوق می کردند. امام با دستور صریح حضرت ولی عصر(عج) انقلاب را شروع کرد. چه شد که امام جمهوری اسلامی را تشکیل داد و گفت سه مرحله دارد؟ مرحله اول اسلامی شدن کشور، مرحله دوم کشورهای اسلامی و مرحله سوم جهانی شدن است. الآن در مرحله سوم هستیم. زکزاکی ۳۰ میلیون شیعه درست می کند. جامعة المصطفی از ۱۲۰ کشور جهان می آیند.
پهپاد آمریکا را ارتش زد
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی با تأکید بر اینکه به همه جای دنیا سفر کرده است، تصریح کرد: حتی کمونیست ها عکس امام را زده اند و نوشته اند این ناجی محرومین بوده است. الآن اسرائیل در قفس است و ما آن را کنار زده ایم. تازه اینها فهمیده اند شیعه چیست. ما یک گروه بر حق هستیم و آنها یک گروه مفسد فاسد هستند. سازمان سیا هر جنایتی را انجام می دهد و فروگذار نمی کند. بحمدالله ما بر همه جهان مسلط هستیم. پهپادی که زدند را سپاه نزد؛ ارتش زد. هشت نفر از این افسران را برای تشویق به حج برده بودند. همه درجات عالی داشتند. همین ها جت ساختند. من در مدینه با پنج نفر از آنها و در مکه با سه نفر دیگر هم اتاق بودم. آقا برای کسی که دکمه را زده بود انگشتر می فرستد. اما به نام سپاه تمام شد.
وی در خصوص سفر امام از فرانسه به تهران نیز گفت: بعد از اینکه شاه رفت حضرت امام گفت من باید بین مردم بروم. سه هواپیما برنامه ریزی کرده بودند. امام هزینه خودش، اطرافیان و آقای عراقی را داد و به یک هواپیما مختصر شد. مرحوم عراقی گفت وقتی می خواستیم به فرودگاه برویم حاج احمد آقا یک جلیقه ضد گلوله تهیه کرده بود و خواست که این را تن امام کنیم. مرحوم عراقی می گوید به امام گفتم یک عمر ما مقلد شما بوده ایم و امروز شما مقلد ما باشید. می خواهیم به فرودگاه برویم. ما نگران شما هستیم. می خواهیم لباس هایتان را درآورید و جلیقه ضد گلوله را بپوشید. امام جلیقه را پوشید.
توکلی بینا گفت: سه مرتبه بچه های نیروی هوایی من را به آنجا بردند و کروکی برداشتند که امام می خواهد بیاید چه کارهایی باید انجام دهیم. ما ۶۰ هزار نفر را در ۳۶ کیلومتر راه بسیج کرده بودیم. وقتی امام به سالن فرودگاه آمد و سخنرانی کرد دیدیم انقدر جمعیت فشرده شده که امکان خروج نیست. من به شهید عراقی گفتم امام را به پاویون دولت ببریم. یک بنز سرمه ای با نزدیک ۶۰ افسر نیروی هوایی آنجا بود. امام دستش را به دستگیره در ماشین گرفت و گفت شما افسران شریف تا چه زمانی نشسته اید که بختیار شرف شما را ببرد؟ امام را از آنجا به بهشت زهرا(س) آوردیم؛ چون امام فرموده بودند اول می خواهم به بهشت زهرا(س) بروم و بعد در بیمارستان هزار تختخوابی به دیدار مجروحین بروم و بعد به مدرسه رفاه می روم.
وی در پاسخ به سؤالی در خصوص ادعای برخی افراد مبنی بر جا به جا شدن ماشین امام در فرودگاه مهرآباد اظهار داشت: شبی که فردای آن امام می خواستند تشریف بیاورند، بحث بود که چه ماشینی امام را ببرد و چه کسی راننده باشد. مسعود رجوی به آنجا آمد. صباغیان آنها را آورده بود. مسعود رجوی گفت من می خواهم بادیگارد امام شوم. ما هم آنها را قبول نداشتیم و موافقت نکردیم. ما آنها را ریشه ای می شناختیم که با ساواک سازش کرده بود. ستاد استقبال دوستان مؤتلفه بودند؛ آنها را راه نمی دادند. ماشین مشخص شد و یک شیشه ضد گلوله هم روی آن قرار دادیم. قرار شد رفیق دوست راننده باشد.
ماجرای ترور حسن علی منصور علی رغم مخالفت امام
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در خصوص ترور حسن علی منصور، علی رغم مخالفت امام، نیز گفت: اکثر اعضای شورای مرکزی ما مثل مرحوم امانی فقیه بودند و همه ما درس حوزوی خوانده بودیم. ولی برای اینکه فردای تاریخ نگویند چند نفر جوان حکم قتل صادر کردند، خدمت آیت الله میلانی آمدیم و از آیت الله میلانی جواز گرفتیم و عمل کردیم. امام با ترور و قیام مسلحانه مخالف بودند. اما ما هم یک وظیفه داشتیم و خودمان اجتهاد کردیم. یکی از مسائلی که باعث شد امام یک سال بیشتر در ترکیه نماند همین ترور منصور بود. محمد بخارایی در دادگاه می گوید تا زمانی که امام ما در تبعید است تک تک شما تحت نظر هستید و به سزای اعمالتان می رسید.
ماجرای املاک آیت الله هاشمی در قم
وی همچنین در پاسخ به سؤالی در خصوص خرید و فروش زمین آیت الله هاشمی رفسنجانی اظهار داشت: من قبل از انقلاب وکیل رسمی آقای هاشمی بودم. ما بعد از اینکه آزاد شدیم دیدیم که وضع پولی بد است. زمینی از تولیت قم گرفتیم که شهرک بسازیم و از درآمد آن بتوانیم برای کمک به انقلاب پول داشته باشیم. زمین خرید و فروش نمی کردیم. اما سال ۵۵ من به آقای هاشمی گفتم که طلیعه پیروزی پیدا است. با مرحوم میناچی صحبت کردیم که به تولیت احاله کنیم. سال ۵۵ رها کردیم و به دنبال انقلاب رفتیم.
انتقاد توکلی بینا از احمدی نژاد
توکلی بینا افزود: در دولت آقای هاشمی من به عنوان مشاور اقتصاد اسلامی منصوب شدم و در دولت آقای خاتمی با توصیه رهبری به کارم ادامه دادم. وقتی احمدی نژاد آمد من دیدم هرچه آدم حسابی در نهاد هست را دارد بیرون می کند. به دیدار رهبری رفتم و گفتم این همه حمایت از احمدی نژاد مشکل ایجاد نمی کند؟! بزرگان فکر می کردند او دارد کار فرهنگی می کند اما او کلاه سر همه گذاشت. بازنشستگی من را زد. من یک شب مسجد قبا بودم که نوه ام آمد و گفت تلفن با شما کار دارد. مدیر کل دفتر رئیس جمهور گفت اشتباه شده و ما می خواهیم از مشورت شما استفاده کنیم.
اگر اصولگرایان یک لیست ندهند اصلاح طلبان پیروز می شوند
وی با اشاره به در پیش بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی گفت: یکی از کارهایی که مؤتلفه در طول تاریخ کرده، گاهی هم به ضرر خودش تمام شده، ایجاد وحدت بوده است. الآن یک گروه آقای حداد هستند که به میدان آمده اند. ما تلاش زیادی کردیم که همه گروه های اصولگرا یک لیست بدهند. اگر غیر از این باشد دوباره اصلاح طلبان می برند و به ریش همه ما می خندند. لذا ما خیلی تلاش کردیم و حتی با حداد و جامعه روحانیت مبارز صحبت کردیم و روحانیت سه نفر به جلسه جمعی فرستاد و قبول کرد که در کنار ما باشد. باید تلاش کنیم در این انتخابات یک لیست بیرون بیاید. اگر غیر از این باشد، پس فردا هرچه ذلت ببینیم از چشم خودمان ببینیم.
پیوستن پایداری به لیست واحد اصولگرایان
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی ادامه داد: آقا تهرانی(دبیرکل جبهه پایداری) هم پیش ما آمد و گفت حتی اگر اسم های ما در لیست نباشد، حرفی نداریم که یک کاسه باشد. قرار گذاشته ایم یک جلسه با آنها داشته باشیم. البته آقای لاریجانی به آن جلسه دعوت نشده اند. ولی آقای لاریجانی مورد وثوق رهبری هستند و جاهای سخت و گره های کور آقای لاریجانی را فرستاده اند.
وی در پایان گفت: اگر اصلاح طلب معتدلی باشد که رهبری و ولایت فقیه را قبول داشته باشد، هم ما حرفی نداریم. اعتقاد ما این است که باید ستون خیمه را حفظ کنیم. اگر رهبری نبود تا حالا ۱۰۰ دفعه این انقلاب را فروخته بودند. به حال رهبری دعا کنند که ستون این خیمه را سفت و محکم نگه داشته است.
انتهای پیام
این سخنان بی در وپیکرچیست؟؟؟؟ظاهرا همه را مانند خودش فراموشکارتصورکرده…….سال 55 اوج شادمانی رژیم پهلوی بود…..جنبش مصلحانه را سرکوب زندانیان سیاسی را با اظهارتوبه وسپاس به درگاه اریامهر ازاد….و وو و…اساسا نه نیرویی ونه انگیزه ای باقی مانده بود…تا حزب دموکرات وکاندیدایش پیروز انتخابات ریاست جمهوری امریکا شدند…….اقای پرگو ماکه هنوز زنده ایم….
گزارشی زیبایی از حقیقت وجود امام راحل بزرگوارمان امام خمینی(ره) بود. لطفاً نشر داده شود تا همه دوستدارانش بیشتر استفاده کنند و حظ ببرند.
ان شاءالله خدای بزرگ با انبیاء و اولیای الهی محشورشان فرماید. الهی آمین