حاشیه ی برهم خوردن کنفرانس رییس بانک مرکزی اروپا
به گزارش انصاف نیوز، یک ایرانی مقیم هلند درباره ی بر هم خوردن کنفرانس مطبوعاتی رییس بانک مرکزی اروپا در فیسبوک نوشت:
“دیکتاتوری بانک مرکزی اروپا را متوقف کنید!”
این فریاد دخترشجاعی بود که کنفرانس مطبوعاتی رئیس بانک مرکزی اروپا را بهم ریخت!
ماریو دراگی رئیس بانک مرکزی اروپا در حال کنفرانس مطبوعاتی بود که یک خانم معترض اوراقی را که ماریودراگی می خواند در یک لحظه به هوا پرت کرد و پرید روی میز کنفرانس و مرتبا شعار می داد: “دیکتاتوری بانک مرکزی اروپا را متوقف کنید!”
این خانم با تظاهرات یک نفره ی خود توانست صدای خود را به رساترین نحو بگوش جهانیان برساند!
با سیاست های این بانک است که صرفه جویی را به همه ی قربانیان بحران اقتصادی دیکته می کنند! در یونان وضع چنان خراب است که چندی پیش یکی از کارفرماها در باره ی سیاست های اقتصادی و صرفه جویی صندوق بین المللی پول گفته بود: اگر برنامه ی صندوق بین المللی پول اجرا شود من مطمئن هستم که کارگران من فردا زنده نخواهند ماند که سرکار برگردند! کارد چنان به استخوان رسیده است که سرمایه دار دلش به حال کارگران قربانی اش می سوزد!
مثلی هست که می گوید: باید به حال آن قربانی گریه کرد که قاتل دلش به حال قربانی می سوزد!
سود بحران اقتصادی به جیب نخبه گان 1% حاکم بر جهان سرازیر می شود هزینه هایش را باید قربانیان نظام سرمایه داری بپردازند! به قول مارکس سرمایه داران در تقسیم قرضها سوسیالیستی عمل می کنند ولی سود شخصی است!… بعد از طولانی ترین بحران اقتصادی تاریخ بشریت … کوچکترین تغییری در سیاستهای اقتصادی جهان به نفع قربانیان به وجود نیاورده اند… این سیاست ها در عمل به معنی تداوم خشونت بیکران و نامرئی از طرف دولت علیه قربانیان است … فقر بزرگترین خشونت و درد و شکنجه دائمی است…
اگر سیاست های صرفه جویی برای یونان و اسپانیا ادامه یابد زندگی یک نسل تمام به خاطر خوشگذرانی ها و منافع 1%ها نابود خواهد شد… یک اقتصادان در هلند می گفت که به خاطر تحمیل این سیاست های صرفه جویی نسل جوان بحران زده به مدت بیست سال حتی نباید یک بستنی بخورد! این چه گونه زندگیی است که اروپا به جوانانش تحمیل می کند؟ نسلی که سالها باید بیکاری و فقری را تجربه کند، که کوچکترین نقشی در این بحران اقتصادی نداشته است!
این وضعیت آشکار است که مدت طولانی پایدار نخواهد ماند… در اغلب کشورهای اروپا تظاهرات مردمی حیات تازه ای می یابد… در آمریکا هم ما شاهد خشونت هایی از طرف پلیس و دولت هستیم که تا به حال تنها در جهان سوم انجام می دادند … حالا به خاطر ترس از قیام توده ها … و نشان دادن مرز تحمل پذیری دولت، در عمل در آمریکا شانس کشته شدن به دست پلیس هشت برابر بیشتر از کشته شدن به دست تروریستهاست!
رهبران آمریکا و تمامی کشورهای کاپیتالیستی بی وقفه در تمام رسانه های جهانی شعار می دهند که حضور پررنگتر پلیس در خیابان ها و میلیتاریسم جهانی به نفع توده ها و برای حفظ امنیت آنهاست!
پلیس آمریکا در عمل نشان می دهد که مدافع امنیت 1% هاست، نه توده های 99% که قربانی سیاست های نخبه گان حاکم است!
چند روز پیش در یک کنفرانسی در شهر لاهه (دنهاخ) شرکت کرده بودم که یک پروفسور اقتصاد دان و جامعه شناس در باره ی آینده ی یونان صحبت می کرد… می گفت دولت جدید را زیر فشار اروپا وادار می کنند که به تمامی تعهدات دولت سابق که منتخب مردم نبود و توسط تکنوکرات های نئولیبرال تصویب شده بود، گردن بگذارد… اگر یونان در سال 2010 اعلام ورشکستگی می کرد… به نفع مردم یونان بود ولی حالا زیر فشار سیاست های حاکم بر اروپا و بانک مرکزی اروپا همه ی قرض ها را دولتی کرده اند… حتی دولت اعلام ورشکستگی بکند این قرضها را دولت یعنی مردمی که در این بحران نقشی نداشتند باید بپردازند!
زمانی که می خواستند یونان را عضو اتحادیه ی اروپا کنند این وعده ها را به ما می دادند!
” یک بازار 300 میلیونی به روی شما گشوده می شود!
ثبات مالی شما تضمین می شود و در مقابل بحران اقتصادی محافظت می شوید!
با سوبسیدهای ضروری، رفاه اجتماعی شما افزایش می یابد!
حرکت آزاد مردم و ارتقای کیفیت دمکراسی به سطحی بالاتر!”
حالا با توجه به واقعیات موجود و له شدن مردم یونان در این بحران اقتصادی و سودهای نجومی نخبه گان 1% حاکم بر اروپا همه می توانند فاصله ی وعده های شیرین و واقعیات به غایت تلخ را تجربه و درک کنند!
من از او سئوال کردم، اروپای امروز یک اروپای نئولیبرال است. پرواضح است که اجازه نخواهند داد یک آلترناتیو چپ در اروپا پیروز شود. اگر این روزنه ی امید باز شود کشورهای زیادی که در بحران اقتصادی اروپا دست و پا می زنند، مانند دومینو به دنبالش روان خواهند شد… شکست یونان چماقی خواهد شد بر سر تمامی جنبش های چپ اروپا و درس عبرت برای توده هایی که به دنبال آلترناتیو چپ می گردند! اگر چپ شکست بخورد همه جا آلترناتیو راست افراطی و نئوفاشیست جای چپ را پر خواهد کرد! اروپای امروز از رشد راست افراطی و نئوفاشیست نمی ترسد، از رشد چپ وحشت دارد! با توجه به این مسائل چرا در یونان به فکر این نیستند که راه حل را در خارج از نظام کاپیتالیستی جستجو کنند؟
جواب بی نهایت جالب و درد آوری داد! گفت من هم با آن راه حل موافقم ولی آن راه حل نیازمند حمایت توده ای است که در حال حاضر در یونان و در عرصه ی بین المللی وجود ندارد!
در سال گذشته تنها آلمان میلیاردها دلار از بحران اقتصادی یونان استفاده برده … ولی قربانیان این نظام با فراغ بال برای نجات خود به آغوش جلادانشان پناه می برند!
هیچ نوشداروی معجزه گری وجود ندارد… باید در تمام سطوح به ارتقای آگاهی و خودسازماندهی توده ها دامن زد و مقاومت خلاقانه ی مردمی را گسترش داد… هر کدام از این آکسیون ها یک گام ما را برای رسیدن به دنیایی انسانی نزدیکتر می کند! به این گام های استوار بیاندیشید….!
امیدوارم بخشی از مردم ایران که در انتظار سرازیر شدن سرمایه های غربی سر از پا نمی شناسند، با توجه به تجربه ی یونان در انداختن خود به بغل طرح های نئولیبرالی اروپایی و آمریکایی کمی تامل کنند و درس های تاریخی خود را به موقع یاد بگیرند!…
انتهای پیام