خرید تور تابستان

منتخب اصلاح طلب: اصلاحات باید از مجلس آغاز شود

منتخب مردم تهران در دهمین دوره مجلس شورای اسلامی با اشاره به وجود مشکلات مختلف در جامعه و لزوم اجتناب نمایندگان این مجلس از جناح ‌بازی در مجلس گفت: مجلس دهم باید به فکر مهار این مشکلات مردم باشد. این مشکلات اجازه سیاسی کاری را به نمایندگان مجلس نمی‌دهد.

محمدعلی وکیلی همچنین با بیان اینکه مجلس دهم باید بعد نظارت خود را تقویت کند اظهار کرد: برخی قوانین مجلس باید اصلاح و حتی منسوخ شوند و مجلس باید اصلاحات را از خود آغاز کرده و روند قانونگذاری خود را اصلاح کند.

مدیر مسول روزنامه ابتکار همچنین با تاکید بر ضرورت حفظ ائتلاف امید در مجلس دهم گفت: ما اگر ائتلاف را حفظ کنیم همه مجلس را برده‌ایم اما اگر ائتلاف حفظ نشود حتی اگر ریاست مجلس را هم به دست آوریم هیچ به دست نیاورده‌ایم.

متن کامل گفت و گوی محمدعلی وکیلی با ایسنا، درباره دلایل موفقیت اصلاحات و شکست اصولگرایان در تهران، اولویت‌های مجلس دهم و لزوم اصلاح نظام انتخاباتی به شرح زیر است:

با وجود اینکه گزینه‌های اصلی اصلاح‌طلبان رد صلاحیت شد اما صحنه انتخابات را ترک نکرده و مردم را نیز برای حضور در انتخابات تشویق کردند. شما دلیل اصرار بر ماندن در صحنه را از سوی اصلاح‌طلبان چه می‌دانید؟

واقع‌گرایی دلیل این صندوق‌محوری در رویکرد اصلاحات است. اصلاح‌طلبان واقع‌گرا شدند و بر اساس همین واقع گرایی در مطالبات خود حداقل‌گرا شدند. طبیعی است هر چقدر از برآوردهای غلط محاسباتی و مطالبات دست نیافتنی فاصله بگیریم و به حد مقدورات برای به دست آوردن حداقل‌ها تلاش کنیم ، حداکثر انگیزه را به دست می‌آوریم. از سویی تجربه سال 92 نشان داد هرگاه ما واقعیت ساحت سیاست را درست درک کنیم و بازی را از صفر- صد به بازی برد- برد تبدیل کنیم حتماً نفع می‌بریم. تجربه 92 به اصلاحات کمک کرد تا آنها با پختگی، عقلانیت، صبر و سعه صدر به صحنه انتخابات بیایند.

چرا اصلاحات به حداقل خواسته‌ها اکتفا کرد؟

زیرا عالم سیاست و قاعده بازی برد- برد به ما می‌گوید اگر به حداقل‌ها قانع نشوی،‌همان حداقل هم نصیبت نمی‌شود. ما باید ساحت پلورال سیاست را به رسمیت بشماریم و قبول کنیم که عالم سیاست متغیرهای فراوانی دارد. ما اگر تعریف درستی از موقعیت نداشته باشیم و برداشت‌های درستی هم از مقدورات خود نداشته باشیم به این حداقل‌ها نمی‌رسیم. طرح مطالبات حداکثری در یک فضای انقباظی فقط موجب هدر دادن امکانات و ناامید کردن مردم می‌شود.

ما خودمان را برای شرایط اضطرار تجهیز کرده‌ایم و جبر زمانه موجب شد که ما برای شرایط اضطرار تصمیم بگیریم. شرایط اضطرار یعنی ما امکان طرح خواسته‌های اولیه را نداریم و نیروهای درجه یک خود را نیز نمی‌توانیم استفاده کنیم. بنابراین به نیروهای درجه دو اکتفا می‌کنیم. از سویی شرایط دلخواه ما نیست بنابراین ما باید انعطاف لازم را برای ائتلاف روی کف مطالبات با کسانی که در کف گفتمان با ما شریک هستند، داشته باشیم. این عوامل موجب شد ما واقع‌گرا شویم. ما آدم‌های در حال هستیم و همیشه برای شرایط حال تجویز لازم را دارم.

شما اشاره کردید که انسان‌های در حال هستید. آیا شما پیش‌بینی رد صلاحیت‌ها را داشتید؟

این اتفاق پیش‌بینی می‌شد. به همین دلیل در شورای سیاست‌گذاری فرمول اجماعی به کار گرفته شد و ما خود را برای هر احتمالی آماده کردیم و راه‌های مختلف را پیش‌بینی کردیم و اکنون کارنامه اصلاح‌طلبان در این حوزه قابل قبول است و اصلاحات پیروز عقلانیت در تصمیم‌گیری شد.

افراد ناشناخته لیست اصلاحات با چه سازوکاری شناسایی شده‌اند و در لیست قرار گرفتند؟

احزاب اصلاحات و اشخاص حقیقی بانک اطلاعاتی کاملی از نیروهای مختلف در اختیار داشتند. پس از روشن شدن مرحله اول تأیید صلاحیت‌ها، 500 نفر از لیست بانک‌های اطلاعاتی آنالیز شدند و در نهایت به یک لیست 35 نفره اصلی و در مجموع یک لیست 90 نفره به دست آمد. تعدادی از افراد لیست نهایی نیز سهمیه حزب اعتدال و توسعه بود. در نهایت بر اساس رزومه ارائه شده افراد و همچنین مصاحبه با آنها 30 نفر نهایی گزینش شدند.

لیست اصلاحات یک لیست ائتلافی نام گرفت بنابراین طبیعی بود در این لیست افراد غیراصلاح‌طلب هم حضور داشته باشند. البته انتقاداتی به حضور کاظم جلالی در لیست وجود داشت. اکنون چه تضمینی وجود دارد که کاظم جلالی در مجلس دهم همراه با اصلاحات باشد و آیا در مقطع رأی برای انتخاب رئیس مجلس آیا جلالی، لاریجانی را به عارف ترجیح نمی‌دهد؟

وقتی گفته می‌شود ما ائتلافی تصمیم گرفیت یعنی باید هر احتمالی را بپذیریم. ائتلاف یعنی قانع شدن به حداقل‌ها. ائتلاف تأمین کننده خواسته‌های سلبی است یعنی از رهگذر ائتلاف ما شانس رقیب را کم و شانس خود را افزایش می‌دهیم.

از همین حالا نمی‌توان پیش‌بینی کرد که در آینده چه می‌شود و آرایش رأی‌ها چگونه می‌شود. مهمتر از انتخاب رئیس مجلس حفظ ائتلاف امید است. ما اگر ائتلاف را حفظ کنیم همه مجلس را برده‌ایم اما اگر ائتلاف حفظ نشود حتی اگر ریاست مجلس را هم به دست آوریم هیچ به دست نیاورده‌ایم. به نظر من ائتلاف مهمتر از اسم‌هاست. ما باید بپذیریم که فراکسیون را مهمتر از هیأت رئیسه بدانیم. در این شرایط ابتدا تصمیم‌ها در فراکسیون گرفته می‌شود سپس به صحن علنی مجلس می‌رود.

شما اشاره کردید که فراکسیون‌ها از هیأت رئیسه مهمتر هستند در حالی که رئیس مجلس و هیأت رئیسه نقش مهمی در اولویت دادن به طرح‌ها یا لوایح دارند.

به لحاظ شکل تصمیم‌گیری اگر پذیرفتید که تصمیمات پیش از آنکه در صحن علنی اتخاذ شود، در فراکسیون‌ها انجام شود اهمیت فراکسیون‌ها از هیأت رئیسه بیشتر می‌شود. منطق ائتلاف می‌گوید در تصمیمات پساپیروزی برای جلوگیری از انشقاق باید فراکسیونی تصمیم گرفت. بنابراین پیش از اینکه ببینیم چه کسی رئیس مجلس می‌شود باید ببینیم آیا به فراکسیون واحد می‌رسیم یا نه.

به نظر شما مجلس دهم چند فراکسیون خواهد داشت؟

اگر به خواست من عمل شود دو فراکسیون یعنی فراکسیون امید و فراکسیون اصولگرایان در مجلس حضور خواهد داشت و مستقل‌ها بین دو فراکسیون توزیع می‌شوند. اما اگر به خواست من عمل نشود، مجلس به سه فراکسیون اصلاحات، اصولگرایان و اعتدال‌گرایان تقسیم می‌شود.

در این بین مستقل‌ها و اعتدالیون نقش مهمی خواهند داشت. آیا پیش‌بینی کرده‌اید که آنها را به سمت فراکسیون امید جذب کنید؟

حتی برخی کسانی که با نام اصولگرایی به مجلس آمده‌اند این امکان را دارند که در فراکسیون امید جذب شوند. همیشه عنوان افراد در ورود به مجلس با یارگیری در درون مجلس متفاوت است. اصولاً مستقل‌ها ابتدا به ساکن اصلاح‌طلب‌اند و عنوان مستقل بیشتر یک تاکتیک است زیرا ما در آرایش واقعی عرصه سیاست، مستقل نداریم. البته جذب مستقل‌ها مشروط به این است که ما خودمان دچار اختلاف نشویم.

در مجلس نهم دو فراکسیون رهروان و اصولگرایان وجود داشت. شما جایگاه این دو فراکسیون را در مجلس دهم چگونه می‌دانید؟

رهروانی‌ها در قالب فراکسیون امید فعالیت کردند و موفقیت‌ آنها مدیون لیست امید است. در مجلس نهم دو صف برجامیان و نابرجایمان وجود داشت که اصلاح‌طلبان، رهروان و اعتدالیون در صف اول و فراکسیون اصولگرایان در صف دوم بودند. در این انتخابات لیست امید رأی‌ساز شد و همه ما مدیون این لیست هستیم.

اگر خواسته باشیم به نتایج انتخابات اشاره کنیم باید بگوییم که رأی آوردن کامل یک لیست در تهران اتفاق عجیب و جدیدی بود. به نظر شما چه عواملی باعث شد تمام اعضای لیست امید در تهران رأی بیاورند؟

مجموعه‌ای از عوامل مختلف موجب این انتخاب شد هرچند برخی از عوامل نقش برجسه‌تری داشتند. در گذشته پیروزی اصلاحات مشروط به مشارکت بالای 55 درصد بود اما برای اولین بار مشارکت در کمتر از 55 درصد اما ما پیروزی کاملی به دست آوردیم. در پایین شهر تهران ما با کاهش 20 درصدی مشارکت و در بالای شهر با افزایش 30 درصدی مواجه شدیم. در واقع 20 درصد از بدنه اجتماعی اصولگرایان از عملکرد این جناح ناراضی بودند و نمی‌خواستند به اصلاحات هم رأی دهند بنابراین ترجیح دادند که نیایند.

اولین بار هم در این انتخابات مرزهای جغرافیایی رأی بهم ریخت یعنی اینگونه نبود که اصلاحات فقط در بالای شهر و اصولگرایان در پایین شهر رأی داشته باشند. مرزهای ارزشی رأی هم بهم ریخت یعنی دیگر اصلاحات فقط در دانشگاه رأی نداشت و در بسیاری از مساجد رأی اصلاحات بیشتر از اصولگرایان بود.

اینها نشان می‌دهد که تبلیغات سلبی یکطرفه نتیجه معکوس داشته و برآیند عملکرد12 ساله اصولگرایان در مجلس از نظر مردم مثبت نبود. به نظر من مردم در این انتخابات نشان دادند که به حرف‌های تکفیری توجه نمی‌کنند. البته یک عامل بسیار تعیین کننده در این انتخابات به نام فضای مجازی وجود داشت که همه را غافلگیر کرد. ما شاهد کم‌تحرکی در فضای واقعی انتخابات بودیم اما مردم هیجان خود را در تلفن‌های همراه خود و در فضای مجازی تخلیه کرده و رفتار خود را پای صندوق رأی آوردند.

در جریان اصلاحات شخصیت‌های تأثیرگذاری مثل سیدمحمد خاتمی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی حضور دارند که در ترغیب مردم و همچنین اجماع اصلاحات نقش مهمی دارند اما اصولگرایان فاقد چنین شخصیت‌هایی هستند. حتی زمانی که عسگراولادی و مهدوی کنی هم در قد حیات بودند نتوانستند در اردوگاه اصولگرایی اجماع ایجاد کنند. به نظر شما چه بلایی سر اصولگرایان آمده است؟

اصولگرایان همیشه شیخوخیت‌پذیر، مصلحت‌اندیش و تکلیف‌گرا بودند اما آن امتیازها را از دست داده‌اند. زیرا از سویی آدم‌های ‌ذی نفوذ آنها دیگر نیستند و از سویی در دوران احمدی نژاد ما شاهد ساختارشکنی و همچنین حرمت شکنی از بزرگان اصولگرا بودیم. احمدی‌نژاد شیخوخیت‌گرایی، مصلحت‌اندیشی و تکلیف‌گرایی را کنار گذاشت و در کنش سیاسی خود، بزرگ ستیزی و شالوده شکنی را در پیش گرفت. این گفتمان اکنون در جریان اصولگرایی غالب شده و همین گفتمان است که می‌گوید من اصولگرای واقعی هستم. تجلی این گفتمان هم پایداری‌ها هستند.

چرا اصولگرایان تندروها را کنار نگذاشتند و به همین دلیل لاریجانی را از دست دادند؟

به نظر من مجموعه اصولگرایان در گفتمان احمدی‌نژاد تعریف می‌شوند. درست است که آنها می‌گویند ما با احمدی‌نژاد زاویه داریم اما در بستر گفتمانی احمدی‌نژاد فعالیت می‌کنند. به همین دلیل اصولگرایان زیر سایه احمدی‌نژاد همچنان فعالیت می‌کنند و گفتن اینکه ما از احمدی‌نژاد جدا شدیم با حکمت عملی اصولگرایان سازگاری ندارد.

عبدالرضا داوری گفته که دلیل شکست اصولگرایان اعلام برائت از احمدی‌نژاد است. نظر شما درباره این دیدگاه چیست؟

اعلام برائت جوانمردانه نیست زیرا آنها در چارچوب گفتمان احمدی‌نژاد فعالیت می‌کنند. از نظر مردم جدایی اصولگرایان از احمدی‌نژاد صادقانه تلقی نشد و شاید به همین دلیل حرف داوری صحیح باشد. به طور مثال در گفتمان احمدی‌نژاد هاشمی ستیزی وجود داشت که اصولگرایان هم آن را دنبال کردند.

داوری همچنین گفته که احمدی‌نژاد فعالیت سیاسی خود را از سال 95 آغاز می‌کند. آیا احمدی‌نژاد می‌تواند در فعالیت جدید خود موفقیتی هم کسب کند؟

باید منتظر ماند و دید احمدی‌نژاد می‌خواهد با همان گفتمان قبلی وارد شود یا خیر. ما باید ببینیم احمدی‌نژاد چگونه رفتار می‌کند.

یکی از ایرادات نظام انتخاباتی ما نبود نظام انتخاباتی حزبی است. به گونه‌ای که اکنون که حداد عادل حدود یک میلیون داشته و فقط 500 هزار رأی از عارف کمتر به دست آورده نمی‌تواند وارد مجلس شود و اصولگرایان در تهران هیچ نامزدی در مجلس ندارد. آیا مجلس دهم می‌تواند این سازوکار را اصلاح کند تا جناح‌ها بر اساس میزان رأیی که دارند وارد مجلس شوند؟

این ایراد وارد است و یکی از اشکالات دموکراسی در کشور ما این است که اقلیت جایی در پیروزی اکثریت ندارد. فاصله کف رأی ما با سقف آرای اصولگرایان فقط 40 هزار رأی در تهران است و اصلاً خوب نیست که این اقلیت دارای وزن رأی را نادیده بگیریم. من معتقدم حداد عادل باید بتواند در مجلس بدون حق رأی اظهارنظر کند. نباید اقلیت به صرف اقلیت بودن از گردونه تأثیرگذاری حذف شوند.

از سویی ما و رقیب فقط 50 درصد رأی را داشتیم و 50 درصد پای صندوق‌ها نیامدند. باید آسیب‌شناسی شود که چرا این 50 درصد در انتخابات مشارکت نکردند. مجلس دهم باید هم وارد این آسیب‌شناسی شود و هم سیستم انتخاباتی را اصلاح کند. از سویی باید احزاب هم تقویت شوند تا نظام انتخابات حزبی در کشور ما برقرار شود.

از نظر شما مجلس دهم باید چه موضوعاتی را در اولویت خود قرار دهد و چقدر مهم است این مجلس از سیاسی‌بازی و جناح‌بازی به دور باشد؟

شرایط جامعه به ما اجازه سیاسی‌کاری نمی‌دهد. وضعیت اجتماعی مردم بود که رقیب ما را زمین‌گیر کرد و موجب عدم مشارکت 50 درصد مردم شد. من قبلاً هم گفته‌ام جامعه مین‌کاری شده؛ مین بیکاری، فساد، اعتیاد، ‌افسردگی، بی‌اعتمادی و وضعیت بد اقتصادی. در کنار این موضوعات ما بحران آب،‌ آلودگی‌ها و بحران زیست‌محیطی را هم داریم و مجلس دهم باید تمام انرژی خود را صرف مهار کردن این بحران‌ها در گام اول و سپس چاره‌جویی برای برون‌رفت از بحران‌ها کند.

از سویی مجلس هم باید اصلاحات را از خود شروع کند و رویکردهای قانون‌گذاری خود را اصلاح کند. اکنون مجلس به ماشین قانون‌سازی تبدیل شده که اشتباه است. ما باید ببینیم قوانین ما کجا ضدتوسعه بوده و مانع فعالیت هستند. ما باید این قوانین را اصلاح و حتی آنها را منسوخ کنیم و به جای قانون‌گذاری حداکثری به سمت نظارت حداکثری برویم. در این شرایط با فساد و قاچاق مقابله خواهد شد.

خود مجلس هم نباید منشأ رانت باشد و امضای مجلسی‌ها نباید پای هر تأخیر معوقه بانکی وجود داشته باشد. اکنون بسیاری از معوقات مشمول سفارشات هستند. در حالی که مجلس باید دیده‌بان ملت باشد.

انتهای پیام

 

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا