علت دستگیری روح الله زم در سال ۸۸
محمدعلی زم پدر روح الله زم، موسس آمدنیوز، در یادداشتی اینستاگرامی با عنوان «آسیبشناسی یک راپورت» با تاکید بر این که منظورش حمايت و دفاع از فرزندش نیست به نکتهای در مورد چگونگی مواجهه با او از سالهای قبل اشاره کرد.
به گزارش انصاف نیوز، حجت الاسلام زم نوشت:
کسانی که ذرهای با «روحالله زم» آشنایی و دوستی داشتند، میدانستند که او حداقل تا ۳۱ سالگی و پیش از زندان ناحقی که توسط برخي افراد وسوسهگر در سال ٨٨ بر او تحميل شد، اصلاً به الفبای سیاست هم ورود نيافته بود و با سياست بيگانه بود. او همه علاقهاش معطوف هنر و سینما، مطالعه خاطرات و تاریخ و جنگ و انقلاب و کسبوکار و ورزش (فوتبال) بود و مشاركتش در انتخابات مرحوم آقای هاشمي رفسنجاني در سال ٨٤، هم از سرِ آن بود كه در برابر موجود ناشناختهاي چون آقای احمدینژاد، معتقد بود كه بايد از اين چهره ديني-ملي و یار هميشه امام و رهبر و مردم حمايت كرد.
در سال ٨٨ كه بهدلايلي! از همين مقدار حضور هم در تبليغات انتخاباتي استنكاف ورزيده بود، با یکی از طرفداران آتشین آقای احمدينژاد که برحسب تصادف! از پامنبريهاي پيش از انقلاب بنده و کارمندان و نمکخوردگان سفره بيست و چندساله حوزه هنری بود، مجادله لفظی پیدا میکند و در آخر، آن مرد شریف! وي را تهدید میکند که «حالا بهت میگم!». همان شب موضوع جدالش را برایم تعریف کرد و از تندی بیمنطق آن فرد گلایه داشت. دو روز بعد كه او را به بهانه خرید مغازه بستنیفروشیاش (شعبه آیسپک شهرری) از خواب و خانه، خواندَنَش و راهی زندان كردند. در بررسی علل دستگیریاش با آگاهی از اینکه حتماً یک پوستر ضد تبلیغاتی آقای احمدینژاد هم در خودرو او يافت كردهاند، در مکالمه با متصدیان پروندهاش چنین فهميده بود که هيچ علتي براي دستگيرياش جز راپورت آن فرد وجود نداشته است، در نيمه شب آزادیاش از باب گلایه و قدرناشناسی آن کارمند، به محض ديدنش در زير پل زندان اوين به بنده شكايت كرد كه من او را به توهم و خیالپردازی، متهم کردم و تا حدودی منكر سخنش شدم و از او خواستم که هرگز در این خصوص، لب به سخن و افشای نام آن شخص، نگشاید!
عزیزان جانی!
نقل این خاطره، برای آن بوده و هست که گفته باشم كه: اولاً در روزگار حاكم بر ما چگونه همه چيز مهياي هلدادن و سُراندن افراد به بيراهه ميگردد و يك فرد خودي را چگونه ميتوان به يك عنصر مخالف تبديل كرد! و ثانياً متذكر شوم كه گاهی یک کلام نسنجیده و یا رفتار عصبی از سر بغض، کینه، حسد و انتقامجویی انقدر هزينهاش سنگين است كه میتواند سرنوشت یک فرد، خانواده، حتی کشور و جهانی را تغییر دهد و به سوزش بکشاند! و ثالثاً روحالله را بهعنوان يك تجربه تلخ و پرمخاطره بازخواني كرده تا گمان روحاللهسازي را براي جواناني با شور و شتابي چون او در هر وقت را براي همگان قابل دسترس و شدن بدانيم!
دوستان جاني!
اگر این خبر و گمان روحالله از علت دستگیریاش همین باشد، باید این دوست و همکار قدیمی كه تقريباً همسنوسال من است، آموخته بود كه براي تنبيه و تنبه روحالله -اگر حق باشد- راه ديگري جز راپورت او بهعنوان يك عنصر غير و يا ضد احمدينژادي را بر ميگزيد، حال آنكه انتظار از چون اويي بيشتر از اینهاست!
دوستان بامرام ديني!
ای کاش ما مذهبيها ولو آنكه حق با ما باشد، برای گوشمالیدادن و یا قدرتمان را بهرخ ديگرانکشیدن! از گزينههاي انسانيتري استفاده كنيم! تا خانمانسوز دنياي ديگري و آخرتسوز خانه خود نگرديم!
در همه اين روز و شبهايي كه نميتوان به سرنوشت روحالله فكر نكرد، همواره اين آسیب ريشه شناسانه، از ديدگانم دور نميشود!
اميدوارم، دوستان اين وجيزهنويسي را حمايت و دفاع از روحالله ندانند و به حقيقت نهفته در كُنه اين سخنان توجه كنند.
انتهای پیام
خب راپرت چه کاری زندان داره؟ بستنی خورن؟
موافقم چون خیلی از افراد همینجوری ضددین ومخالف شده اند اگر هر نظر وعقیده ای آزاد بود اینگونه مشکلات کمتر میشد
تمام تلاششونو میکنن ک اعدامش نکنن!