صعود و افول مقتدا صدر | صدریها فعلا بازندهاند
على موسوى خلخالى، معاون سردبیر سایت دیپلماسی ایرانی در تحلیلی نوشت:
هنگامی که کشوری دوره های متوالی از کودتاهای مختلف را از سر می گذراند و بعد از آن حکومت کودتایی مستبدی بر سر کار می آید که حکومتی به شدت بسته و خفقان آور را بر کشور حاکم می کند، آن کشور به کشوری پیچیده و بغرنج از لحاظ سیاسی تبدیل می شود، تا آن جا که وقتی فضا باز می شود و آن حکومت استبدادی فرو می ریزد هر جریان سیاسی برای هر تحرک سیاسی خود مجبور است وارد میدان مینی شود که از فضای بسته گذشته به جا مانده و هر گامش می تواند عواقب سختی را برایش به دنبال داشته باشد. عراق یکی از این کشورها است. سادگی مردم و پیچیدگی عملیات سیاسی سبب شده است تا عرصه سیاسی آن به یک میدان وسیع سیاسی پرمین تبدیل شود.
این روزها جریان صدر به رهبری مقتدا صدر می رود بازی سخت و دقیقی را که آغاز کرده بود با شکست به پایان برساند. هنگامی که بحث تشکیل دولت تکنوکرات به میان آمد مقتدا صدر جزء اولین کسانی بود که بی توجه به امکان پذیر بودن یا نبودن ایجاد چنین دولتی در عراق و بی توجه به پازل های سیاسی موجود در کشور به استقبال آن رفت و زودتر از هر جریانی حتی برای خود فهرست داد و نام هایی را رسانه ای کرد. وقتی که دو ماه پیش حیدر العبادی اعلام کرد که بر اصلاح کابینه خود اصرار دارد و می خواهد افراد تکنوکرات را به وزارت منصوب کند و قصد دارد مبارزه شدیدی را با فساد اداری و مالی که عراق را در خود غرق کرده، انجام دهد، مقتدا صدر در قامت فردی ضدفساد به میدان آمد و اعلام کرد دو نفر از یاران نزدیکش را که سمت های دولتی داشته اند به اتهام وجود پرونده های فساد مالی علیه آنها در نجف حبس کرده و از مردم می خواهد هر کس علیه آنها اعتراض دارد، بیاید و شکایت کند. بعد از آن مقتدا صدر یاران خود را به منطقه سبز بغداد فرستاد و با تحصن در پشت منطقه سبز فشار به عبادی را آغاز کرد. بعد از آن خود به منطقه سبز رفت و تحصن کرد تا به این ترتیب فشار همگانی به حیدر العبادی آورده باشد و او را وادار کند، دولتی تکنوکرات تشکیل دهد. از همان جا زمزمه هایی شنیده می شد که عبادی در حال رایزنی با مقتدا صدر برای تشکیل دولت تکنوکراتش است. روشن بود که گروه مشورتی او به خوبی وی را هدایت می کنند و تسلطی بر امور دارند.
تا این جای کار مقتدا صدر موفق شده بود، از یک سو خود را چهره ای مردمی جا بزند و در میان مردم شور اصلاح طلبی به سود خود به وجود آورد و همچنین خود را مدافع مردم مستضعف معرفی کند و از سوی دیگر سوار موجی شود که در سایه آن از هر گزند احتمالی در امان بماند. هم زمان با نمایندگان دولت نیز چانه زنی را آغاز کرد تا در دولت آینده سهم قابل قبولی داشته باشد.
هنگامی که حیدر العبادی 30 مارس (12 فروردین) به پارلمان رفت و فهرست وزارتی خود را در پاکتی در بسته تحویل نمایندگان مجلس داد، دیگر احزاب سیاسی شوکه شدند. سید عمار حکیم می گفت عبادی با او درباره این پاکت صحبت نکرده و متحدان سیاسی او در جریان نام هایی که دقایقی بعد از آن به عنوان وزرای تکنوکرات روی تلکس های خبری آمد، نبودند. ابراهیم جعفری، حسین شهرستانی و اعضای حزب فضیلت نیز همین احساس را داشتند. مشخص شد که مقتدا صدر شش تن از افراد نزدیک خود را به عنوان وزیر تکنوکرات در دولت عبادی گنجانده است. مقتدا صدر اعلام پیروزی کرد و به تحصن خود پایان داد و با شور و شعفی که از این پیروزی احساس می کرد به نجف بازگشت. اما این همه داستان نبود. او و یارانش از این جا به بعد تحولات امور را محاسبه نکرده بودند. دو روز بعد کردها به مخالفت با این فهرست برخواستند. بعد از آن زمزمه رای عدم اعتماد به کل کابینه دولت و شخص نخست وزیر مطرح شد. استعفای یک به یک وزرای پیشنهادی از سمت های خود آغاز شد و نمایندگان مجلس به صراحت گفتند به دولت پیشنهادی رای نمی دهند. تا این که حیدر العبادی و دیگر فهرست های سیاسی اعلام کردند با فهرست پیشنهادی سید عمار حکیم برای اصلاحات دولت موافقند. فهرستی که می گفت فراکسیون های صاحب اکثریت در مجلس وزرای تکنوکرات را به عبادی پیشنهاد می دهند و او از میان آنها کسانی که صلاح می داند را انتخاب می کند. این جا بود که مقتدا صدر متوجه شد که ساخت و پاختی که علیه دیگر جریان های سیاسی در خفا با حیدر العبادی انجام داده بود به سودش تمام نشده است. این بار ورق برگشت و بازنده او بود. حیدر العبادی می رفت کابینه تازه ای را به مجلس معرفی کند که در آن جریان صدر نه طرف مشورت بود نه در آن جایی داشت.
چهارشنبه شب وقتی که سران سیاسی در بغداد گردهم آمدند و سند اصلاحات را امضا کردند، مقتدا صدر غایب بود. در این جا بود که وی فهمید بازی را باخته است. او چهارشنبه از نجف به بغداد رفت و از آن جا راهی لبنان شد تا شکستی سیاسی به نام او ثبت شود. رفتنی که ممکن است به این زودی ها بازگشتی برایش نباشد.
انتهای پیام