پرسشی تکاندهنده دربارهی ترور شهید فخریزاده
جعفر شیرعلینیا، پژوهشگر تاریخ جنگ در یادداشتی تلگرامی با عنوان «پرسشی تکاندهنده دربارهی ماجرای دیروز؛ فریاد نزنید، توضیح دهید» نوشت:
«آقای صدوقی یک نامهای قبل از شهادتش به سپاه نوشته که این حفاظتی که شما گذاشتهاید، این حفاظت نیست. این پاسدارهایی که برای حفاظت گذاشتید اینها درست و حسابی تیراندازی هم بلد نیستند تا چه رسد به مسائل دیگر!»
آیتالله صدوقی، امامجمعهی یزد، 11 تیر 1361 پس از برگزاری نمازجمعه ترور شد و حسن باقری، از فرماندهان ارشد سپاه، در سالهای ابتدایی جنگ، در سخنرانیاش چند ماه قبل از شهادت، به این موضوع اشاره کرده است. باقری می گوید پس از ترور صدوقی «شورای فرماندهی سپاه یزد را گرفتند، به زندان انداختند.» اما میپرسد اما آیا میتوان صدوقی دیگری درست کرد؟ چند ماه بعد از ترور صدوقی، آیتالله اشرفی اصفهانی، امامجمعهی کرمانشاه، در 23 مهر 61، در جمعهای دیگر، ترور شد و باقری در سخنرانیاش گفت: «برادر شمخانی، که قائممقام سپاه بود، روز جمعه رفته و دیده که خود ایشان آمده درِ خانه را باز کرد است. یک امام جمعهای که همردیف آقای صدوقی بوده، گفته که حاج آقا پس حفاظت چی شد؟ بچهها کجا هستند؟ گفتند امروز جمعه است و حفاظت تعطیل کرده است!!»
باقری در این سخنرانی به چند مطلب کلیدی دربارهی ریشهی برخی از آشفتگیها اشاره میکند؛ از جمله اینکه سپاه «درگیر یک سری مسائل شهری میشود و درگیر یک سری مسائلی میشود که وظیفهی او نیست و بعد موقعی که مینشینیم با یک پاسدار صحبت میکنیم، میبینیم میخواهد نهضتهای آزادیبخش داشته باشد، روابط عمومی داشته باشد، دفتر سیاسی داشته باشد، انتشارات داشته باشد، با ضدانقلاب مبارزه کند و در جریانات سیاسی تاثیر داشته باشد. میخواهد همهکاره باشد، ولی چقدر دارد مایه میگذارد؟ پس کو؟ ما که عهدهدار مملکت نیستیم. مملکت برای خودش سکاندار دارد، امام زمان دارد، امام خمینی را دارد، مجلس را دارد، دولت را دارد، شورای عالی قضایی را دارد، شورای نگهبان را دارد، ما هم به عنوان یک بازوی اجرایی نظامی در کنار ارتش مطرح هستیم.»
باقری به یک مطلب مهم دیگر توجه کرده است: اینکه بار اصلی به دوش مردمی است که در حال تحمل شرایط سخت اقتصادی کشور هستند؛ «صریحا بگویم: باور کنید کمترین کسانی که در مسئلهی جنگ سهیم هستند آنهایی هستند که دارند در جنگ میجنگند. فشار سیاسی روی مسئولین مملکت است، فشار مالی روی مردم است، همه جا کوپنی است.»
نکتهی مهم دیگری که باقری روی آن دست میگذارد، بحث استفاده از تجربیات جنگ است: «اگر فردا شوروی حمله کند به درهگز و شما در درهگز بخواهید جنگ تن به تن خرمشهر را بکنید، روز قیامت مسئول هستید و باید جواب بدهید. مسلمان و مومن نباید دو بار از یک سوراخ گزیده شود. ما مسئولیم مسئلهی خرمشهر فقط یک بار به وجود بیاید، بعد دیگر باید سازماندهی را یاد بگیریم.»
دیروز، پس از گذشت بیش از 4 دهه از عمر جمهوری اسلامی، در جمعهای دیگر دانشمندی از ایران عزیز را ترور کردند. شگفتانگیز اینکه نخستوزیر اسرائیل به صراحت خواسته بود نام فخریزاده به خاطر سپرده شود.
من از دیروز از خود میپرسم نهاد امنیتی که حواسش هست منِ نویسنده حق ندارم وعدهی انتشار مطلبی بدهم که در آن میخواهم بحث تقاضای مصاحبه از آیتالله خامنهای را مطرح کنم، در برابر اظهارنظر صریح نخستوزیر اسرائیل و شواهد دیگر، که همگی مسئولیت سنگین حفاظت از فخریزاده را هشدار میدهد، چه کارهایی کرده و چرا جواب نگرفته است؟ نمیشود در پسِ فریادهای بلندِ انتقام سخت، سوالهای مهم را نادیده گرفت.
سردار علایی، از فرماندهان ارشد سپاه در جنگ، دیروز نکات تکاندهندهای را مطرح کرده و نوشته است: «ترور دکتر محسن فخریزاده توسط اسرائیل، بیانگر آن است که همچنان تشکیلات جاسوسی و عملیاتی اسرائیل در ایران فعال است. این هفتمین ترور دانشمندان هستهای ایران است که همگی آنها به شهادت رسیدهاند. الان بیش از ده سال است که اسرائیل به طور مرتب در داخل ایران عملیات مختلف، از جمله ترور انسانهای دانشمند را انجام میدهد. روش ترور رییس سازمان پژوهشی و نوآوریِ وزارت دفاع مشخص میسازد که ساختار عملیاتی اسرائیل در ایران بسیار مجهز و پیشرفته و متکی بر اطلاعات دقیق است.»
سوال مهمی که علایی مطرح میکند و نباید در میان فریادها و وعدههای انتقام نادیده گرفته شود، این است: «باید دید چه ضعفی در ساختار و سازوکارهای دستگاههای امنیتی ایران وجود دارد که علیرغم محتمل بودن ترور افرادی مانند شهید فخریزاده و پیشبینی محافظ برای آنها، باز هم عملیات اسرائیل موفق میشود!!»
به قول شهید باقری: «مومن نباید دو بار از یک سوراخ گزیده شود.»
سخنرانی حسن باقری از نشریهی نگین ایران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، شماره 14، ص 121 تا 135، آمده است و یادداشت سردار علایی از سایت جماران.
انتهای پیام
نمیشود در پسِ فریادهای بلندِ انتقام سخت، سوالهای مهم را نادیده گرفت.
تیتر مطلب فوق از وضعیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سی و هشت سال پیش و تعمیم آن به وضعیت امروز و ترور شهید عزیز فخری زاده یا از سر دانانی و جهالت محض است و با یا ناشی از یک کینه وعقده ی درونی از نویسنده متن نسبت به سپاه است. جوانان انقلابی بی تجربه سال هزارو شصت با امروز روز از دو حال که گفتم خارج نیست. و جهالت (با عرض معذرت چون کینه یا جهالت نویسنده مثل سفیدی در بدن گاو سیاه مشهود است)یعنی تا کجا قابل تصور است برای یک نویسنده که محقق تاریخ معاصر است!!!!!!. یعنی نمی داند شهید پرافتخار فخری زاده خود یک پاسدار از پاسداران ابتدای دهه ی شصت است.