پاسخ سعید زیباکلام به «چه باید کرد؟»
سعید زیباکلام، استاد اصولگرای دانشگاه تهران در یادداشتی تلگرامی با عنوان «چه باید کرد؟» نوشت:
به یمن شجاعت و بصیرتهای برخی شخصیتها و فعالان سیاسی عدالتخواه و نه چندان عدالتخواه در این سالهای اخیر، امروزه قوه مجریه، قوه مقننه، و بسیار کمتر قوه قضائیه و نمایندگان ولی فقیه در مراکز استانها و شهرها را میتوان قدری مورد انتقاد و پرسش قرار داد. با این وصف، هنوز هیچیک از نهادهای حاکمیتی قدرتمند را ــ از قبیل بیت رهبری(و نهادهای بسیار ذیل آن)، مجلس خبرگان رهبری، مجمع مصلحت، شورای نگهبان، تمام نهادهای نظامی و انتظامی و امنیتی ــ مورد کمترین نظارت، ممیّزی و انتقادی نمیتوان قرار داد. به گمان این ظلوم جهول کفور، گرچه بسیار دیرهنگام است، اما برای نجات دستآوردهای گام اول انقلاب، باید سریعا از خطاناپذیری و نقدناپذیری تمام نهادهای حاکمیتی عبور کنیم.
برای احیای آرمانهای انقلاب و سپس تحکیم آن آرمانها ـــ از جمله تحکیم و تقویت جمهوریت و مردمسالاری ـــ ضروری است تا تمام بینشها، ارزشها، و رویههایی که آب به آسیاب ملکوتیبودن، خطاناپذیری، نقدناپذیری، نظارتناپذیری، و مسئولیتناپذیری هر شخصیت یا نهاد و طبقهای میریزند که نقشی در عرصه سیاست دارند، مورد تجدیدنظر بنیانی قرار گیرند. برای تحقق این تجدید نظر، گام اول اینست که همه شخصیتهایی که قلبشان هنوز برای آرمانهای انقلاب(همان استقلال، آزادی، عدالت، مردمسالاری، نقدپذیری و نظارتپذیری) میتپد آن بینشها و ارزشها و رویههای فوق را شناسایی و به گفتگو بگذارند تا فرهنگ سیاسی و سپس فرهنگ اجتماعی مربوطه تغییرات بنیانی کند. اگر ملت ایران صدها ۲۲ بهمن دیگر بیافرینند، و آن بینشها و ارزشها و رویهها بقوت در خاک فرهنگ سیاسی و اجتماعیمان ریشه داشته باشد، آش و کاسه همانست که در این چهل و اندی سال شاهد بودهایم!
چه باید کرد؟
امیدوارم از خلال بحث و تحلیل فوق آشکار شده باشد که استیلای جمهوریت و جریانیافتن دموکراسی در هر عرصه سیاستی امری فرمایشی، دستوری، فرمانی، تصویبی، و یا تقنینی نیست. که بیش و پیش از هر چیز، به معنایی بسیار عمیق، امری فرهنگی است، امری تربیتی است. و به همین روست که در کشورهای موسوم به دموکراتیک، برغم شباهتهایی اینجا و آنجا، هر یک از آنها موازین و قواعد و رویههای ویژه خود را دارند.
بزرگترین اصل در دموکراسیخواهی و جمهوریتخواهی، خواه برای ایجاد آن و خواه برای تثبیت و استمرار آن، عبارتست از اینکه همة کسانی که کمابیش اعتقادی به روندها و رویههای دموکراتیک و جمهوریتخواهی و پاسخگویی به حقوق و نیازها و خواستههای مردم دارند باید هر چه بیشتر به این اعتقاد و الزامات آن عمل کنند.
از نخستین الزامات این بزرگترین اصل، یکی اینست که برای حرکت و مبارزه برای ایجاد مناسبات و سازوکارهای مردمسالاری و جمهوریتیِ حقیقیِ پاسخگو و منقاد خواستههای مردم، تحت هیچ شرایطی متوسل به رویهها و شیوههای غیر یا ضددموکراتیک نشویم. بدون هیچ تردیدی، هرگونه توسل به آن شیوهها بذرهای قداست و کرامت و تمرکز قدرت و مسئولیتگریزی و نظارتناپذیری نظام سیاسی جایگزین را میکارد تا بنوبه خود برداشت کند. پرواضح است که ظواهر رجال و عبارات و شعارها و مناسک سیاسی اینجا و آنجا تفاوتهایی خواهد کرد. اما، بساط همان بساط موروثیِ دیرینه خواهد بود.
این تنها راهی است که میتوان امید داشت فرهنگ جمهوریتخواهی و دموکراسیخواهی تدریجاً در میهنمان نضج بگیرد، و در صورت مراقبت و عمل معتقدان راستین بدان، بسیار تدریجی رشد کند و تنومند شود. تجمیع و امتزاج این مجموعه از رفتارها و کنشهای سیاسی و نیز اجتماعی فردی و گروهیِ متعهدان به جمهوریت و مردمسالاری است که بسیار تدریجی، پایبندیِ رفتاریِ مردمسالارانه، جمهوریخواهانه، پاسخگویانه، و نظارتپذیرانه را تقویم میکند. بدین ترتیب است که فرهنگ سیاسی جمهوریتی و مردمسالاری طی یک فرآیند طولانیِ آگاهانه و صعب بنیانگذاری و ساخته میشود.
آری! البته با توجه به نهادینهشدن بسیاری از باورهای ضدجمهوریتی و ضد دموکراتیک در عرصه سیاست ما ـــ بویژه ”نظام مقدس است“، ”مسئولان و مقامات نظام کمابیش مقدساند“ و ”مسئولان و کارگزاران نظامِ مقدس همگی شیفته خدمت و مصون از هرگونه مظلمه یا مفسدهای هستند، مگر در مواقع بسیار نادری که با توجه به مقدسبودن نظام و مسئولان، در مجموع قابل اغماض است“ ـــ و با توجه به فرهنگ قدیمالعهد و عمیقا تعبیهشده استبدادپرور و خصلتهای موروثیِ قهرمانطلبی، قدیسطلبی، و کرامتبینیِ متناسب و ملازم آن فرهنگ، این عملکردن کاری بسیار دشوار و همتطلب و طولانی، و توام با هزینههای جانی و مالی و حیثیتی خواهد بود.
آری! اگر مردمسالاری و جمهوریتخواهی و شاکلهها و شکنندگی آنها را قدری شناخته باشیم آنگاه باید دریافته باشیم که نهادینهکردن هر چه ژرفتر رویهها و روندهای جمهوریتی و مردمسالارانه راهی است فوقالعاده شکیباییطلب، طولانی، صعب، پرهزینه، و پرنشیبوفراز.
انتهای پیام