زیارت جامعه کبیره، «مرامنامه تشیّع غالی» است؟!
حجتالاسلام احمد حیدری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز دربارهی زیارت جامعه کبیره نوشت:
- زیارت جامعه کبیره متواتر سندی و مضمونش از احکام تکلیفی نیست تا لازم باشد سندش صحیح و راویانش موّثق باشند. مضمونش هم امام شناسی و اعتقادی است که باید مبتنی بر برهان و یقین باشد. شیخ صدوق آن را در «فقیه» ذکر کرده، که کتاب فتواییاش بوده و در آن فقط روایاتی را آورده که آنها را بین خود و خدا حجّت میدانسته است. شیخ طوسی هم آن را در «تهذیب» نقل کرده که نشان میدهد آن را از لحاظ سندی معتبر میدانسته، بنا بر این زیارت جامعه کبیره از لحاظ سندی اگر قوی و عالی نباشد، ضعیف و سست هم نیست.
- این زیارت دو سویه دارد: سویه اول ناظر به عبودیت محض امامان است و مقام عبودیتی آنان را فوق همه عبودیتها میشمارد که مورد خدشه نیست و موافق و مخالف نسبت به آن اعتراف دارند. نمونه این سویه: «السلام علی .. التَّامِّينَ فِي مَحَبَّةِ اللَّهِ وَ الْمُخْلِصِينَ فِي تَوْحِيدِ اللَّهِ وَ الْمُظْهِرِينَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْيِهِ … فَعَظَّمْتُمْ جَلالَهُ وَ أَكْبَرْتُمْ شَأْنَهُ وَ مَجَّدْتُمْ كَرَمَهُ وَ أَدَمْتُمْ ذِكْرَهُ وَ وَكَّدْتُمْ مِيثَاقَهُ وَ أَحْكَمْتُمْ عَقْدَ طَاعَتِهِ وَ نَصَحْتُمْ لَهُ فِي السِّرِّ وَ الْعَلانِيَةِ وَ دَعَوْتُمْ إِلَى سَبِيلِهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ بَذَلْتُمْ أَنْفُسَكُمْ فِي مَرْضَاتِهِ وَ صَبَرْتُمْ عَلَى مَا أَصَابَكُمْ فِي جَنْبِهِ وَ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ جَاهَدْتُمْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ … أَقَمْتُمْ حُدُودَهُ وَ نَشَرْتُمْ شَرَائِعَ أَحْكَامِهِ وَ سَنَنْتُمْ سُنَّتَهُ … وَ سَلَّمْتُمْ لَهُ الْقَضآءَ وَ صَدَّقْتُمْ مِنْ رُسُلِهِ مَنْ مَضى … اِلَى اللهِ تَدْعُونَ وَعَلَيْهِ تَدُلُّونَ وَبِهِ تُؤْمِنُونَ وَلَهُ تُسَلِّمُونَ وَبِاَمْرِهِ تَعْمَلُونَ وَاِلى سَبيلِهِ تُرْشِدُونَ وَبِقَوْلِهِ تَحْكُمُونَ …» مضمون این عبارات: ما شهادت میدهیم شما تابع محض امر خدا، عامل کامل به واجبات و مستحبّات و تارک کامل محرّمات و مکروهات، راضی محض به رضای خدا، تسلیم محض قضای خدا، تصدیق کننده پیامبران و خالصکنندگان بندگی برای خدا هستید و به راه خدا راهنمایی میکنید و همه همتتان ارشاد بندگان و همه افعال و اعمالتان خیر محض و عادتتان احسان و … است».
- در سویه دوم شهادت میدهیم که آنان از جانب خدا برگزیده شده و مقامات خاص و منحصر به فردی به آنان اهدا گردیده است. فرازهایی از این سویه: « اِصْطَفاكُمْ بِعِلْمِهِ وَارْتَضاكُمْ لِغَيْبِهِ وَاخْتارَكُمْ لِسِرِّهِ وَاجْتَبيكُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ اَعَزَّكُمْ بِهُداهُ وَ خَصَّكُمْ بِبُرْهانِهِ وَ انْتَجَبَكُمْ لِنُورِهِ … و اِیابُ الخَلقِ اِلَیکُم و حِسابُهُم عَلَیکُم … و اَمرُهُ اِلَیکُم … وآیاتُ اللهِ لَدَیکُم … وبِكُم فَتَحَ اللهُ و بِكُم يَختِمُ و بِكُم يُنَزِّلُ الغَيثَ و بِكُم يُمسِكُ السماءَ اَن تَقَعَ عَلَي الاَرضِ اِلّا بِاذنِه و بِکُم یُنَفِّسُ الهَمَّ و یَکشِفُ الضُرُّ و ..». این سویه از زیارتنامه فوق مورد خدشه واقع شده و مرامنامه تشیّع غالی[عبدالکریم سروش] خوانده شده و ادعا گردیده این مضامین علی الاغلب توسط روات غالی وارد مجموعههای روایی شده و اندیشهای متفاوت با اندیشه قرآن و روایات و ادعیه معتبر ارائه میدهد.[محسن کدیور].
- اگر پذیرفتیم امامان که تربیت شدگان مکتب پیامبرند و به بالاترین درجه بندگی رسیده و در خدا محو و فانی گردیدهاند، پذیرفتن این که به برگزیدن خدا مجرای اراده او شوند و به اذن او، تدبیر خلایق را به دست بگیرند، چه منعی دارد و کجایش با قرآن مخالف است؟ این قرآن است که عیسای پیامبر و عبد خاص خود را برگزید و از زبانش فرمود: «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ»من از گل براى شما به شكل پرنده مىسازم، آنگاه در آن مىدمم پس به اذن خدا پرندهاى مىشود و به اذن خدا، نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مىبخشم و مردگان را زنده مىگردانم و شما را از آنچه مىخوريد و در خانههايتان ذخيره مىكنيد، خبر مىدهم. وقتی عیسای پیامبر به اذن خدا خالق، شافی، زندهکننده مردگان و خبر دهنده از پنهانها میگردد، چه غلوی است که مقامات بالا را برای امامان که بندگان محض، اهل بیت پیامبر خاتم و عترت و ذریّه او هستند، با استناد به روایات بیشمار قائل شویم!
انتهای پیام
اصلانقدقانع کننده ای نبود.تمثیلات ناقدناقص ووافی به نقدمدعی نبود..
نویسنده گفته: «وقتی عیسای پیامبر به اذن خدا خالق، شافی، زندهکننده مردگان و خبر دهنده از پنهانها میگردد، چه غلوی است که مقامات بالا را برای امامان که بندگان محض، اهل بیت پیامبر خاتم و عترت و ذریّه او هستند، با استناد به روایات بیشمار قائل شویم!»
اینکه پاسخش روشن است. کارهای نامبرده از حضرت مسیح، جزئی و موردی و برای ارائه ی معجزه بوده ولی شما دارید این موضوع را به صورت عام و کلی برای امامان ادعا می کنید و چنین ادعای بدون مدرک عقلی، «غلو» نام دارد که از نظر عقل و نقل، مردود و مورد نکوهش است. ضمنا نکته ای که از سروش و کدیور نقل کردید، معقول و منطقی است.
کثافت هایی مانند سروش و کدیور که جیره خور استکبار جهانی هستند نمی توانند در مورد این دعای عالی نظر بدهند علامه جوادی آملی یکی از بهترین شرح های این دعا را دارند کسانی که عملا مقامات و جایگاه حضرات معصومین را شناخته اند
هرگز از آیت الله جوادی آملی تعبیری مانند تعبیر زننده شما (کثافت) درباره دکتر سروش یا کدیور شنیده نشده است بلکه ایشان در گفتگو یا نقد علمی استاد مجتهد شبستری(که به تعبیر خود دکتر کدیور نظرات رادیکالتری از نظرات رادیکال دکتر سروش دارد) نهایت احترام را به کار برده اند همانطور که در تایید بلکه تجلیل شخصیت آقای هاشمی یا به تعبیر خودشان آیت الله هاشمی رفسنجانی برعکس مدعیان ولایی سیاسی دین عمل کرده اند
متاسفانه تفکر غالی تا بن مایه های فکری عده ای رسوخ نموده است. ولا خدا امامان بیزار بودند از این نوع تفکر. اما متاسفانه هر چه روایت در کتمان این نوع نگرش از امامان همام ذکر شده را به اسم تقیه، منکر می شوند. امام از عبدالله بن سبع و پیروان مرتد او!
متاسفانه تفکر غالی تا عمق بن مایه های فکری عده ای رسوخ نموده است. والله خود امامان ع بیزار بودند از این نوع تفکر. اما متاسفانه هر چه روایت در کتمان این نوع نگرش از امامان همام ذکر شده را به اسم تقیه، منکر می شوند. امان از عبدالله بن سبع و پیروان مرتد او!
در بعضي از موارد براي نشان دادن جايگاه اهل بيت و رسول خدا چنين افعالي از آن ها سر بزند مانعي ندارد اما واسطه در همه امور بودن با بقيه ادله و روايات سازگار ي ندارد …سند روايت هم در حدي نيست كه توثيقش تمام باشد و در صورت تمام بودند چنين امر مهمي اعتقادي با يك يا چند روايت واحد قابل اثبات نيست بايد علم حاصل شود واقعا كسي مي تواند در اين مورد علم كسب كند با آن همه رواياتي كه مخالف اين مضمون است….
در بعضي از موارد براي نشان دادن جايگاه اهل بيت و رسول خدا چنين افعالي از آن ها سر بزند مانعي ندارد اما واسطه در همه امور بودن با بقيه ادله و روايات سازگار ي ندارد …سند روايت هم در حدي نيست كه توثيقش تمام باشد و در صورت تمام بودند چنين امر مهمي اعتقادي با يك يا چند روايت واحد قابل اثبات نيست بايد علم حاصل شود واقعا كسي مي تواند در اين مورد علم كسب كند با آن همه رواياتي كه مخالف اين مضمون است….