خرید تور تابستان

معامله‌ی اهل سنت با جریان‌های سیاسی!

کتایون محمودی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «معامله‌ی اهل سنت با جریان‌های سیاسی!» نوشت:

دیروز در پیچ یکی از طرفداران آقای خاتمی، متنی استوری شده بود که طعنه به رای اهل سنت بخاطر مشارکت در انتخابات و رای به جریان اصولگرا بود.

آرا چهار سال پیش آقای رییسی که پانزده میلیون بوده را با رای کنونی این دوره مقایسه شده و با عبارتی تلخ و زننده این دو میلیون رای اضافی را حاصل اقبال اهل سنت به ایشان دانسته و در آخر اضافه کرده اند که:
پیوند با اهل سنت مبارک باد!

حالا نه در جواب این متن؛ که سخنی با دوستان اصلاح طلب دارم که رهبرشان با شعار گفتگوی تمدن ها و آشتی با دنیا، وارد عرصه‌ی رقابت شد. کنار تمام چهره‌های عبوس، خاتمی لبخند بر لب داشت و به اعتبار این همه، اهل سنت را به آمدن دعوت کرد.

به گمانم آن وعده‌ها که دادید و در باغ سبزی که گشودید و با هزار زبان؛ رای اهل سنت را سرنوشت‌ساز خواندید؛ یادتان رفته؟

آن موقع عزیز بودیم و چون آبی از هشت سال حضور شما گرم نشد و تمام وعده‌ها در حد همان وعده ماند، حالا دوستان زبان از کام بر آورده و رای و اعتمادمان را به سخره گرفته‌اند؟

ظاهرا از یاد برده‌اید که سخنرانی های غرا و خطابه های جانانه آشتی دادن اهل سنت، از زبان آقای خاتمی و طیف فکری شان، ما را به میدان آورد تا تمام معادلات را برهم بریزیم و از صندوق نام شما را بیرون بیاورند.

حتما فراموش کرده اید که رای ما، اعتماد ما و اطمینان ما به شما؛ یکی از عوامل پیروزی تان بود؟

نکند از خاطر برده اید که ایران برای همه‌ی ایرانیان، شعارتان بود و ما بعد از جلوس اصلاح طلبی، همان شهروند درجه‌ی دو ماندیم. به هرچه گفتید؛ پشت کردید و تا توانستید از گفتگو، پشیمانمان کردید.

اهل سنت، دو رو نیست. وعده ی ماندنش تا آخر بود و این شما بودید که بر پیمان‌هایتان نماندید. نه در کابینه، نه در حد سفیر و استاندار و نه حتی شغل های خطیر در مناطق سنی نشین به گماردن شایستگان ما، عمل نکردید.

آیا جواب آن نجابت و صبوری و همراهی با متانت را امروز دوستانتان با نیش و کنایه می دهند؟

۲۴ سال با شما و فکرهای نزدیک به شم ، ماندیم و ترازوی حضورتان را سنگین کردیم؛ شایسته است چنین نواخته شویم؟

خودتان را جای ما بگذارید؛ وقتی سهم ما فقط بی مهری و طرد شدن و برآورده نشدن مطالبات بود؛ می توانستیم بازهم اعتماد کنیم؟
با کدام فاکتور از توسعه و استفاده از نخبگان ما، می توانستید مجابمان کنید که به طیف دیگر مایل نشویم؟
چقدر مهلت می خواستید؟
دو نسل جوان ما با شما پیر شد؛ جز بی اعتنایی چه دید؟

حالا این حق ماست تا دیگری را امتحان کنیم، ولی حق شما نیست که شماتتمان کنید؛ چون ما برعهدمان ماندیم و این شما بودید که نماندید!

این مزد مشارکت و همراهی با شما بود؟

ما حق داریم پیگیر مطالباتمان و معامله با جریان های سیاسی باشیم، نوبت به دیگران می رسد، باید طعنه بشنوند؟

از دوستان اهل گفتگو، آن هم نه با ما که با تمدن ها هستید؛ بعید است!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا