احیای برجام زمینه ساز صلح خلیج فارس | حسین موسویان و یونس محمودیه
تحول سیاست برجامی بایدن و چشم انداز صلح منطقه ای
حسین موسویان و یونس محمودیه در یادداشتی در با عنوان تحول سیاست برجامی بایدن و چشم انداز صلح منطقه ای مجله مسیرهای صلح و ثبات، مجله آکادمی علوم روسیه [لینک]، نوشتند:
تصور عمومی براین بود که با روی کار آمدن بایدن، آمریکا سریع به برجام بازخواهد گشت و تحریم های ایران بسرعت محو خواهند شد و یک بن بست شکنی دیپلماتیک درروابط آمریکا و ایران بوجود خواهد آمد. منتهی بعد از گذشت اندک زمانی، مشخص شد که سران تیم سیاست خارجی بایدن درابتدای کار بدنبال بازگشت به برجام بودند منتهی بازگشتی متفاوت با سیاست فشارحداکثری ترامپ و سیاست تعاملی اوباما.
بایدن درمبارزات انتخابات ریاست جمهور آمریکا خروج ترامپ از برجام را سرزنش و اعلام کرد که قصد بازگشت به برجام را دارد که درحقیقت میراث اوباما بود. اما اظهارات سران سیاست خارجی بایدن درجلسات استماع کنگره نشان داد که آنها سیاستی متفاوت با اوباما را درسردارند و میخواهند از تحریمهای ترامپی بعنوان ابزارفشار علیه ایران استفاده کنند به خیال اینکه به توافقاتی فراتر از برجام دست یابند. تاخیر ماههای اول دوران بایدن برای آغاز مذاکرات برجامی نیز ناشی از این توهم و اختلافات درونی تیم بایدن درمورد نحوه احیای برجام بود که این تاخیر خسارات فراوانی را دربرداشت.
نه تنها من بلکه بسیاری از کارشناسان برجامی سیاست خارجی آمریکا مثل پل پیلار، علی واعظ، دریل کیمبل و تریتا پارسی دلائل و شواهد این سیاست توهم آمیز تیم بایدن درابتدای کاررا مستند کرده و به موقع هشدارهم دادند که مسیرزیاده خواهی تیم بایدن نتیجه معکوس خواهد داشت. تونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا درابتدای کارش چندین بار برقصد آمریکا بر توافقی “قوی تر و طولانی مدت تر” از برجام تاکید کرد. او بصراحت به کنگره آمریکا گفت که ما برای بازگشت برجام، “یک راه طولانی” درپیش داریم. وندی شرمن هم درجلسه کنگره گفت شرایط ژئو پولتیک منطقه با سال 2015 که برجام را توافق کردیم، کاملا فرق کرده است لذا مسیر پیش روی ما درمورد بازگشت به برجام هم باید تغییر کند.
اینها دلیلی آشکار بر اثبات تفاوت سیاست برجامی بایدن با اوباما بود. درحقیقت ترامپ هم خواستار توافقی قوی تر و بهتر با ایران بود با این تفاوت که ضد برجام بود. تیم بایدن میخواست از تحریمهای ترامپ بعنوان ایزار فشاری جهت دستیابی به توافقی جدید استفاده کند. دلیل اصلی موفقیت سیاست تعامل اوباما درحل بحران هسته ای ایران از طریق تعامل و دیپلماسی این بود که او توافق هسته ی را منوط به سایر موضوعات مثل حقوق بشر و تروریسم نکرد.
ایران درپاسخ به سیاست جدید بایدن، مواضع سختی گرفت. ایران دردوران روحانی اعلام کرد که مسئولیت شکست برجام با آمریکاست، توافقی مبتنی بربازگشت تدریجی را نخواهیم پذیرفت، آمریکا باید اول همه تحریمها را بردارد و ایران نیز بعد از راستی آزمایی صحت رفع تحریمها، به تعهداتش بازخواهد گشت.
هنگامیکه اسرائیل تهدید به حمله نظامی کرد، دولت روحانی غنی سازی سطح 5% را به 20% افزایش داد و اعلام کرد که افزایش غنی سازی تا سطح 60 % ادامه خواهد یافت ضمن اینکه سانتیریفیوژهای پیشرفته نسل ششم را وارد مدار غنی سازی خواهد کرد.
حرکت ایران بسمت غنی سازی 60%، پیامی به آمریکا و اسرائیل بود که درصورت ادامه روند فعلی زیاده خواهی، به غنی سازی 90% مبادرت خواهد کرد که ایران را درآستانه ساخت بمب اتم قرار میدهد. ایران این اقدامات عملی را بخرج داد تا نشان دهد که تسلیم یک مذاکرات فرسایشی و زیادخواهی آمریکا نخواهد شد مگر اینکه آمریکا بدون شرط و پیش شرط به اجرای کامل برجام برگردد.
علاوه براقدامات قاطع درپایان دوران روحانی، مصوبه مجلس درمحدودیت دسترسی آژانس به تاسیسات هسته ای و افزایش توان هسته ای ایران همراه با انتخابات ریاست جمهوری ایران و انتخاب رئیسی هم پیام بسیار جدی به آمریکا و غرب داد. حقیقت هم این بود که مردم ایران از سیاستهای آمریکا درنقض تعهدات برجامی و تخریب برجام، دلسرد شده بودند.
همزمان با این تحولات نیز رئیس جمهور آمریکا رابرت مالی را به عنوان مذاکره کننده هسته ای آمریکا انتخاب کرد. رابرت مالی تعلق کامل به سیاست اوباما داشت چون خودش نماینده کاخ سفید درمذاکرات بود. او نه تنها با سیاست ترامپ بشدت مخالف بود، بلکه سیاست های سران سیاست خارجی بایدن درمورد دستیابی به توافقی قوی تر یا برجام پلاس را یک اشتباه محاسبانی میدانست و معتقد بود که بازگشت به برجام باید بدون شرط و پیش شرط باشد. انتخاب بایدن درواقع نشان از اصلاح توهمات اولیه دولت بایدن برای احیای برجام بود.
بااین وجود اظهارات متوهمانه و مشکوک رهبران سیاست خارجی بایدن درماههای اولیه و تاخیر جند ماهه درشروع مذاکرات، موجب بدبینی ایران شد وخسارت بار بود.
دولت روحانی به برجام متعهد و پلیبند بود و درمقابل کارشکنی های ترامپ و نتانیاهو و بین سلمان عربستان برای نابودی برجام؛ “صبر استراتژیک” را پیشه کرد تا برجام بطور کامل نابود نشود. با وجود همه این مسائل، اکنون دولت اصولگرای رئیسی قصد احیای برجام را دارد و قدرت داخلی لازم را هم دارد. منتهی آمریکا باید بداند که دوران “صبر استراتژیک وبازی با زمان برای امتیاز گیری فرابرجامی” به سررسیده است. اگر آمریکا بطور درست و کامل به برجام برگردد، ایران هم به تعهدات کامل برجامی باز خواهد گشت.
بازگشت صحیح آمریکا به برجام راه را برای تعاملات و گفتگوهای منطقه بین ایران و عربستان و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس درقالب قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل باز خواهد کرد. ایران آماده است با همسایگان خود وارد مشارکت و همکاری منطقه ای براساس نرمهای بین المللی احترام به حاکمیت ملی، عدم مداخله، نفی بکارگیری زورو احترام به تمامیت ارضی است. درصورت تعهد آمریکا و قدرتهای جهانی به برجام، ابتکار دبیرکل سازمان ملل برای تشکیل مجمع گفتگوهای منطقه ای هشت کشور حوزه خلیج فارس در سطح وزرای خارجه برای تشکیل یک سیستم همکاری و امنیت جمعی درحوزه خلیج فارس، ضروری و موفق خواهد بود.
سید حسین موسویان استاد دانشگاه پرینستون آمریکا و یونس محمودیه فارغ التحصیل فوق لیسانس دانشگاه بارسلون اسپانیا
انتهای پیام
احیای برجام توسط دولت غیرقانونی و غیرملی سیزدهم امکان پذیر نخواهد بود برای اینکه اساسا آن چیزیکه در ذهن باقری و تیم مذاکره کننده است ضد برجام است . برجام دستاوردی عظیم و چارچوبی طلایی برای ارتبط ایران با جهان بود اما همین احیاگران فعلی با موشک پرانی هایشان(بقول دکتر روحانی در مناظره 1396) آن را (برجام) بباد دادند که اینرا (توافق 1394 بقول باقری ) بنام خود کنند ، و هرگز چنین نخواهد شد .
نقادان برجام هیچگاه مدافعان و احیاگران برجام نخواهند شد بلکه قاتلان آن خواهند شد .
مردم ایران و رسانه های خبری داخل کشور باید هوشیار باشند و اجازه ندهند این دولت 10 و 15 درصدی و آن مجلس 20 درصدی که اساسا مشروعیت قانونی ندارند با سفره و زندگی مردم بازی کنند در برابر هر تهاجمی از خود به بهترین شکل دفاع کنند و رسانه نیز رسالت آگاهی بخشی خود را در عالیترین سطح به انجام برسانند که اگر ما به یکدیگر رحم کردیم خداوند نیز به ما رحم خواهد کرد .
اما صلح خلیج فارس :
تا زمانیکه پوتین و هیات حاکمه 23 ساله و یکدست اش در روسیه است بحر خزر و خلیج فارس روی آرامش را نخواهند دید .
تا زمانیکه در ایران نظامی ها سیاست و قانون را وضع می کنند ایران رنگ ثبات و آرامش نخواهد دید .
تا زمانیکه چین به دنبال غارتگری دارایی ملی ایرانیان بنام تهاتر یا دور زدن تحریم بنفع خودش است ملت ایران رنگ توسعه و پیشرفت را نخواهند دید .
و صلح در خلیج فارس و خاورمیانه زمانی به سرانجام خواهد رسید که ایران و اعراب به مفاهیم و منافع مشترک برسند ولاغیر .