یادداشتی برای حکیم عمر خیام نیشابوری
«این روزها که بیشتر حس میکنیم رنج بیهوده میبریم و در پی وقت آسوده میدویم کدام سخن گویاتر از شعر خیام؟»
در یادداشتی در عصر ایران آمده است: «۲۸ اردیبهشت به عنوان روز خیام نامگذاری شده است: حکیم غیاثالدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری شاعر، ریاضیدان و ستارهشناس ایرانی، در دورۀ سلجوقی که در قرن پنجم هجری در نیشابور به دنیا آمد و در سالهای آغازین قرن ششم (۵۰۲ یا ۵۰۵ ه.ق) چشم از جهان فروبست و چه قرنی است این قرن پنج با چهرههایی چون او و ابنسینا و ابوریحان بیرونی.
شهرت اصلی خیام جدای گاهشماری ایرانی به خاطر رباعیات اوست و خاصه پس از آن که در روزگار متأخر فیتزجرالد به زبان انگلیسی برگرداند و به جهانیان و دوباره به خود پارسیزبانان شناساند. پارهای مضامین اشعار خیام و طعنه و تسخرزدنهای او، برخی را به این صرافت انداخته تا بگویند حکیم عمر خیام یک نفر است و رباعیسرای به زعم آنان کفرگو شخص دیگری است با نام خیامی.
پرداختن مرحوم محمد محیط طباطبایی به این موضوع هم سبب شد کسانی بر همین نظر تعارضات را حل کنند و جای شُکر آن باقی است که حافظ و حافظی دو تن نبودهاند و ایضا مولوی و مولوییی!
بسیاری از رباعیات خیام به ضربالمثل بدل شده و هرگز کهنه نمیشود و از حیث فرم هم مدرن است و آدمی را به شگفتی وامیدارد:
دوزخ، شرری ز رنج بیهودۀ ماست
فردوس، دَمی ز وقت آسودۀ ماست
از این زیباتر و امروزینتر سراغ دارید؟
بیسبب نیست که آن همه از رباعیات خیام با صدای احمد شاملو و آواز محمدرضا شجریان با موسیقی فریدون شهبازیان استقبال شد؛ تا جایی که گفته میشود پرفروشترین کالای صوتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و حتی تاریخ نوار کاست در ایران بوده است.
ذوق و زیبایی رباعیات خیام را هیچکس نمیتواند انکار کند ولی به لحاظ مضمونی مخالفانی داشت و برخی مانند مرحوم محمدتقی جعفری میگفتند ناپایداری دنیا امر نامعلومی نیست و این همه اصرار بر آن یأس میآورد. خیام اما به نومیدی فرانمیخواند بلکه میگفت دم را غنیمت شمرید و از فرصتها بهره برید و به آدمی هشدار میداد زیادهازحد خود را جدی نگیرد و گمان کند اگر نباشد جهان زیر و زبر خواهد شد.
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نه نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبود هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود
در این که برخی رباعیات را بعدتر به خیام نسبت دادهاند تردیدی نیست اما مردم رباعیسرایی به نام خیام را دوست میدارند و این که خیامی بوده نه خیام موضوع را تغییر نمیدهد. بله، با نگاه خیام و حتی حافظ و سعدی نمیتوان به توسعه به مفهوم مدرن کلمه رسید و جامعه مدرن ساخت اما آرامشبخش است برای آدمی گرفتار ترس و حرص. بر این اساس از رنج میکاسته و به شور و لذت فرامیخوانده و مگر پسندیدهترین معیار برای داوری شخصیتهای تاریخی و معاصر در عرصههای مختلف این نیست که رنجافزا بودهاند یا رنجکاه؟ بر رنج آدمیان افزودهاند یا باری برداشتهاند؟
همین که میگوید:
ساقی غم فردای حریفان چه خوری؟
پیش آر پیاله را که شب میگذرد
تا چه اندازه در کاهش رنج دیگران و زیباییپراکنی تأثیر دارد؟
خیام در شهرت جهانی اعتباری همسنگ حافظ دارد و دست آخر این که مدتها بود که تصور میشد عمر رباعی به سر آمده و کسی را یارای رباعیسرایی به شکوه خیام نیست و حتی زندهیاد اسلامی ندوشن که بسیار کوشید در رباعی مثل نثر ندرخشید.
دربارۀ خیام اشاره به آرامگاه او در امامزاده محروق نیشابور هم خالی از لطف نیست که کاری است از هنرمندانه از هوشنگ سیحون.
در روزگار ما اما ایرج زبردست رباعیهای نابی سروده؛ آن قدر که یکبار چنان مجذوب شدم که او را خیام بیردا و دستار توصیف کردم:
لبخند زدی بهار با آن آمد
یک باغ پر از نرگس و ریحان آمد
ای دست بلند آسمان، در دستت
من نام تو را خواندم و باران آمد
راستی این روزها که بیشتر حس میکنیم رنج بیهوده میبریم و در پی وقت آسوده میدویم کدام سخن گویاتر از شعر خیام؟
دوزخ، شرری ز رنج بیهودۀ ماست
فردوس، دمی ز وقت آسودۀ ماست
*******
در این باره که سَرا درست است یا سُرا و در اینجا رباعیسَرا یا رباعیسُرا باید گفت: هر دو. اولی از مصدر سراییدن و دومی از سرودن و سُرایش. بهترین گواه نظامی گنجوی است که هم «سرا» به کار برده هم «سُرا».
یک جا میگوید:
اگر پیشه کنم غزلسَرایی
او پیش نهد دغل درآیی
جای دیگر هم میگوید و این دومی را بعید نیست بر اساس «سُرایی» گفته باشد.
مجنون ز مشقتِ جُدایی
کردی همه شب غزلسرایی
انتهای پیام