خرید تور تابستان

تازه‌ترین دسته گل رسانه ملی

ابوالفضل نجیب، روزنامه‌نگار در یادداشتی با عنوان «تازه‌ترین دسته گل رسانه ملی» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

تازه‌ترین دسته گل رسانه ملی در خصوص نبش قبر و همزمان اظهارات رونالدو آن هم با ماهیتی آشکارا یهود ستیزانه صرف‌نظر از همه تبعات اخلاقی، حقوقی و … و مخدوش و معدوم کردن تتمه اعتباری که شاید بتوان برای رسانه ملی(؟!) متصور شد، به منزله گزک دادن دست کسانی است که تلاش می‌کنند مخالفت جمهوری اسلامی با پدیده‌ی صهیونیسم به مثابه یک تفکر فرقه‌ای و نژادپرستانه را با دین ستیزی تنزل و مخدوش کنند. این در حالی است که رهبر و بالاترین مقامات سیاسی و از موضع رسمی همواره سعی داشته میان این دو موضوع تفکیک قائل شوند. این رویکرد تحریف‌گرایانه سوای همه تبعاتی که برای دستگاه طویل و عریض رسانه‌ای که عنوان ملی را یدک می‌بخشد، به نوعی اعتبار مواضع رسمی را به چالش می‌کشد. به‌علاوه این که در وضعیت موجود که تنش‌های ایران و اسرائیل به جهات نظامی و سیاسی به بالاترین سطح ممکن رسیده، می‌تواند زمینه‌ساز هر گونه تحرک نظامی برای اسرائیل و پروپاگاندای رسانه‌ای در همسو کردن اذهان و افکار عمومی و به‌علاوه حتی برخی دوستان و اندک همسایگان و ایضن تشدید تنش با دیگر کشورها را مهیا کند.

این که رسانه ملی ناگهان و در چنین شرایط تنش‌زایی ویر تحریف اظهارات رونالدو را می‌گیرد جای تامل دارد. می‌شود این اقدام را بیش از هر چیز و در ارتباط با محبوبیت رونالدو در ذهنیت جوان جامعه و چه بسا کلیت آن ارزیابی کرد. اگر اظهارات چندی پیش رهبری را در خصوص تسخیر ذهنیت جوانان با قهرمانانی از جمله همین رونالدو به‌خاطر بیاوریم، شاید به فهم چرایی این رویکرد کمک کند. از این حیث که به باور مدیران رسانه، نسبت دادن اظهاراتی اینگونه نژادپرستانه به رونالدوها به دلیل تاثیرگذاری عاطفی که به‌خصوص بر نسل جوان دارند، می‌تواند در همسو کردن ذهنیت سیاسی آنها با آنچه رسانه هدف‌گذاری می‌کند، تاثیر مضاعفی به‌جا بگذارد. به یک معنی شاید رسانه ملی به این نتیجه رسیده مولفه‌هایی که خود آشکارا به دلایلی معلوم نمی‌تواند بر زبان بیاورد، از زبان سلبریتی‌ها و … مطرح کند. با این ذهنیت و فرض که تاثیر آن مضاعف و تبعات و هزینه‌های آن حداقلی است. این فرض خام و ساده‌انگارانه و در شرایطی که نظرسنجی‌های رسانه تلویحن و آشکارا بر بی اعتباری و بی مهری مخاطبان داخلی تاکید دارد، بیشتر به دهن کجی می‌ماند. اینکه این رویکرد متضاد با چه اهداف فرضی توجیه می‌شود، عقل حداقلی نیز از توضیح آن قاصر است.

فراموش نکنیم این گونه اقدامات نه اولین و نه آخرین می توان محسوب کرد. و به نظر می‌رسد تا زمانی که ذهنیت حاکم بر موضوع و موجودیت رسانه و به‌خصوص در ارتباط با رسانه ملی تغییر نکند، در بر همین پاشنه خواهید چرخید. آنچه هم ظاهرن در خصوص تبعات اینگونه اقدامات نوشته و گفته و در سطح بین المللی با آن مواجه می‌شویم، کمترین تاثیری بر ذهنیت حاکم بر مدیران رسانه به‌جا نگذاشته و نخواهد گذاشت.

نگارنده پیش‌تر در یادداشتی با عنوان اجتهاد رسانه‌ای در روزنامه اعتماد به ریشه‌های این رویکرد و از قول و اظهارات اقای ضرغامی در جریان اتفاقات سال ۸۸ اشاره کردم. اظهاراتی که آقای ضرغامی به صراحت و کمترین ملاحظه‌ای بر این نکته کلیدی که به ادعای خود شان رسانه را از اطلاع رسانی صرف به یک دستگاه امنیتی و همسو با مصالح عالیه جمهوری اسلامی تنزل داده، کمترین تردیدی به خود راه ندادند. آنچه اما در خصوص تحریف اظهارات رونالدو شاهد هستیم، گامی بسا فراتر از سانسور و شیوه گزینشی انعکاس خبری است. به نظر می‌رسد اجتهاد رسانه‌ای مورد اشاره آقای ضرغامی وارد مرحله و فاز جدیدی شده که علاوه بر تیغ سانسور سویه‌های متفاوتی از رویکرد اجتهادی را تجربه می‌کند.

در خصوص مورد اخیر یادآوری این نکته شاید ضروری باشد که این گونه اقدامات به سهولت می‌تواند به نتایج معکوس و در یک کلام به ایجاد سمپاتی نه تنها با پیروان دین یهود که حتی با بخش افراطی و شوونیستی آن منجر شود. به نظر می‌رسد رسانه ملی به این نتیجه رسیده که تمامی ریشه های پیوند خود با جامعه قطع شده و مهمتر هیچ راهبرد و راهکاری برای احیای آن نه متصور و نه حتی اراده‌ای برای آن احساس می‌کند. آنچه رسانه ملی در حال حاضر به عنوان وظیفه برای خود متصور است، حفظ آخرین حلقه از مخاطبینی است که اغلب به‌واسطه محذوریت‌های فرهنگی همچنان دل به رسانه‌ای بسته‌اند که می دانند کمترین محذوریت و التزام و تعبد اخلاقی نه تنها به گزاره راستگویی ندارد، که ایضن مرز سانسور را به هر گونه تحریف و وارونه‌نمایی ارتقا داده است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا