آیا «الظواهری» قربانی اختلافات داخلی طالبان شد؟ | احمد جعفری چمازکتی
احمد جعفری چمازکتی طی یادداشتی در خبرآنلاین نوشت:
بزرگ نمایی از قدرت آمریکا، تنها به عرصه هالیوود ختم نمیشود بلکه کاخ سفید از این تکنیک در عرصه های دیپلماتیک و برای دوست و دشمن استفاده می کند.
وقتی آمریکایی ها ، بامداد شنبه هفته جاری «الظواهری» را در منطقه شیرپور کابل ترور کردند، دستگاه رسانه ای آن کشور از اجرای یک عملیات اطلاعاتی پیچیده و زمانبر سخن گفتند اما واقعیت های میدانی افغانستان ، روایت دیگری را حکایت می کند.
طالبان خسته از جنگی بیست ساله، (2001_ 2021) به کمک خلیل زاد و توافق دوحه، توانست برای بار دوم به قدرت برسند و امارت اسلامی را در افغانستان تاسیس کنند. حالا رهبران طالبان با حجمی از تقاضاهای داخلی و خارجی روبرو می شوند و به زودی درمی یابند که کشورداری با جنگیدن تفاوت های بسیار دارد.
در حوزه داخلی، بیکاری، فقر ، موضوع آموزش و حضور زنان در جامعه از اهم موضوعاتی بود که حاکمان جدید افغانستان را تحت فشار قرار داد. این فشارها از سوی مجامع بین المللی در موضوعات تروریسم، حقوق بشر ، حقوق زنان و دختران و آزادی های مدنی ، مضاعف گشت.
حالا رهبران طالبان بر دوراهی دروازه حفظ اصول و ایدئولوژی یا تداوم حکومت بر افغانستان ایستاده اند. پرواضح است که ایستادگی بر سر هر یک از این اصول، هزینه های خود را به دنبال دارد. این موضوع موجب مباحثات فراوانی در هیات حاکمه طالبان شد اما تعدد و تکثر آرا در میان آنان، موجب چنددستگی و سرخوردگی برخی از رهبران شد که مهمترین آنان ملا برادر است.
موضوعات مهم چالش برانگیز میان رهبران شامل جنگجویان خارجی که روزی همسنگران آنان بودند و همچنین موضوعات زنان و آزادی های مدنی است. با توجه به گستردگی مباحث در این موضوعات، در این مقال تنها به موضوع همسنگران خارجی طالبان می پردازیم. جنگجویان طالبان را طیفی گسترده از نیروهای افغان و خارجی ها شامل بودند.
بر اساس برآوردهای اطلاعاتی غربی ها ، بیش از 20 گروه تروریستی همدوش طالبان مبارزه کردند. یکی از بندهای مهم توافق نامه دوحه، اخراج گروههای تروریستی خارجی از افغانستان بود. اگرچه تیم سیاسی طالبان در دوحه این شرط را پذیرفتند اما رهبران نظامی طالبان هیچگاه زیربار حذف همرزمان دیروز خود نرفتند. کشمکش بر سر این موضوع ، موجب شعله ور شدن اختلافات در هیات رهبری طالبان شده است.
پیگیری اخبار از اقصی نقاط افغانستان حکایت از این حقیقت دارد که اداره ولایات این کشور توسط رهبران محلی بر اساس آموزه های قبلی شان است نه دستورالعمل ابلاغی از کابل. حالا شماری از فرماندهان نظامی ، نقش استانداران خودسر را بازی می کنند. آنان هیچ درکی از موقعیت سیاسی خود ندارند. در نگاه کلان، قدرت در کابل چند شقه شده است و رهبری واحدی بر اداره کشور اعمال نمی شود.
در این وضعیت ، شماری از رهبران سیاسی طالبان ، حضور جنگجویان خارجی را خلاف منافع ملی ارزیابی کرده و تلاش در حذف آنان دارند. تفاوت القاعده امروز و دیروز بسیار است. امروز القاعده فقط یک اسم است که قدرت چندانی ندارد اما رهبری دارد که قیمت سرش گران است.
فقط رهبران سیاسی مانند «ملابردار» می دانند که سر «الظواهری» چقدر می تواند برای افغانستان موجب گشایش شود.
انتهای پیام
امیدوارم مردم دنیا دنبال رو حق و راستی باشند معلوم نیست دنیا با خطرات پیش رو از قبیل ،آلودگی هوا،گرمایش زمین ،برخورد شهاب سنگ،هوش مصنوعی و غیره تا کی وجود داشته باشد لااقل نام نیکی از کره خاک بماند تشخیص نیک و بد در عالم سیاست سخت نیست انکه قدرت را قبضه می کند شر است انکه به چرخش قدرت اعتقاد دارد خیر است.