خرید تور تابستان

سعید شریعتی: جلسات بین سران نظام و اصلاح طلبان متوقف شده است


سعید شریعتی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در پاسخ به این سوال که بعد از اعتراضات اخیر با آرام‌تر شدن فضا راهکارهای برون‌رفت از شرایط فعلی چیست، گفت: مساله بحران اجتماعی و سیاسی که جامعه امروز ایران درگیر آن شده بحران پیچیده‌ای است و راه‌حل تستی ندارد که فکر کنید به محض اینکه ظاهر اعتراض جمع شد، خیال‌مان راحت شود که اتفاقی در خیابان نمی‌افتد و معترضین واکنشی ندارند.

به گزارش ایلنا، بخش هایی از گفت و گوی سعید شریعتی در این رابطه را در ادامه می خوانید:

  • به نظرم این تصور که این مساله راه‌حل‌های خیلی فوری و فوتی دارد، خیلی خام‌اندیشانه است.  مساله پیچیده و ریشه‌دار است و جامعه ایران از انباشت مشکلات، معضلات و بحران‌های متعدد، به اینجا رسیده است.
  • راه‌حل‌‌‌ها ساده نیست که بشود توصیه کرد و کسی منتظر توصیه امثال ما باشد. اگر بخواهیم حرف‌های کلی بزنیم این است که باید حکومت که صاحب اراده، اختیار و ابزار است فکر جدی به حال رابطه خود با جامعه داشته باشد.
  • میثاق میان جامعه و حاکمیت، میثاق ملی و قرارداد اجتماعی به شدت لطمه دیده و بنیان اعتماد اجتماعی از بین رفته و اجزای مختلف جامعه به انحای گوناگون نسبت به مسئولان بی‌اعتماد هستند و خود حاکمیت باید راهکارهایی را تدبیر کند که نیازمند یکسری اقدام است.
  • با اتهام زدن به معترضان، با نسبت دادن اعتراضات به توطئه و فتنه خارجی و اینکه گروه‌هایی را مقصر این اتفاقات بدانیم مساله حل نمی‌شود. ممکن است صورت‌مساله را پاک کنیم یا بخواهیم فرافکنی کنیم، اما تا وقتی صورت مساله برای‌مان فهم نشود راه‌حلی برای آن پیدا نمی‌شود.
  • گام اول یعنی توافق اجتماعی بین جامعه و حکومت به اینصورت که با حضور نخبگان و دلسوزان، برای حل بحران گامی برداشته شود تا اجماعی تشکیل شود این یعنی پذیرقتیم بحران وجود دارد.
  • بعد از آن بیایند ابعاد این بحران را بشکافند و بگویند این بحران ناشی از این مسائل است. سپس این بحران‌ها را تفکیک کنند و برای هریک از مسائل راه‌حل پیدا کنند و به جد بر مدار وفاق ملی دنبال راهکار باشند.
  • ما بارها گفتیم و حرف جدیدی نداریم. این اتفاقات قابل پیش‌بینی بود. ما در حزب اتحاد در سال ۹۶ و ۹۸ طی دو بیانیه تفسیری که خوانده شده پیش‌بینی‌هایی که ۵ سال پیش انجام شد را به گوش حاکمیت رساندیم و راهکار همان مواردی است که گفتیم. ما چاره‌ای نداریم جز اینکه الگوی حکمرانی را عوض کرده و به سمت حکمرانی خوب حرکت کنیم.
  • حکمرانی خوب شاخص‌های روشنی دارد. کاملا برنامه عمل دارد و مشخص است، شاخص‌هایش قابل‌سنجش دارد. موقعیت و رتبه جامعه و حاکمیت ما در زمینه شاخص‌های حکمرانی خوب قابل ارزیابی است. هرسال رنکینگ ما در مساله مربوط به حکمرانی سنجیده می‌شود که ما در مسئله حکمرانی در قعر جدول قرار داریم.  
  • وقتی ما می‌گوییم حکمرانی خوب، اولین قدم وفاق ملی است. ۶ سال پیش آقای خاتمی گفت کشور نیاز به آشتی و اجماع ملی دارد. آن هم زمانی که دولت در اختیار اعتدال‌گرایان و اصلاح‌طلبان بود، پس از موضع ضعف هم این حرف زده نمی‌شد بلکه از موضع قدرت بود تا جامعه را به سمتی ببریم که آشتی ملی ایجاد شود.
  • شرط اول حکمرانی خوب، وفاق و آشتی ملی است، دوم حاکمیت قانون است، سوم برقراری نظامات دموکراتیک در حکومت است، چهارم شفافیت، پنجم فسادزدایی، ششم مقررات‌زدایی و هفتم پیش‌بینی‌پذیر بودن حکومت. این شروطی است که عمل به آن، اراده می‌خواهد تا تحقق پیدا کند نه آنکه برخلاف این مسیرها حرکت کنیم.
  • اگر این اتفاق بیفتد، حکمرانی به ساحل اعتماد باز‌می‌گردد و جامعه نسبت به حکومت اعتماد پیدا خواهد کرد. اگر این اتفاق رخ ندهد، در مسیری که می‌بینید از چاله بحران اجتماعی درآمده و به چاه بحران اقتصادی می‌افتیم. بعد از آن از به بحران امنیت  چار می‌شویم که نباید اینطور باشد.
  • همین‌طور بحران در بحران اتفاق می‌افتد و گسل‌های مختلف لرزه به بنیان جامعه و حکومت وارد می‌کند. اینها بحران‌هایی است که از پس هم به وجود می‌آید. تا وقتی به این مسائل فکر جدی نشود این پدیده‌‌‌ها قهری است و نیاز به دشمن نیست.
  • امروز برخی در سیستم علیه آن کار می‌کنند و مثل بیماری که سیستم دفاعی بدن، بافت‌های بدن را دشمن تشخیص می‌دهد و به آن حمله می‌کند برخی دچار چنین معضلی شده و علیه خود حمله می‌کنند. 
  • سازوکارهای حاکمیت‌ ما باید براساس قانون‌‌اساسی باشد. یعنی حقوق ملت و حدود حکومت در قانون‌اساسی روشن باشد. باید حداقل به قانون‌اساسی برگردیم و به آن ملتزم باشیم. فصل سوم قانون‌اساسی و حقوق ملت را رعایت کنیم. نهادهای انتخابی واقعا انتخابی باشند. دولت و مجلس باید براساس انتخابات آزاد نمایندگان مردم، انتخاب شوند.
  • نه آنکه وکیل‌الدوله‌‌‌ها به پارلمان و دولت بروند. کلیات بودجه سال آینده که سر تا پای آن مشکل دارد را در دو دقیقه‌ تصویب کردند. حالا در جزئیات آن هم رقمی طبق روال همیشه روی آن می‌گذارند. این مجلس نمی‌تواند مقاومت کند و حقوق مردم را استیفا کند چون نمایندگی از مردم ندارد.
  • طبق اخباری که من دارم، متاسفانه این گفت‌وگوها متوقف شد و گویا شنیدن حرف‌‌‌های اصلاح‌طلبان خوشایند برخی نبوده است. در حد همین حرف‌‌‌ها هم مانعی ایجاد شد تا این گفت‌وگوها تداوم پیدا نکند.
  • اینکه چه دلیلی باعث شد تا گفت‌وگوها متوقف شود، به این دلیل که بی‌اعتمادی و بدگمانی وجود دارد حتی برخی واکنش‌ها را در مجلس دیدیم، برخی فکر می‌کنند اگر اصلاح‌طلب‌‌‌ها بنشینند با سران قوا و آدم‌های موثر در تصمیم‌سازی‌های کشور حرف بزنند راه اشتباه به آنها نشان می‌دهند و آنها هم فریب می‌خورند. هیچ‌چیز غیر از این نمی‌تواند باشد وگرنه گفت‌وگو در اتاق بسته‌ای که گزارش آن هم منتشر نمی‌شود، چه ضرری به کسی دارد؟
  • گفت‌وگوی ملی یعنی آنکه اجزای جامعه همدیگر را به رسمیت بشناسند، برای همدیگر اعتبار قائل باشند و به هم اعتماد داشته باشند و از موضع برابر به دنبال راهکاری برای بهتر شدن وضعیت جامعه و حکومت بگردند. این موارد، مقدمات و استخدامات گفت‌وگو است تا این موارد برقرار نباشد گفت‌وگویی درنمی‌گیرد. این اسمش گفت‌وگو نیست که یک نفر بنشیند و بقیه بیایند حرف‌های او را گوش بدهند و بروند.
  • گفت‌وگو یعنی صداهای متفاوت در جامعه شنیده شود و برای آن اعتبار قائل شوند و همه با هم اعتبار می‌دهند و با هم گفت‌وگو کنند. اگر این مقدمات نباشد گفت‌وگویی شکل نمی‌گیرد. هرکس و هر جناحی که دارای این روابط و نگاه هستند با هم گفت‌وگو می‌کنند و به راه‌حل، اشتراکات و راهکارهای مشترک می‌رسند. در غیر این صورت هیچ نتیجه‌ای ندارد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. از این صحبتهای آقای شریعتی معلوم است که شاخصترین چهره های اصلاحات حاضر به هزینه دادن نیستند. وقتی معلوم است سران نظام حاضر به گفتگو نیستند باید آنها را وادار به این کار کرد. الآن بیش از 500 نفر مردم عادی کشته شده اند، دهها نفر خبرنگار و فعال سیاسی و صنفی و اجتماعی و وکیل در زندانند، عده زیادی از پزشکان و پرستاران و کارآفرینان و مهندسان و جوانان نخبه آماده مهاجرت شده اند. چهره های شاخص اصلاحات منتظر چه هستند؟ آیا بهتر نیست امثال خاتمی و دیگر کسانی که زندانی نیستند یک تحصن همراه اعتصاب غذا راه بیندازند؟ و بگویند که تا برقراری گفتگوها به این اعتصاب پایان نمیدهند؟ مگر
    گاندی چه کرد؟ ماندلا؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا