ایدههای گمشده برای حکمرانی | محسن صالحیخواه
محسن صالحیخواه، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار دادهاست، نوشت:
شاید بتوانم این طور ادعا کنم که رقابتهای سیاسی حول محور ایدههای حکمرانی شکل میگیرند. در یک حالت ایدهآل سیاسی، احزابی که برای کسب قدرت در انتخابات شرکت میکنند، هر کدام ایدههایی برای پیشرفت، حل مشکلات یا بیرون رفتن از بنبستها دارند که آن را به عنوان یک کالا به مشارکتکنندگان در انتخابات ارائه میکنند. ممکن است حزب الف، ایدهای برای یک طرح بیمه درمانی سراسری داشته باشد که در صورت پیروزی آن را اجرایی کند. حزب ب، موافق افزایش مالیاتها ضمن ایجاد فرصتهای شغلی و افزایش معافیتهای مالیاتی با هدف افزایش مشارکت سرمایهداران در فعالیتهای اجتماعی باشد. حزب دیگری، ایدهای مبنی بر تنشزدایی کامل با یک کشور متخاصم را ارائه میکند. بنابراین، میتوانیم بگوییم که ایدههای حکمرانی سهم بالایی در تنظیم مبارزات سیاسی، رقابت با احزاب دیگر و تلاش برای پیروزی را به خود اختصاص میدهد و البته وابستگی زیادی به شرایط حاکم بر یک کشور دارد.
حالا سوالی که پیش میآید، این است؛ ایده حکمرانی گروههای سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا برای ایران، ۱۴۰۲چیست؟ ایران امروز شرایطی عادی ندارد و با بحرانهای فزاینده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روبروست. وضع موجود، نامطلوب است و ادامه چنین شرایطی میتواند عواقب ناگواری برای کشور داشته باشد. اما با این که وضعیت فعلی ایران نیاز به تغییر دارد، هر چه مواضع سیاسیون را پیگیری میکنیم خبری از ایدههای نو برای حکمرانی نیست.
ایران پس از انقلاب، تجربه حاکمیت ایدئولوژیک در دوران پس از انقلاب تا پایان جنگ، سازندگی، اصلاحات، گفتمان عدالت و گفتمان اعتدال را پشت سر گذاشته است. اگر نگاه منصفانهای به دولتهای پس از انقلاب تا کنون داشته باشیم، هیچ کدام از آنهای سفید یا سیاه مطلق نیستند. بلکه ضعفها و قوتها را همزمان و کنار هم دارند. به طور اصولی اگر مدعی هستیم که انقلاب ایران دستاوردهایی داشته، نمیتوانیم آن دستاوردها را از دولتها جدا کنیم. پس از جنگ، هر کدام از این دولتها – به غیر از دولت سیزدهم – با یک ایده بر سر کار آمدند و کارنامهای از خود به جا گذاشتهاند.
اما امروز میتوانیم با اطمینان بگوییم که ایران نیازمند ایده سازندگی مرحوم هاشمی، اصلاحات سیدمحمد خاتمی، عدالت احمدینژاد یا اعتدال حسن روحانی است؟ اصلاحطلبان به فرض این که در انتخابات ۱۴۰۲ شرکت میکردند، چه ایدهای برای اجرا در مجلس داشتند؟ اصولگرایان که در حال حاضر میتوانیم آنها را یکهتاز میدان انتخابات بدانیم و درون خود اردوگاهها و گروههای مختلفی ایجاد کردهاند، چه ایدهای برای اجرا در مجلس دارند؟
فقدان ایدههای حکمرانی در دو جناح اصلی حاکمیت پس از انقلاب، تندروهای نوانقلابی را به این نتیجه رسانده است که حرف و ایدهای برای ارائه دارند. البته پیش از این در نوشتههایی دیگر به این مساله اشاره کردهام که هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان باید به آسیبشناسی عملکرد خود بپردازند تا مشخص شود که چرا مشارکتکنندگان در انتخاباتها، از آنها و صندوق رای ناامید شده و با به حداقل رسیدن مشارکت، راه برای تندروهای نوانقلابی هموار شده است. تندروها ایده خاصی برای حکمرانی ندارند. شاید بتوانیم مغز ایده آنان را غربستیزی افراطی، چینگرایی افراطی، ادامه وضع موجود و افزایش میزان تبلیغات سیاسی برای القای رضایت از وضع موجود با تکیه بر برخی اقدامات مردمفریبانه بدانیم. در حالی که ناظران بر این حقیقت معترف هستند که وضع موجود در ایران، عاقبت خوشی ندارد.
ایدههای گمشده برای حکمرانی را میتوان پس از استخراج مشکلات و اولویتبندی مسائل به دست آورد. عقلای اهل سیاست اگر گرد هم جمع شوند و این امر را تحقق ببخشند، میتوانیم به فکر یافتن ایدههای حکمرانی جدید باشیم. بگذارید بحث را مصداقی پیش ببریم؛
۱. کدام بخش از ایدئولوژی ساختاری هزینهزا بوده و باید آن را کنار گذاشت، و کدام بخش منطبق بر منافع ملی ایران است و باید آن را با قدرت ادامه داد.
۲. گرههای سیاست خارجی ایران کجاست؟ آیا ما به تعادل در سیاست خارجی نیاز نداریم. غربگرایی یا شرقگرایی افراطی راه حل است؟ آیا رقابت ایران با آمریکا از رقابت چین و آمریکا بزرگتر و جدیتر است؟ چین و آمریکا بزرگترین شرکای تجاری یکدیگر هستند و اقتصادی در هم تنیده دارند. آیا ایران نمیتواند این الگو را از چین بگیرد و در سیاست خارجی خود اجرا کند؟
۳. کدام قوانین دیگر قابلیت اجرا ندارند؟ آیا ایران ۱۴۰۲ همان ایران ۱۳۵۷ یا ۱۳۶۸ است؟ چه تغییراتی در جامعه ایجاد شده است؟ رابطه نسلهای جدید با ایران و انقلاب چیست؟
۴. هزینه – فایده اقداماتمان چیست؟ چه دادهایم و چه گرفتهایم؟ اصل هزینه – فایده را در خصوص بسیاری از مسائل پرهزینه میتوانیم مد نظر قرار بدهیم و به پاسخهایی تلخ برسیم.
۵. آیا با گذشت ۳۴ از اولین و آخرین بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، وقت آن نرسیده است که این قانون مورد بازنگری مجدد قرار بگیرد؟
این فهرست را میتوان ادامه داد، جمعبندی کرد و از آن به ایدههایی برای حکمرانی رسید. حقیقت این است که ادارهکنندگان یک کشور نمیتوانند منتظر افول یا فروپاشی کشورهای رقیب – که دست بالا را دارند – بماند و برنامهای برای اداره سرزمین تحت مدیریت خود نداشته باشند. ایران نمیتواند یک کشور تحت تحریمهای بینالمللی باقی بماند، نفت را در برابر کالا معامله کند، اقتصاد بحرانزدهاش هر روز بیشتر افول کند و ایدهای برای خروج از وضعیت فعلی نداشته باشد.
ریشه ناامیدی از جناحها را میتوانیم در از کار افتادن ایدههای حکمرانی بدانیم. نمونه عینی آن را نیز میتوانیم در فضای انتخابات مجلس دوازدهم، به صورت عینی در اطراف خود ببینیم. آیا وضعیت امروز ایران، وضعیت کشوری است که به دو انتخابات مهم نزدیک میشود؟ شاید دلیل اصلی این کرختی سیاسی به غیر از مساله ایدههای حکمرانی، این باشد که «مگر میشود از راه صندوق رای تغییر ایجاد کرد».
انتهای پیام