هماهنگی با طبیعت و صدانگاری محیط
برایان سی. پیجانوفسکی، استاد گروه جنگلداری و منابع طبیعی، دانشگاه پردو (ایالات متحده آمریکا)، سال ۲۰۲۳ مطلبی دربارهی هماهنگی با طبیعت نوشته است که آذر جوادزاده آن را برای سایت انسانشناسی و فرهنگ ترجمه کرده است. متن کامل را در ادامه بخوانید.
«پرندگان تنها موجوداتی نیستند که موسیقی متن این سیاره را تولید میکنند. بسیاری از اصوات برای برقراری ارتباط، پرسه در محیط یا یافتن غذا استفاده میشود. بومشناسی ِ صدانگاری محیط[۱] یک رشته جدید از علم است که به ما امکان میدهد تا جهان صوتی طبیعت را بهتر درک و اندازه گیری کرده و همچنین میزان از دستدادن تنوع زیستی را بهتر ارزیابی کنیم.
صداها همه جا هستند. حیوانات بهویژه پرندگان، برای یافتن جفت، هشدار به یکدیگر در مورد شکارچیان و تعیین قلمروها، با یکدیگر ارتباط مطلوبی برقرار میکنند. حشرات مانند جیرجیرک، زنجره و ملخ، تقریبا در همه اکوسیستمها وجود دارند و معمولا «ریتم» یک مکان را از طریق تولید صدای تپنده خود حفظ میکنند. دوزیستان نیز به ریتم طبیعت کمک میکنند. در بعضی جاها آنقدر زیاد این کار را انجام میدهند که گوش آدمی را کر میکنند.
حتی ماهیها و دیگر جانوران در آب از صدا به عنوان وسیلهای برای افراد به منظور یافتن موقعیت یکدیگر یا جهتیابی استفاده میکنند. به عنوان مثال، صداها به بسیاری از ماهیها و گونههای سختپوستان نورسیده کمک میکند تا خود را به سمت صخرههای مرجانی و منابع موجود در آنها هدایت کنند. در خشکی، بسیاری از گونههای پرندگان در جنگلهای بارانی ِ استوایی از صدای یک رودخانه برای مکانیابی لانهسازی خود در کنار رودخانهها استفاده میکنند.
اکنون دانشمندان در حال کشف این موضوع هستند که صداهای بیولوژیکی شبانه رایجتر و پیچیدهتر از آنچه قبلا تشخیص داده بودند، وجود دارد. از آنجایی که بسیاری از حیوانات خشکی و دریایی در ساعات تاریک روز فعال هستند، صدا به یک راه اصلی برای درک چگونگی تغییر محیط، نحوه برقراری ارتباط با یکدیگر و یافتن غذا تبدیل میشود. جویندگان شب باید صدا و بو را در اولویت قرار دهند.
پژواک[۲] خفاش
انسانها فقط میتوانند برخی صداها را در محیط اطراف خود بشنوند. صداهای بالاتر از آستانه شنوایی انسان (یا ”صداهای فراصوت[۳]“) فضای صوتی را اشغال میکنند که بسیاری از حیوانات از آن بهره میبرند. دانشمندان همچنان به کشف گونههایی ادامه میدهند که با استفاده از این فضای صوتی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند، از جمله بسیاری از گونههای حشرات و قورباغههای گرمسیری.
شاید معروفترین آنها خفاشها هستند که از طریق استفاده از پژواک به فراصوت تکیه میکنند. آنها سیگنالهای صوتی منتشر میکنند که برای تعیین مکان اشیاء مانند پشههایی که در هوا پرواز میکنند، استفاده میشود. سیگنالهای صوتی از بدن خارج میشوند و از زمانبندی پژواک برای تعیین میزان نزدیکی آن استفاده میشود.
صداهای زیر ِ آستانه شنوایی انسان را ”مادون صوت[۴]“ مینامند. بسیاری از حیوانات بزرگ مانند فیل، اسب آبی، کرگدن و نهنگ و همچنین اختاپوس و ماهی مرکب[۵] در این فضای صوتی ارتباط برقرار میکنند. تعداد انگشتشماری از گونههای کوچکتر از جمله کبوتر، مرغ و ماهی نیز از امواج فراصوت استفاده میکنند.
در میان همه گونههای موجود، این احتمال وجود دارد که بیش از نیمی از گونهها از نوعی اصوات برای تولید صدا یا استفاده از آن برای فهم اینکه چگونه محیط آنها در حال تغییر است، بهرهبرداری کنند.
حسگرهای صوتی
چرا همه این اطلاعات اینقدر مهم است؟
همچون دانشمندان، ما با نحوۀ نظارت بر بحران تنوع زیستی فعلی و ارزیابی میزان تلفات گونهها دست و پنجه نرم میکنیم. این یک ماموریت دشوار است زیرا نظارت بر حیوانات بسیار دشوار است – ما باید سرنخ هایی را در مکانهای صعبالعبور مانند جنگلهای بارانی متراکم استوایی و بیابانها، در طول روز و شب و برای مدت طولانی جستجو کنیم.
با پیشرفتهای اخیر در فناوری، ما میتوانیم حسگرهای صوتی را در شبکههای بزرگ قرار دهیم. این حسگرها به طور مداوم و در دورههای طولانی و در مناطق وسیع، در بیابانها و جنگلهای بارانی، و به ویژه در نقاط مهم تنوع زیستی مانند صخرههای مرجانی مجهز هستند. ما همچنین میتوانیم صداها را در محدوده فراصوت و مادون صوت ضبط کنیم. این فناوری به دانشمندان اجازه میدهد تا فعالیت حیوانات و تنوع زیستی را برای ایجاد یک ثبت ِ صوتی از صداهای بیولوژیکی ردیابی کنند. ابزار هوش مصنوعی برای استخراج و شناسایی صداها در این ضبط ِ اصوات ِ دیجیتال پیچیده استفاده میشود. دانشمندان میتوانند به رایانهها دربارۀ منابع صداهای خاص «آموزش دهند» و به ما این امکان را میدهند که فهرستی از گونهها را برای هر مکانی ایجاد کنیم.
تحقیقات من بر حوزۀ جدیدی از علم به نام بومشناسی صدانگاری محیط متمرکز شده است، که به مطالعه چگونگی استفاده از صدای حیوانات برای اندازهگیری تغییرات در تنوع زیستی جانوران و ایجاد آرشیوی از تمام بیومهای[۶] اصلی زمین– مجموعهای از اکوسیستمهای مشخصه یک منطقه زیست جغرافیایی معین – در دورافتادهترین نقاط جهان می پردازد. به عنوان بخشی از این ”ماموریت ثبت زمین“، ۲۹ مورد از ۳۲ بیوم اصلی زمین و آب این سیاره تاکنون تکمیل شده است.
تنوع صوتی در جنگلها
آنچه که محققان بومشناسی صدانگاری محیطی دریافتهاند، درک ما را از روندهای فعلی تنوع زیستی متحول میکند. به عنوان مثال، صداهای یک جنگل قدیمی اغلب متنوعترین است، زیرا تنوع عظیمی از حیوانات را در بر میگیرد: مانند پرندگان، حشرات، پستانداران و دوزیستان. در غرب میانه ایالات متحده، چندین مطالعه در حال انجام صدانگاری محیطی نشان میدهد که بیشترین تنوع صوتی حیوانات در اواخر تابستان، پس از ظهور بسیاری از حشرات و ”آمیختن“ با صدای پرندگان و قورباغهها، که از بهار آواز میخوانند، رخ میدهد. جنگلهای جوان از تنوع صوتی بسیار کمتری نسبت به جنگلهای قدیمی برخوردار هستند و صدانگاری محیطی تحت سلطه تولید غذای انسانی بهویژه در شب، فاقد صداهای بیولوژیکی هستند.
من اغلب مایل به اطلاعاتی هستم که یک محقق علمی آن را «خط پایه» یا «شرایط مرجع» می نامد. این امر مستلزم رفتن به مکانهایی است که کمترین مزاحمت را توسط انسان دارند که مجموعهای از حسگرها را مستقر کنند تا چگونگی صدای ”بکرترین“ جنگلهای بارانی دیرینهگرمی را مطالعه کنند. به طور کلی یک سال طول میکشد تا چنین مکانی را شناسایی کنید و یک همکار پیدا کنید که با شما همکاری کند. سفر به آنجا نیز میتواند طولانی و پیچیده باشد.
برای رسیدن به استان شرقی برونئی در جزیره بورنئو، روزها با هواپیما، کامیون، قایق و پیاده سفر کردیم. تنوع صوتی این مکان خیرهکننده است! نزدیک به ۱۰۰ گونه قورباغه، بیش از ۳۹۰ گونه پرنده و دهها گونه زنجره تنوع زیستی بسیار پیچیده و شلوغی ایجاد میکنند که برخی از گونهها، مانند زنجره ساعت شش، یعنی زمان خاصی از روز را برای آواز خواندن انتخاب میکند. این ”طاقچههای آکوستیک[۷]“ محدود به این معنی است که بسیاری از گونهها باید راههای منحصر بهفردی برای برقراری ارتباط با اعضای گونه خود بیابند.
در نتیجه صدانگاری محیط در زمان و مکان خاص و در یک روز بسیار گسترده هستند. صداها در جزیره بورنئو واقعا قدمت تاریخی دارند. تودههای خشکی شبه قاره در طول ۳۰۰ میلیون سال گذشته به سختی جابجا شدهاند و کیفیتی «پیش از تاریخ» به ارمغان آوردهاند. چنین صدانگاری محیط به جامعه تحقیقاتی ما اجازه میدهد بپرسند: ”چه شکافهای صوتی وجود دارد و چه نوع حیوانی، بر اساس اندازه بدن، ممکن است در این بیوفونی[۸] وجود نداشته باشد؟“ تلفیق نظریه اکولوژیکی با فناوری به ما کمک میکند تا پاسخها را پیدا کنیم.
پژواکهای معنوی
بازدید و گوشدادن به این مکانهای دورافتاده روی زمین، مرا با احساسات عمیقی در مورد چیزی که آن را «هیبت طبیعت» مینامم پر کرده است.
برای مثال، ایستگاه تحقیقاتی را در نظر بگیرید که در آن پروژه شکلدهی من در بورنئو تکمیل شد. یک پارک توریستی در مجاورت یک برج دیدبانی ۹۰ متری مستقر شد، و من هوس کردم که صدای جنگل را از این سکو بشنوم.
مبهوت شدم! هنگام غروب آفتاب، میمونها در سراسر دره پایین صدا میکردند، و به دنبال آن یک کنسرت چند گونهای با قورباغههای گرمسیری در خط مقدم، قبل از گروه کُر طولانی جیرجیرکها برگزار شد. گاهی اوقات صدای خفاش با فرکانس بالا نیز به من منتقل میشد. به طرز عجیبی، این صدانگاری محیط برای من آشنا به نظر میرسید. در واقع صداها بسیار شبیه صداهای تالابها در میشیگان بود. بخش بالایی یک جنگل بارانی از حیواناتی مانند یک تالاب در غرب میانه ایالات متحده همین صداها وجود دارد: حشرات و قورباغهها با پرندگانی که گاه به گاه در شب فعال هستند.
مردم بومی مدتها است که از صدا برای درک تغییرات محیط خود و همچنین برای ارتباط خود با طبیعت و زندگی پس از مرگ استفاده میکنند. صداهای طبیعت و دنیای معنوی اغلب به طور جدایی ناپذیری به هم مرتبط هستند. در مغولستان، من با دانشمندان علوم اجتماعی و علوم انسانی همکاری میکنم تا بفهمم چگونه گلهداران عشایری در آهنگها و تمرینهای صوتی خود از صدای جغد، شکستن یخ و خشخش رودخانهها و غیره برای ستایش طبیعت استفاده میکنند. برای درک عمیقتر معنای این صداها برای گلهداران عشایری، یک بار از یک گلهدار مغولی پرسیدم که فکر میکند پیامدهای از بین رفتن صداهای دنیای طبیعی اطرافش چه خواهد بود. او فورا پاسخ داد: ما دیگر انسان نخواهیم بود.
منبع:
Bryan C.Pijanowski, 2023, Tuning In To Nature, The UNESCOCourier, October-December 2023
××× برایان سی. پیجانوفسکی، استاد گروه جنگلداری و منابع طبیعی، دانشگاه پردو (ایالات متحده آمریکا)، و مدیر مرکز صدانگاری محیط جهانی.
[۱] Soundscape
[۲] Echolocation
[۳] Ultrasonic
[۴] Infrasonic
[۵] Squid
[۶] انباشته طبیعی بزرگ از گیاهان و جانوران که یک زیستگاه اصلی را اشغال می کنند
[۷] اشاره به فرضیهای است که در سال ۱۹۹۳ ارائه شده و به فرآیندی اشاره دارد که در آن موجودات، حوزه آکوستیک را تقسیم می کنند و جایگاه خود را در فرکانس و/یا زمان پیدا میکنند تا بدون رقابت با گونههای دیگر ارتباط برقرار کنند.
[۸] بیوفونی به نشانههای صوتی جمعی اشاره دارد که توسط همه ارگانیسمهای تولیدکننده صدا در یک زیستگاه معین در یک لحظه مشخص ایجاد میشود.»
انتهای پیام