خرید تور تابستان

ریسک و خطر از دیدگاه جامعه‌شناسی

حمید رزاقی در سایت انسان‌شناسی و فرهنگ نوشت: «در فرهنگ وبستر[۱] (۱۹۸۱) واژه ریسک[۲] به معنی در معرض خطر قرار گرفتن است. فرهنگ انگلیسی اکسفورد، ریسک را به منزله از دست دادن، احتمال از دست دادن، آسیب، یا دیگر شرایط نامطلوب و ناحوشایند یا احتمال وارد شدن به چنین شرایطی تعریف می کند (به نقل از عسگری زاده و همکاران، ۱۳۹۶). فرهنگ لغت انگلیسی اکسفورد[۳] (۱۹۸۹) ریسک را شانس خطر، پیامدهای بد و خسارت تعریف کرده است. ریسک عدم اطمینان از ورود خسارت است.

در یک تعریف آغازین ریسک به احتمال به وجود آمدن آسیب و صدمه از یک خطر گفته می شود. به شانس یا احتمال این که کسی از خطر آسیب ببیند یا اموالی دچار صدمه گردد، اطلاق می شود. رانندگی در جاده یا راه رفتن روی زمین روغنی، بلند کردن بار و احتمال آسیب دیدن ستون فقرات یا کارکردن روی یک داربست در ارتفاع، همگی ریسک محسوب می شوند. ریسک ترکیب یا تابعی از احتمال و پیامدهای ناشی از وقوع یک اتفاق مشخص است (به نقل از حبیبی، ۱۳۹۱).

مفهوم ریسک به منزلۀ احتمال خطر و ارزیابی نتایج منفیِ حاکی از یک رویداد است (عسگری زاده و همکاران، ۱۳۹۶). ویلیام فاین[۴] ریسک را تابعی از احتمال وقوع خطر و پیامدهای ناشی از آن و میزان تماس با خطر می داند (به نقل از کاکانی و همکاران، ۱۳۹۶). برخی ریسک را همان خطر یا خطر احتمالی تصور می کنند. زیرا آن را احتمال وقوع حادثه ای غیر منتطره و احتمال رخ دادن ضرر یا فاجعه تعریف می کنند، چیزی که به منزلۀ خطری بالقوه، احتمال وقوع دارد یا چیزی که احتمال رخ دادن ضرر یا فاجعه را دارد، اما نمی خواهید اتفاق بیفتد (راعی و سعیدی، ۱۳۹۶: ۴۴-۴۸).

در فرهنگ وبستر[۱] (۱۹۸۱) واژه ریسک[۲] به معنی در معرض خطر قرار گرفتن است. فرهنگ انگلیسی اکسفورد، ریسک را به منزله از دست دادن، احتمال از دست دادن، آسیب، یا دیگر شرایط نامطلوب و ناحوشایند یا احتمال وارد شدن به چنین شرایطی تعریف می کند (به نقل از عسگری زاده و همکاران، ۱۳۹۶). فرهنگ لغت انگلیسی اکسفورد[۳] (۱۹۸۹) ریسک را شانس خطر، پیامدهای بد و خسارت تعریف کرده است. ریسک عدم اطمینان از ورود خسارت است.

در یک تعریف آغازین ریسک به احتمال به وجود آمدن آسیب و صدمه از یک خطر گفته می شود. به شانس یا احتمال این که کسی از خطر آسیب ببیند یا اموالی دچار صدمه گردد، اطلاق می شود. رانندگی در جاده یا راه رفتن روی زمین روغنی، بلند کردن بار و احتمال آسیب دیدن ستون فقرات یا کارکردن روی یک داربست در ارتفاع، همگی ریسک محسوب می شوند.

ریسک ترکیب یا تابعی از احتمال و پیامدهای ناشی از وقوع یک اتفاق مشخص است (به نقل از حبیبی، ۱۳۹۱). مفهوم ریسک به منزلۀ احتمال خطر و ارزیابی نتایج منفیِ حاکی از یک رویداد است (عسگری زاده و همکاران، ۱۳۹۶). ویلیام فاین[۴] ریسک را تابعی از احتمال وقوع خطر و پیامدهای ناشی از آن و میزان تماس با خطر می داند (به نقل از کاکانی و همکاران، ۱۳۹۶). برخی ریسک را همان خطر یا خطر احتمالی تصور می کنند. زیرا آن را احتمال وقوع حادثه ای غیر منتطره و احتمال رخ دادن ضرر یا فاجعه تعریف می کنند، چیزی که به منزلۀ خطری بالقوه، احتمال وقوع دارد یا چیزی که احتمال رخ دادن ضرر یا فاجعه را دارد، اما نمی خواهید اتفاق بیفتد (راعی و سعیدی، ۱۳۹۶: ۴۴-۴۸).

از این منظر ریسک، خطری است بالقوه و خطر احتمالی که در صورت وقوع آسیب و صدمه می زند. این دیدگاه به تعبیر گیدنز (۱۹۹۹)، تفاوتی بین ریسک، خطر و اتفاق قائل نیست. به طوری که ریسک آمیزه ای از احتمال خطر، احتمال رخ دادن یک رویداد با عواقب بد و زیان بار، احتمال قرار گرفتن در معرض آسیب و شدت زیان و آسیبی است که می تواند اتفاق افتد.

این دیدگاه، صرفاً از منظر عینی و فنی منهای ارزیابی ها، تحلیل ها و تفسیر های اجتماعی به موضوع ریسک می نگرد. گویی ریسک پدیده ای تهی از ملاحظات و پویش های اجتماعی و فرهنگی است (بریکول، ۱۳۹۳: ۶-۵). گویی ریسک پدیده ای است منهای تعابیر، تفاسیر و ادراکات انسانی و منهای کنشِ کنشگران اجتماعی.

در گذشته و دوران سنت (عصر پیشامدرن) مانند قرون وسطی، اجتماعات بشری وابسته به طبیعت و مبتنی بر کشاورزی و دامداری بودند و ساختار روستایی و قبیله ای داشتند. در آن عصر خطرات از طبیعت نشأت می گرفت. طبیعت بر بشر تسلط داشت. سکونت، کوچ و امنیت افراد همگی تابع طبیعت بود.

در آن دوره حوادثی نظیر قحطی، خشکسالی، سیل، زلزله و بیماری های همه گیر مانند سل، طاعون، وبا و جذام اجتماعات سنتی را تهدید می کردند. زندگی بی رحم، خشن، و کوتاه بود. مردم با پدیده هایی که ما امروز ریسک می نامیم روبرو بودند. زندگی همیشه خطرناک و پُرحادثه بوده است. در گذشته به مانند امروز خطر و حادثه وجود داشته است، اما آدمیان آن ها را به نیروهای ناشناخته و ماورایی مانند تقدیر، خدایان، بخت، اقبال، ارواح، جادو و شیاطین نسبت می دادند.

اگر سیل می آمد، خدای آسمان غضب کرده است. زمین لرزه می آمد، می گفتند زمین نگران و خشمگین است یا ناشی از غضب الهی یا کار ارواح مزاحم و یا عقوبت ناشی از گناهان است (عنبری، ۱۳۹۳: ۱۴۷- ۱۴۶). در دوره سنت و تمدن های قدیمی از جمله تمدن روم یا چین، آدمی قادر به مقابله با فجایع طبیعی نبود و قدرت محاسبه و کنترل آن ها را نداشت. به طوری که مواجهه با خطرات و حوادث را فراتر از توان خود می دید. بنابر این در فرهنگ های سنتی چیزی یا مفهومی از آینده و ریسک نمی توانست وجود داشته باشد، آینده در دنیای سنتی قلمرو زمانی جداگانه ای ندارد، آینده به گذشته شباهت دارد (همان، ۱۴۷؛ گیدنز، ۱۳۹۵: ۵۵).

ریسک صرفاً به معنی خطر یا خطر احتمالی نیست، بلکه به خطر احتمالی و بالقوه ای اشاره دارد که احتمال وقوعش در آینده مورد محاسبه قرار می گیرد (همان : ۵۵). ریسک مفهومی است که در دلش مفاهیم خطر[۵] (قدرت آسیب زدن) و خطر احتمالی[۶] (احتمال حادثه نامطلوب و آسیب زننده) نهفته است.

اما ریسک بیش از این دو مفهوم است و آن محاسبه پذیری خطر (محاسبه پذیری قدرت آسیب زدن) و محاسبه پذیری خطر احتمالی (محاسبه پذیری احتمال وقوع حادثه نامطلوب) در آینده است. مفهوم ریسک در جامعه ای شکل می گیرد و گسترش می یابد که رو به سوی آینده دارد. جامعه ای فعال که مدام در تلاش است از گذشته فاصله بگیرد و آینده را قابل پیش بینی کرده و به تسخیر خود درآورد (همان:۵۵).

از قرن ۱۶ و ۱۷ در مغرب زمین جامعه ای آغازیدن گرفت که تسلط بر طبیعت را دستور کار خویش قرار می دهد و ساختن آینده از خصائص آن به شمار می رود. جامعه ای که عدم قطعیت ها را شناخت پذیر (محاسبه پذیر) و عینی و خارجی تلقی کرده و بر این باور بود که می تواند خطرات و تهدیدها را با اطمینان، کنترل و مهار کند (گیدنز، ۱۳۷۹ :۵۱). «اولریش بِک» به این جامعه که از قرن ۱۶ و ۱۷ سر برآورده و به توسعه خود تا اواخر قرن ۲۰ ادامه داده است، جامعه صنعتی کلاسیک (مدرنیته اول) اطلاق می کند (بِک، ۱۳۹۷ : ۲۹- ۱۴).

به نظر می آید مفهوم ریسک از قرن ۱۶ و ۱۷ از هنگامی که دریانوردان و کاشفان غربی سفرهای خود را به سراسر جهان گسترش دادند، شکل گرفته باشد. کلمۀ ریسک از طریق زبان اسپانیایی یا پرتغالی وارد زبان انگلیسی شد و برای اشاره به دریانوردی در آب های ناشناخته به کار می رفته است. به بیان دیگر تعریف اولیه ریسک با مفهوم فضای فیزیکی در ارتباط بود. ریسک بعدها در تجارت و بازرگانی، بانکداری، و سرمایه گذاری مورد استفاده قرار گرفت و با زمان و محاسبه زمان آینده مرتبط شد (دنی، ۱۳۹۳ : ۶-۵). بنابر این ریسک در جامعه ای ظهور کرد که به کنترل آینده نظر دارد و این مهم ترین رویداد تاریخ تمدن است (گیدنز، ۱۳۷۹: ۵۲).

مفهوم ریسک از آغاز شکل گیری با ظهور مفهوم بیمه همراه و عجین بوده است. بیمه نقطه اتکایی است که مردم با در نظر گرفتن آن ریسک را می پذیرند. اولین بیمه نامه های دریایی در قرن ۱۶ میلادی صادر شدند. اولین ریسک مربوط به فعالیت های خارج از کشور بریتانیا را شرکت لویدز[۷] در سال ۱۷۸۲ تضمین کرد (گیدنز، ۱۳۷۹: ۵۵-۵۴). رشد ارزیابی ریسک ها و برآورد خطرات اقتصادی، اجتماعی و صنعتی جهت کاهش و مهار آن ها از میانه قرن ۱۹ با محاسبه و اعمال بیمه های کشتی رانی و آتش سوزی، بیمه های زندگی و عمر، سرمایه گذاری، بانکداری، کسب و کار و تجارت شتاب بیشتری گرفت و در قرن ۲۰ در قالب صنعت بیمه فراگیر شد (زلیزر[۸]: ۱۹۸۷: ۶۱۰-۵۹۱).

از نیمه دوم قرن ۲۰ در دنیای غرب، دولت رفاه که نوعی نظام فراگیر بیمه است و سابقه شکل گیری آن به عصر ویکتوریایی بر می گردد، به عنوان نظام مدیریت ریسک شکل گرفت. دولت رفاه برای آن طراحی شد که افراد جامعه را در مقابل بیماری، معلولیت، از دست دادن شغل و پیری محافظت کند (گیدنز، ۱۳۹۵ : ۵۷). شهروندانِ دولت های رفاه با اطمینان بالا به محاسبات و عملکرد ریسک های بیمه های اجتماعی و اقتصادی و همین طور استانداردهای فنی مربوط به ریسک‌های محیط زیستی می نگریستند.

از ۳۰ الی ۴۰ سال پیش به این سو با وقوع حوادث غیر قابل پیش بینی مانند واقعه انفجار نیروگاه اتمی چرنوبیل (۱۹۸۶)، سونامی دریایی ناشی از زلزلۀ ۹ ریشتری در ژاپن و وارد شدن آسیب جدی به راکتور نیروگاه اتمی فوکوشیما (۲۰۱۱)، بازگشت بیماری ابولا در افریقا (۲۰۱۴ و ۲۰۱۵)، آتش سوزی جنگل های آمازون و تخریب هزاران هکتار از تنفس گاه زمین در برزیل (۲۰۱۹)، پاندمی کرونا از اواخر سال ۲۰۱۹ به این سو و صدها حادثه غیر مترقبه دیگر در سراسر جهان، معنا و مفهوم ریسک ابعاد تازه تری به خود گرفت.

ریسک هایی که تا پیش از این به عنوان عدم قطعیت های قابل شناخت و پیشگیری و قابل مهار به نظر می رسیدند، از چنگ محاسبه پذیری و کنترل بشر خارج شدند و به شکل فجایع جبران ناپدیر آشکار گردیدند. ریسک هایی که تا پیش از وقوع در حیطۀ ابهام، عدم قطعیت های ناشناخته و ناپیدایی قرار داشتند (بِک،۱۳۹۷ : ۱۴۶-۱۴۳).

بدین سان جامعه بشری وارد عصر ریسک ها و عدم قطعیت های ناشناخته و ناخواسته ای گردیده است که بسیاری از آنها نه تنها با دانش فنی و مهندسی، قابل شناسایی، محاسبه و کنترل نیست، بلکه از دانش و فنون صنعتی نشأت می گیرند. ریسک های بشر ساخته ای که ریشه در قریب دویست سال روند رشد شتابان علم و تکنولوژی، تشدید توسعه صنعتی و دخالت افسار گسیخته بشر بر طبیعت و محیط طبیعی دارد.

ریسک های برساختی که جای ریسک های محاسباتی[۹] را می گیرند و آکنده از عدم قطعیت های پنهان و نامرئی و غیر قابل پیش بینی هستند (توسلی و ودادهیر، ۱۳۸۷: ۲۸- ۲۶ ؛ کمشال[۱۰]، ۱۳۹۱: ۳۲). عدم قطعیت هایی که به وسیله رشد فن آوری و فعالیت های انسان ها برساخت می شوند و به محاسبه و کنترل در نمی آیند. برساخت کنندگانِ ریسک هایی که از نتایج عملکردشان و عاقبت فعالیت های شان، ادراک و فهم روشنی ندارند.

ریسک هایی که از قوۀ شناخت و محاسبه آدمی می گریزند، دیگر عوارض جانبی و غیر قابل کنترل صنعتی شدن نیستند، بلکه به خصلت کانونی جامعه مدرن در آمده اند. جامعه ای که اولریش بِک آن را جامعه ریسک (دنی، ۱۳۹۳: ۳۲) و گیدنز آن را مدرنیته متأخر[۱۱] (همان: ۴۰) نام نهاده اند. جامعه ای که هر چند غوطه ور در ریسک های تولید شده[۱۲] یا عدم قطعیت های تولید شده و خود ساخته است، اما ممکن است قادر باشد با بازاندیشی و ارزیابی مجدد و فعال، آن ها را به حیطه شناخت، آگاهی، بازآگاهی و ادراک و کنترل در آوَرد (بِک، ۱۳۹۷: ۳۱۱). جامعه ای که بیش از هر چیز نیازمند فرهنگ بازاندیشی و خرد معطوف به ریسک در شیوۀ زندگی و گفتمان مخاطره است.

به نظر بِک، بشریت مدرن به نوسازی بازتابی[۱۳] پا گذاشته است. نوسازی بازتابی که دو خصلت بازتابش انفعالی و بازتابش فعال را توأمان دارد (بِک، ۱۳۹۵: ۴۴-۴۱). در گفتمان ریسک و مدرنیته بازاندیشانه[۱۴]، خِرَد محاسباتیِ علمی یکسره به کنار نهاده نمی شود، بلکه خِرَد ادراکیِ مردمی (خِرَد اجتماعی و توافقی) می تواند در پیوند با آن قرار گیرد و فعالانه در جهت بازنگری رابطۀ انسان و طبیعت به کار آید و با کنش معطوف به ریسک در مسیر آشکارسازی و کنترل هر چه بیشتر عدم قطعیت های ناشناخته و ناخواسته، پیش از وقوع فجایع محیطی و زیست محیطی گام بر دارد (بِک،۱۹۹۶).

در جامعه ریسک، مفهوم ریسکِ برساختی (عدم قطعیت های ناشناخته و ناپیدای حاصل از فعالیت های صنعتی انسان) با مفهوم مدرن سازی بازاندیشانه (مدرن سازی مدرنیزاسیون) گره خورده است. به طوری که «بِک» ریسک را روشی نطام مند برای رویارویی با خطرات و ناامنی هایی تعریف می کند که به وسیلۀ خود مدرن سازی تولید و رایج شده است، ریسک های پنهانی که می توانند خصلت بازاندیشانه پیدا کنند به طوری که از خصلت بازتابش انفعالی، رها شوند و پیش از وقوع به ادراک و بازتابش فعال درآیند و با کنش مسئولانۀ دولت ها و شهروندان مهار و کنترل شوند (بِک، ۱۳۹۷ :۴۸).

از این منظر، ریسک، صرفاً به معنای خطر و عدم قطعیت های شناخته شده نیست که احتمال وقوع و شدت آسیب‌هایش قابل برآورد و کنترل باشد، بلکه بسیاری از ریسک ها، وارد محدوده عدم قطعیت های ناشناخته، ناخواسته و پنهان شده اند و از دست یقین محاسباتی و عدد و رقم می گریزند و به صورت فجایع ناگهانیِ محیطی و زیست محیطی آشکار می شوند، اما با بازاندیشی در برداشت ها و بازنگری در کنش ها و تغییر در سبک زندگی می توان ریسک های برساختی را شناخت و به کنترل و کاهش در آورد. با این حال هر چقدر هم سعی شود ریسک ها به حیطه آگاهی بازاندیشانه[۱۵] درآیند، اما برخی از آن ها از چنگ آگاهی می گریزند و ممکن است ناشناخته باقی بمانند و به فجایع فراگیر مبدل شوند (بِک،۱۳۹۷ : ۵۰).

از نظر گیدنز در جامعه متأخر، ریسک های تولید شده (عدم قطعیت های برساختی)، محیط های ریسک بشری هستند که به واسطۀ تغییرات به وجود آمده در محیط و طبیعت، ناشی از پیشرفت دانش و فن آوری به وسیلۀ انسان تولید می شوند (گیدنز، ۱۳۷۹: ۵۶) و می توان آن ها را با بازاندیشی و تشدید آینده نگری به ادراک و کنترل و مهار درآورد.

ابزارهای مفهومی که بِک و گیدنز برای فهم جامعه ریسک (مدرنیزاسیون متأخر[۱۶]) به کار می برند، مانند عدم قطعیت های ناشناخته، عدم قطعیت های تولید شده و بازتابش فعال توانسته است کانون هنجاری و مطالعاتی ریسک را از ریسک های خارجی (ریسک های محاسباتی و عینی) به سوی ریسک های برساختی و ادراک اجتماعیِ آن ها، قضاوت های استهفامی جامعه و نحوه واکنش های اجتماعی در مواجهه با آن ها هم سوق دهد (ِبک، ۱۹۹۲؛ بک، گیدنز و لش، ۱۹۹۴). این که مردم و گروه های اجتماعی و دولت ها چه ادراک و ارزیابی ذهنی از ریسک های محیطی دارند؟ و چگونه نسبت به آن ها واکنش نشان دهند؟ می تواند در افزایش یا کاهش و کم و کیف خطرات واقعی سهم و نقش اساسی ایفا کند.

بنابر این بِک و گیدنز توجه ما را در کنار ریسک های فنی و محاسباتی به سوی ادراک و فهم اجتماعی از ریسک های برساختی و ضرورت بازاندیشی و یادگیری و توانمندسازی اجتماعی در برابر خطرات فرا می خوانند. بدین نحو عقلانیت اجتماعی از خطرات همسنگ و درکنار عقلانیت علمی قرار می گیرد. از این رو در عصر جامعه ریسک، ادراک و تفسیر اجتماعی از خطرات علاوه بر ارزیابی های فنی و مهندسی از آن ها اهمیت می یابد. بدین ترتیب تعاریفی جدیدی از ریسک مانند ریسک های محیطی با رویکرد ادراکی و قضاوت های اجتماعی از آن قابل استنباط است.

ریسک های محیطی به آن دسته از خطرات بالقوه و احتمالی اطلاق می شود، که در صورت وقوع یا استمرار، آسیب زننده یا فاجعه بار هستند و قدرت آسیب های زنندگی و پیامدهای نامطلوب بر انسان ها در اشکال فردی و جمعی خواهند داشت. اغلب این ریسک ها انسان ساخت هستند و در نتیجۀ دخالت نابجای آدمیان بر طبیعت، دست کاری های بیولوژیک و فعالیت های صنعتی و یا فرآوری های شیمیایی و در اثر رابطۀ ناپایدار جوامع انسانی با طبیعت و محیط زیست تولید شده اند. تداوم یا وقوع این خطرات می توانند بر اندام ها و خُرده سیستم های حیاتیِ انسان ها و گیاهان و جانوران و محیط زیستی که در آن به سر می برند، صدمات جبران ناپذیر وارد کرده و منجر به تلفات جانی و خسارات مالی و فجایع غیر قابل جبران شوند.

ریسک هایی که از یک سو ممکن است از قوۀ محاسبۀ فنی بگریزند و مشمول عدم قطعیت های ناشناخته و ناخواسته شوند و پنهان بمانند، به طوری که قادر به تشخیص آن ها نبوده و یا نتوان در برابرشان کنش فعال و مؤثری انجام داد و تنها هنگام حدوث و پیامدهای زیان بار آشکار شوند. از سوی دیگر ممکن است پیش از استمرار و یا قبل از وقوع و تبعات ناگوارشان به انتظار و ادراک و فهم و گفتمان اجتماعی در آیند و مردم با خِرَد مردمی و عقلانیت اجتماعی بتوانند با اقدامات موثر و همکاری با خِرَد علمی و عقل فنی از پیش آمدنشان جلوگیری کنند و یا عواقبشان را تحت کنترل و مهار و کاهش درآورند (رزاقی، ۱۳۹۹: ۴۲).

البته ریسک های محیطی دیگری نظیر زلزله هستند که از بر ساخت رابطۀ جامعه- طبیعت ایجاد نشده اند. زلزله پدیده ای کاملاً طبیعی به شمار می آید و انسان ها در تولید آن ها هیچ نقشی ندارند و وقوعش هنوز به پیش بینی کامل در نیامده است، اما با شناسایی گسل ها و فعالیت های زمین شناختی می توان پی به احتمال حادث شدن و قدرت تخریبش بُرد و با ایجاد سازه های مقاوم و یا با کسب آگاهی و ادراک و انتظار فعال از احتمال وقوعش، مهارت های لازم را در مواجهه با آن بدست آورد و با اقدام مؤثر تلفات و خسارات را به حداقل ممکن رساند (همان: ۴۲).

برخی از صاحب نظران در تعریف ریسک های محیطی، هم خطرات طبیعی و هم خطرات ناشی از فعالیت های انسان بر طبیعت را لحاظ می کنند. ریتیچینی رات[۱۷] (۲۰۱۳) به احتمال فاجعه هایی مانند سیل، زلزله، و تغییرات آب و هوایی و آلودگی ها، ریسک هایی محیطی اطلاق می کند که بشرساخته و یا طبیعی هستند.

پیدچن[۱۸] و همکاران (۱۹۹۲) ادراک ریسک[۱۹] را به منزله اعتقادات، نگرش ها، قضاوت ها و احساسات مردم هم چنین تمایلات گسترده تر فرهنگی و اجتماعی که نسبت به منافعشان اتخاذ می شوند، تعریف کرده اند (به نقل از عسگری زاده و همکاران، ۱۳۹۴). در یک تعریف دیگر ادراک ریسک باور، قضاوت و ارزیابی ذهنی (چه منطقی یا غیر منطقی) در مورد شانس یا احتمال یک خطر در آینده یا در مورد میزان آن، زمان وقوع خطر یا عواقب اثرات آن توسط یک فرد، گروه یا جامعه است (آزادی و همکاران ۱۳۹۷ به نقل از ریسر[۲۰] و همکاران، ۲۰۱۲).

کوران[۲۱](۲۰۱۳) تعریف ریسک را از منظر «بِک» نقل کرده است. از نظر بِک، جامعۀ ریسک جامعۀ فاجعه زده نیست. ریسک فقط آسیب نیست، بلکه آسیب یا آسیبِ فاجعه باری است که انتظارش را در آینده می کشیم. ریسک انتظار و تصور آسیب و فاجعه ای در آینده از سوی خرد جمعی و هم چنین کنش و اقدام فعال و مسئولانه نسبت به انتظار وقوع آسیب یا فاجعه و نحوۀ آسیب گریزی و فاجعه گریزیِ کنش گران اجتماعی است.

بنابراین تعریفِ ریسک از ارزیابی فنیِ خطرات احتمالی و پیش بینی محاسباتی و برآوردهای رقمیِ پیامدهای منفی و کنترل تکنیکی آن به سوی تصور آسیب و فاجعه ای احتمالی در آینده توسط خِرَد اجتماعی و چگونگی کنش فعال و مسئولانه کنشگران اجتماعی در برابر آن تغییر یافته است (صالحی و پازوکی نژاد، ۱۳۹۶). در این تغییر رویکرد، ریسک یک سازه مفهومی مشتمل بر قضاوت و ارزیابی ذهنی و نحوه مقابله عملی مردم و گروه های اجتماعی از موضوعات خطر و خطرات احتمالی است که تحت تأثیر عوامل و سازوکارهای روان شناختی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارد.»

منابع:

– آزادی، یوسف و همکاران (۱۳۹۷)، بررسی نقش عوامل موثر بر ادراک خطر مواجهه با تغییرات آب و هوایی (مورد شناسی: کشاورزان گندمکار شهرستان کرمانشاه) مجله جغرافیا و مخاطرات محیطی، شماره ۲۷، پاییز، ۱۳۴-۱۲۱.

– بریکول، گلینیس. ام (۱۳۹۳)، روان شناسی ریسک، ترجمه پروانه فخیم قاسم زاده و مهتاب صالحی، چاپ اول، تهران: پژوهشکده بیمه.

– بِک، اولریش (۱۳۹۷)، جامعه خطر به سوی مدرنیته ای نوین، ترجمه رضا فاضل و مهدی فرهمند نژاد، چاپ اول، تهران: نشر ثالث.

– بِک، اولریش (۱۳۹۵)، جامعه شناسی کار (دنیای شگفت انگیز کار در مدرنیته باز اندیشانه)، ترجمه سعید صادقی جقه و آیت نباتی حصار، تهران: انتشارات جامعه شاسان.

– توسلی، غلام عباس و وداد هیر، ابوعلی (۱۳۸۷)، مناسبات دانش و سیاست در یک جامعه مخاطره آمیز: تأملی جامعه شناختی برشکل گیری جوامع مخاطره آمیز نظارتی در عصر حاضر، مجله جامعه شناسی ایران، دوره دهم، شماره ۴ ، زمستان، ۴۲-۲۲.

– حبیبی، احسان الله (۱۳۹۱)، ایمنی کاربردی و شاخص های عملکرد در صنعت، تهران: فن آوری.

– دنی، دیوید (۱۳۹۳)، ریسک و جامعه، ترجمه صالح کاشانی محمدی،چاپ اول تهران: پژوهشکده بیمه.

– راعی، رضا و سعیدی، علی (۱۳۹۶) مبانی مهندسی عالی و مدیریت ریسک، چاپ ۱۱، تهران: سمت.

– رزاقی، حمید (۱۳۹۹)، یک مطالعه کیفی درباب برداشت مطلعین از ادراک شهرنشینان از ریسک های محیطی شهرتهران، رساله دکتری جامعه شناسی، دانشگاه تهران.

– صالحی، صادق و پازوکی نژاد، زهرا (۱۳۹۶)، جامعه و تغییر آب و هوا، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.

– عسگری زاده، زهرا و همکاران (۱۳۹۴)، بررسی تحلیل مدل تجربی رفتارهای کاهش خطر زلزله خانوارهای شهر تهران، جغرافیا و مخاطرات محیطی، شماره پانزدهم، پاییز، ۵۹-۳۹.

– عسگری زاده، زهرا و همکاران (۱۳۹۶)، بررسی نقش ادراک ریسک مردم بر رفتارهای کاهش ریسک زلزله در شهر تهران، دو فصلنامه علمی و پژوهشی مدیریت بحران، شماره ۱۲، ۶۸-۵۷.

– عنبری، موسی (۱۳۹۳)، جامعه شناسی فاجعه کندوکاوی علمی پیرامون حوادث و سوانح ایران، چاپ اول، تهران : انتشارات دانشگاه تهران.

– کاکانی، حجت الله و همکاران (۱۳۹۶)، ارزیابی ریسک با روش ویلیام فاین در پالایشگاه گاز ایلام در سال ۱۳۹۱، مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ایلام، دوره ۲۵، شماره۶، اسفند.

– کمشال، هیزل (۱۳۹۱)، جامعه شناسی ریسک (ریسک، سیاست اجتماعی و رفاه)، ترجمه مهرداد نوابخش و همکاران، تهران: بهمن آرا.

– گیدنز، آنتونی (۱۳۷۹)، جهان رها شده ، ترجمه علی اصغر سعیدی و یوسف حاجی عبدالوهاب ، چاپ اول ، تهران: نشر علم و ادب.

– گیدنز، آنتونی (۱۳۹۵)، جهان لغزنده است، ترجمه علی عطاران، چاپ اول، تهران: بنگاه ترجمه و چاپ و نشر پارسه.

– Beck, U.(1992) Rick Society, London: Sage.

– Beck, U.(1996) The Reinvenention Of Politics: Rethinking Modrenity In The Global Social Order: Cambridge : Polity Peress.

– Beck, U., Giddens, A. And Lash, S. (1994) Reflexive Modernization :Cambridge: Polity.

-Ghiddens, Antony (1999) Runway Word: How Globalisation Is Reshaping Our Lives, London Profic Books.

– Rittichainuwat, B. N.(2013) Tiurisis And Tourism Supplievs, Perceptions Toward Crisis Management On Tsunami, Tourism Management, 34,121-112.

-Zelizer,Viviana (1987),, Human Vallues And The Market: The Case Of Life Insurance And 19- Century American Death In Journal Of Sociology 84 , 591-610.

۱.Webster

۲.Risk

۳.Oxford

۴.Wiliam Fine

۵.Danger

۶.Hazard

۷.Liods

۸.Zelizer

۹.Compulational Risks

۱۰.Kemshall

۱۱.Late Modernity

۱۲.Risks Generated

۱۳.Reflective Modernization

۱۴.Reflexive Modernity

۱۵.Reflexive Consciousness

۱۶.Late Modernization

۱۷.Rittichainuwat

۱۸.Pidgen

۱۹.Risk Perception

۲۰.Rser

۲۱.Curran
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا