خرید تور تابستان

درآمدهای نفتی و تصميم سخت يا تصميم بد؟

«محسن جلال پور»، رییس پیشین اتاق بازرگانی ایران در یادداشتی درباره ی درآمدهای نفتی در تلگرام نوشت:

مشاور اقتصادی رئیس‌جمهور در گزارشی جامع، اقتصاد ایران را در برابر یک دوراهی و انتخاب سخت تصور کرده‌ است. انتخاب بین راه دشوار و راه بد. سردبیر روزنامه «دنیای‌اقتصاد» هم تحلیلی کوتاه و صریح در این باره منتشر کرده است. از آنجا که میان تحلیل‌های این دو بزرگوار و دیدگاه‌های حقیر، اشتراک نظر زیادی وجود دارد، حاشیه‌ای بر این دو نظر نوشته ام كه در شماره امروز به عنوان سرمقاله منتشر شده است.

حدود پنج دهه است كه اقتصاد ايران از مسیر درست خارج شده و بیراهه را انتخاب کرده است. دهه 40 دهه طلایی اقتصاد ایران بود، اما سیاست‌های نادرستی که از اوایل دهه 50 بر این اقتصاد تحمیل شد، مسیر را به کلی تغییر داد. بدون شک بزرگ‌ترین انحراف اقتصاد ایران، افتادن در چاه درآمدهای نفتی بود.

از همان زمان كه درآمدهای حاصل از فروش نفت به جاي ثبت در ستون سرمايه، به ستون سود وارد شد تا امروز این مسیر پر غلط ادامه پیدا کرده و در تمام اين سال‌ها، با مصرف ثروت بين نسلي، اقتصاد كشور در يك مسير غلط پيش رفته است.

درآمدهای نفتی برای اقتصاد ایران شبیه ارثیه‌ای است كه به خانواده‌اي رسیده و وارثان به جاي حفظ و افزایش آن و به جای به‌کارگیری این ارثیه در مسير تولید و خلق بیشتر ثروت، راه توزیع ثروت را در پیش گرفته‌اند و به‌طور مداوم از اصل سرمايه برداشت می‌کنند.

درچنين پارادایم اشتباهی، تولید، صادرات و خلق ایده‌های جدید و بهره‌وری، عملا به حاشیه رانده شده و میراث‌خواران منابع طبیعی، به انسان‌هایی بی‌هنر و مصرف‌کنندگان بی‌تولید تبدیل شده‌اند. اکنون در اقتصاد ایران، توليد جاي خود را به مصرف‌گرایی و سوداگري سپرده است. نتیجه این روند مشخص است؛ مسلما با گذشت زمان، روزبه‌روز از اين سرمايه کاسته شده و زمان زیادی نمی‌گذرد که چیزی از آن باقی نخواهد ماند.

اما اکنون زمانی رسیده که باید بین راه دشوار ترک اعتیاد درآمدهای نفتی و راه بد هزینه‌کرد این درآمدها، یکی را انتخاب کنیم.

این یک وجه مساله‌ای است که دکتر نیلی مطرح کرده‌اند. وجه دیگر، انتخاب دشوار برای اصلاح ساختار اقتصادی کشور است. اقتصاد ایران شاید شبیه ماشینی است که در مسیری سخت و سنگلاخی حرکت می‌کند و راننده که به دشواری در حال هدایت ماشین است، از هر بخش آن صدایی می‌شنود. چراغ‌های هشدار‌دهنده زیادی روشن شده و راننده باید انتخاب کند که این مسیر را ادامه دهد یا اینکه حرکت را متوقف کرده و به علائم هشدار‌دهنده توجه کند.

آیا صدای رکود فعلی اقتصاد ایران هشدار‌دهنده نیست؟ آیا بیکاری انبوهی جوان به اندازه کافی هشدارآمیز نیست؟ آیا صدای مردم خوزستان علامت خطرناکی نیست؟ آیا بحران صندوق‌های بازنشستگی، خشکسالی، ورشکستگی بانک‌ها و بنگاه‌ها و ده‌ها چراغ و علامت دیگر، نگران‌کننده نیستند؟

دکتر نیلی معتقد است اکنون باید بین راه دشوار و راه بد یکی را انتخاب کنیم، اما از نظر من امروز نسل ما آزادی همين انتخاب را هم ندارد. تنها راه موجود، انتخاب مسیر سخت است.

انتخاب بد یعنی به پارك و تفریح بردن اقتصاد بيمار. به تفریح بردن اقتصادی که نیاز به مداوا دارد، اگر خیانت نباشد، اشتباهی بزرگ است که جوان امروز با روش‌هایی که شاید ما ندانیم، چرایی‌اش را خواهد پرسید و واکنش نشان خواهد داد. شاید دردناک‌ترین وجه مساله این است که هیچ راهی جز انتخاب راه سخت پیش روی ما نیست، اما این انتخاب ممکن است به مذاق عموم جامعه خوش نیاید. در سال‌های گذشته آن قدر رفتار سیاستمداران پر خطا و نادرست بوده که اعتماد عمومی به سیاست‌گذاری کاهش پیدا کرده است. پس بهتر است وضع موجود، صادقانه و به دور از بازی‌های سیاسی برای مردم تشریح شود. اینکه در خیلی از حوزه‌های اقتصادی، به مرز هشدار رسیده‌ایم و اگر وفاق و همدلی نداشته باشیم، امکان گذار از این مشکلات را نداریم. مهم اين است که اهالی قدرت صادقانه و با حسن نيت، واقعيت‌هاي امروز را براي مردم تشریح کرده و جامعه را از شرایط خطرناک فعلی مطلع کنند. مردم به همان اندازه که از دروغ و فریبکاری بیزارند، آمادگی دارند که برای کشورشان از جان و مال هزینه کنند.

و امروز بخش بزرگی از جامعه پذيرفته‌اند يك پايان تلخ بر وضعيت اقتصادي فعلی، خیلی بهتر از تلخي بي‌پايان و ادامه این مسیر نادرست است. اما آیا اهالی سیاست و متقاضیان قدرت، به چنین درکی رسیده‌اند؟

 

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. نقل قولی از یک جورنالیستهای قدیمی ؛
    نفت بلای سیاه , اگر نفت نبود حکومت کردن هم اینقدر کشته و مرده نداشت .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا