آشتی ملی از نظر دو فعال اصلاح طلب
سید مصطفی تاج زاده و محمد کیانوش راد در گفتگو با نشریه دانشجویی اختر – ارگان رسمی انجمن وفاق و توسعه دانشگاه شیراز، آشتی و وفاق ملی را ضرورت گفتمانی امروز خواندند.
به گزارش انصاف نیوز، سید مصطفی تاج زاده در این باره گفت:
به باور من، به چهار دلیل زیر ما هیچ چاره ای جز این نداریم که به سمت گفتگو و آشتی ملی حرکت کنیم:
📍دلیل اول این است که ما با انباشت مشکلات در عرصه های مختلف مواجه هستیم و حل همه جانبه این مشکلات به خصوص مشکلاتی که دامنه آنها گسترده و ژرف شده اند، در صورتی که جریان مقابل بخواهد کارشکنی کند، به گونه ای است که حل آن مشکلات از توان یک جناح فراتر است. نمونه بارز آن پلاسکو است و پلاسکوها حل نخواهد شد مگر اینکه عزم ملی و درون حکومتی ایجاد شود تا بتوانیم به سمت حل بحران های بزرگ داخلی حرکت کنیم. باید به این باور برسیم که حل بسیاری از مسائل، بدون باور به مردم و ایجاد تفاهم در سطح ملی میسر نیست. اگر این روش را در پیش نگیریم، باید شاهد فروپاشی پلاسکوهای دیگری در عرصه های مختلف جامعه خود باشیم.
📍دلیل دوم، امکانات کشور است. ما در وضعیت فعلی، با توجه به انتظارات مردم و مشکلاتی که در سطح داخلی و بین المللی گریبانگیر کشور است، به گونه ای تبدیل شده ایم که از امکانات بالفعل ناکافی اما امکانات بالقوه کافی بهره مندیم. ما وقتی می توانیم امکانات بالقوه خود را بالفعل کنیم که یکن نوع اجماع عمومی پدید آمده باشد؛ در صورتی که یک جناح بخواهد امکانات بالقوه را بالفعل کند اما جناح دیگر بخواهد کارشکنی کند، ما بسیاری از فرصت ها را از دست می دهیم. به عنوان مثال، برجام را در عرصه هسته ای ایجاد می کنیم اما می بینیم که به دلیل همین فقدان تفاهم ملی و اجماع عمومی، نمی توانیم از همه زمینه ها و امتیازات آن استفاده کنیم و بهره مندی لازم را داشته باشیم. ما برای ایجاد فرصت های تازه و برخورداری از نتایج آن، چاره ای جز تفاهم نداریم.
📍دلیل سوم، جناح های ما در عرصه کشورداری، آزمون خود را پس داده اند و همه نشان داده اند که در عین برخورداری از نقاط مثبت، از نقاط منفی رنج می برند. همه هنر ما این است که بتوانیم از نقاط مثبت یکدیگر به نفع مردم و جامعه استفاده کنیم و تلاش کنیم که ابعاد منفی جریانها، دامن ایران و ایرانیان را نگیرد و این مستلزم این است که با نگاهی مثبت و حرکتی برد برد، کاری بکنیم که با اتکا به اشتراکات همه ایرانیان که همان عزت و سربلندی ایران، یکپارچگی ملی و سرزمینی میهن و بهبود شرایط آحاد مردم است، بتوانیم به سمت بهره مندی از نقاط مثبت یکدیگر حرکت کرده و در رقابتی سالم، نقاط منفی یکدیگر را به حداقل برسانیم.
📍دلیل چهارم این است که در حال حاضر، هیچ جریانی به تنهایی قدرت بسیج اکثریت ملت را ندارد. ممکن است در انتخابات، جریانی حائز اکثریت نسبی شود اما اکثریت نسبی، اکثریت همه ایرانیان و اکثریت واجدان شرایط نمی باشد بلکه اکثریت رای دهندگان است. بنابراین با این وضعیت، چاره ای نمی ماند جز اینکه جریان برخوردار از اکثریت نسبی برای اینکه بتواند از حمایت ملی و همه جانبه برخوردار باشد، دیگران را هم در قدرت سهیم کند تا از طریق این مشارکت، امکان رضایت و همکاری آحاد مردم فراهم شده و جامعه ایران به سمت حرکت برای همه ایرانیان پیش روی کند. به نظر من ما به این چهار دلیل عمده، نیاز داریم که به سمت وحدت بیشتر، گفتگو، وفاق و آشتی ملی حرکت کنیم.
محمد کیانوش راد نیز گفت:
📍آشتي ملي يك انتخاب نيست بلکه يك ضرورت ملي است. مهمترين دليل در طرح مساله آشتي ملي، درك ضرورتهاي تاريخي در پاسخ به بحران ها و شكاف هاي موجود در جامعه است. امروز جامعه ايران با شكاف هايي چون شکاف های نسلي ، شكاف قومي ، شكاف هاي هويتي ، شكاف جنسيتي و حتي شكاف هايي چون فاصله طبقاتي مواجه است و در كنار آن و از بيرون از مرزها ، بحران هايي به سوي ايران هدايت مي شود. مساله صهيونسيم و فشارهاي امريكا بر ايران ، خصوصا در دوره فعلي با رياست ترامپ و نيز رقابت هاي منطقه اي مثل برخي كشورهاي عربي و … وضعيت شكننده اي را براي ايران فراهم ساخته است كه هر انساني كه براي ايران دل مي سوزد را باید به تامل وادارد. اگرچه هميشه براي آشتي به قبول و رضايت دو طرف نياز هست اما در حال حاضر در ايران، برخي گروه هاي اصول گراي افراطي و يا بخش هايي از حاكميت اين شعار را قبول ندارند و اصولا آن را مساله اي مهم و بحراني ندانسته و یا آن را غير ضروري و يا از موضع ضعف و نفاق گروه هاي اصلاح طلب مي دانند اما اصلاح طلبان بر اين امر، از نقطه نظر نگراني نسبت به آينده ايران و جمهوري اسلامي صحبت می کنند.
📍راه تفاهم اصلاح طلبان تا حدي نتيجه داده و در صورت اصرار بر آن و با رعايت الزامات و مقدمات آن ، نتايج آن به تدريج قابل حصول است. اصلاح طلبان بيش از حزب و جناح خود ، به منافع ملي مي انديشند و اگر در گذشته هم احيانا تندروي و یا اصرار حداكثري بر مواضع خود داشته اند، اكنون با تقاضاهاي حداقلي اما با جديت حداكثري آن را دنبال مي كنند. دليل پيوستن برخي از اصول گرايان معتدل و همراهي آنان با اصلاح طلبان از همين منظر قابل تحليل است. انتخابات ٨٨ حوادث تلخ و ناگوار و شايد در مواردي ناخواسته را به دنبال داشت. طرح آشتي ملي به دنبال مقصر اين حوادث نيست. اين طرح كه از سوي اصلاح طلبان حالا با هر اسمي كه مطرح باشد ، اين است كه بياييد به آينده بينديشيم، بيايد با معيار قانون اساسي به عنوان داور نهايي، راه حل اختلافات و منازعات را بيابيم. در حقیقت نگاه به آينده با معيار قانون اما بايد گفت که تنها فصل الخطاب بودن قانون و اجراي بدون تنازل آن آنگونه كه ميرحسين موسوي مي گويد، کلید قابل حل مناشقات و اختلافات است.
سید مصطفی تاج زاده:
📍رفع حصر آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد، گام بزرگی در جهت ایجاد آشتی و وحدت ملی است. چنین اقدامی، به معنی پذیرش خواست اکثریت این مردم توسط بخشی از حاکمیت است که تا به حال در برابر مطالبات این اکثریت، حالت انکار و بی تفاوتی در پیش گرفته است. رفع حصر می تواند شادی و نشاط را به جامعه ما تزریق کرده و با افزایش امید در میان مردم، راه را برای ایجاد گفتگوی ملی و حل مشکلات ملی مردم باز کند. تداوم حصر جز اینکه فرصت ها را از ملت می گیرد، جامعه را دو قطبی کرده و بر کینه نفرت ها می افزاید، دستاورد دیگری ندارد. برجام ثابت کرد که ما می توانیم علی رغم اختلافات بنیادینی که ما با آمریکا و برخی از دولت های دیگر داریم اما در زمینه های خاص بر اساس منافع یا ترس مشترک توافق کنیم. این الگو می تواند در داخل هم مورد استفاده قرار گیرد. ما متاسفانه جناح هایمان با بدگمانی، نسبت به گفتار و کردار یکدیگر سوء ظن دارند. ما نمی توانیم به یکباره، دیوار بی اعتمادی میان آنها را فرو بریزیم و نیز نمی توانیم نسبت به این وضعیت بی تفاوت باشیم چرا که در صورت بی تفاوتی به نوعی، به تشدید شکاف، دو قطبی شدن جامعه و هرز رفتن نیروها به جای دست به دست هم دادن آنها در مسیر حل مشکلات بزرگ کشور دامن زده ایم.
📍برجام نشان داد که ما می توانیم نسبت به جریان های مختلف و هر فرد یا جریانی اعم از داخل یا خارج از حکومت که معتقد به قانون اساسی و حرکت در این چارچوب باشد، بر اساس ترس مشترک و یا منافع مشترک به توافق برسیم و در عین همکاری، با یکدیگر رقابت نیز داشته باشیم. بر اساس این الگو، باید به سمتی حرکت کنیم که در عین وجود اختلافات اما بر روی اشتراکات خود سرمایه گزاری کنیم تا بتوانیم آینده بهتری را برای این مردم و جامعه، رقم بزنیم.
📍صدا و سیما سالها است که تریبون یک جناح شده است. جناحی که اقلیت مردم را نمایندگی می کند. به همین دلیل است که از اکثریت مردم فاصله گرفته است و اجازه داده تا رسانه های بیگانه در غیاب یک رسانه ملی، مخاطبان بیشتری را به خود جلب کند. ادامه این وضعیت در شرایط عادی منفی و در شرایط بحرانی بسیار خطرناک است. اینکه نبض اطلاع رسانی و اخبار، در خارج از مرزهای ایران و در دست دولت هایی باشد که با ما در بعضی مسائل اشتراک نظر و در برخی زمینه ها با ما اختلاف نظر و بلکه تضاد منافع دارند، نشان دهنده این است که ما در این زمینه مشکل داشته ایم و درست عمل نکرده ایم. بنابراین، صدا و سیما در تشدید شکاف های داخلی نقش موثر دارد؛ برای اینکه هر اندازه به انعکاس صدای اقلیت و یک خط مشخص بپردازد، اکثریت و بخش دیگری از جریانها را از خود ناراضی کرده است. نمونه این مساله را در تشییع جنازه آیت الله هاشمی رفسنجانی دیدیم که مردم عصبانی از دست صدا و سیما، با چه صفت هایی مدیریت آن سازمان را مورد خطاب قرار می دادند و این حالت در شرایط عادی منفی و در شرایط بحرانی، خطرناک است. علاوه بر این، تداوم این رویکرد، زمینه ساز رشد شایعه در جامعه، بی اعتمادی به حکومت و افزایش مخاطبین رسانه های خارج از ایران خواهد شد.
محمد کیانوش راد:
📍نقشه راه ما، قانون اساسي است. اجراي بدون تنازل همه بخش هاي آن و بها دادن به راي و نظر مردم است. انجام هر وفاقي در جامعه نيازمند نقشه راه و همچنين افرادي است كه خود را ملزم به اجراي آن بدانند. سياست، ساحت جنگ و متصلب بودن نيست. سياست بر اساس گفتگو ، مذاكره و چانه زني و دادن و ستادن معنا مي يابد. به همين دليل مي گويند ، جنگ با به بن بست رسيدن سياست آغاز مي شود. تضاد و اختلاف و رقابت به خودي خود ، نه تنها بد نيست بلكه مي تواند سازنده هم باشد. آنچه مضرر است ، رفتن به سوي تضادهاي آشتي ناپذير آن هم با ابزار تند و خشونت آميز است. وجود تضاد و رقابت، مي تواند باعث گفتگو بر سر ارزش هاي اختلافي ، رقابت ، اقناع پذيري ، جذب و همكاري نيز گردد. امروزه در ادبيات جامعه شناسي امريكايي ، به ابعاد سازنده تقابل اجتماعي توجه جدي مي شود.
📍ما علاوه بر نقشه راه فيصله بخش اختلافات كه همان قانون اساسي است ، نيازمند انسان هايي با روحيه مسالمت جو و تعاملي و خردگرا و گفتگويي هستيم. آقاي خاتمي امروز اين قدم را برداشته است. حتی به نظر من مير حسين موسوي هم كه تقاضاي اجراي بدون تنازل قانون اساسي را مطرح كرد و گفت از جايي بايد همه رفتارها تصحيح و به تدريج اميد را به وجود آورد ، او هم جز وحدت ملي را دنبال نمي كند.
📍 مهمترين مانع تحقق وفاق ملی، تصور خود حق پنداري برخي جريانات و افراد در روند انقلاب بوده است. باید بپذیریم که هيچكس حق مطلق نيست، هيچكس غير قابل نقد نيست ؛ هيچكس فراتر از قانون نيست، هيچكس غير پاسخگو نيست و هيچكس جز با راي مردم حاكم نيست. اگر همه از صدر تا ذيل به موارد فوق پاي بند باشند مطمئن باشيد که قانون اساسي ( با وجود برخي كاستي ها و اشكالات ) مي تواند راه حل وفاق و همدلي باشد. البته اصل اجماع عمومي ، نيازمند خواستي ملي است. اين خواست و اين اجماع ابتدا بايد در ميان نخبگان شكل گيرد. اجماع نخبگان شرط لازم اجماع ملي است. اجماع نخبگان به اجماع توده ها هم منجر مي شود. مساله و مشكل در ميان نخبگان هم است. صدا و سيمای ما هم که نقش مهمی در تحقق بیش از پیش وحدت و وفاق ملی دارد، نه تنها رسانه ای ملي نيست، بلکه رسانه اي بيشتر جناحي است.
انتهای پیام